جریان فیلمسازی تجاری در سالهای اخیر به ورطه تولید کمدیهایی افتاده که بیش از آنکه وامدار کمدیهای کلاسیک یا موزیکالهای کالت ماندگار تاریخ سینما باشند به آثاری بدل شدهاند مشتمل بر مقادیری بشکن و بالابنداز و شوخیهای اروتیک کلامی. اگر تا یک دهه قبل فقط دو تا سه دفتر تولید حوالی چهارراه استانبول بودند که مبادرت به تولید چنین آثاری میکردند در پنج سال اخیر حتی برخی فیلمسازانی که مدعی اندیشهورزی بوده و شورای مرکزی صنف کارگردانان راه یافتهاند هم سراغ این سبک فیلمسازی رفتهاند.
توجیه این جماعت، شکست تجاری آثار اندیشمندانهشان است بیآنکه حواسشان باشد اگر با هر شکستی، کارگردان بخواهد وابدهد و مسیری را برود که مورد انتقاد قبلتر خودش بوده، طبیعی است که هیچ پیشرفتی در کارنامه اش رخ نخواهد داد.
منوچهر هادی از جمله سینماگرانی است که بعد از شکست فیلمهایی خوشساخت نظیر «زندگی جای دیگری است» و «کارگر ساده نیازمندیم» به دام ابتذال افتاد و به «سالوادور...» و «رحمان۱۴۰۰» رسید. مصطفی کیایی دیگر سینماگری است که با وجود داشتن تجربههایی قابل اعتنا مثل «خط ویژه»، «ضدگلوله» و «چهارراه استانبول» مسیر تجاریسازی را پیش گرفته و «مطرب» را ساخته که به لحاظ کیفی حتی از خالتورهای تولیدی پویافیلم هم عقبتر است.
هم منوچهر هادی و هم مصطفی کیایی تلاش برای بازگشت مالی و ماندن در کورس کارگردانی را عامل این تغییر مسیر دانستهاند ولی سؤال این است که چرا حتی برای تغییر مسیر به سینمای تجاری، فیلمهایی آبرومندتر تولید نکردهاند؟
سینمای ایران تجربیات امثال داریوش مهرجویی و داوود میرباقری را پیشرو دارد که حتی وقتی به سمت سینمای تجاری آمدند فیلمهایی مانند «اجارهنشینها» یا «آدم برفی» را ساختند که نه فقط در زمان خود که در دهههای بعد همچنان مخاطبپسند و سرپا باقی ماندند. در گونه استراتژیک هم قلهای به نام ابراهیم حاتمیکیا را داریم که حتی سیاسیترین موضوعات را هم به گونهای مخاطبپسند دراماتیزه میکند تا بتواند هم استانداردهای سینمایی را ارتقا دهد و هم مخاطب را به سینماها بکشاند. چرا کارگردانان جوان مدعی اندیشهورزی، چنین الگوهایی را برای سودآوری در گیشهها لحاظ نمیکنند و بهجای کار روی کمدی- موقعیتهای استاندارد و جذاب به سمت سادهترین کار میروند؟
اساساً اگر بنا باشد هر شکست تجاری مقدمهای باشد برای رفتن به سمت سینمای تجاری کممایه چرا این همه نهاد و ارگان دولتی و شبهدولتی به نام حمایت از سینماگران مشغول دریافت بودجههای میلیاردی هستند؟ آیا بهتر نیست برای امتداد حرکت امثال کیایی و هادی در مسیری پالوده هم که شده، هنگام شکست تجاری، همین ارگانها باشند که به یاریشان بشتابند تا به دام «مطرب» و «رحمان ۱۴۰۰...» نیفتند؟