سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: در میان فیلمهای گروه هنر و تجربه که در سئانسها و سالنهای محدود اکران میشوند بعضاً آثار قابل تأمل هم یافت میشود که به دلیل شرایط نامعلوم مهجور میمانند. برخی از این فیلمها به دلیل نگرش سینمایی فیلمسازانشان قابل اهمیت و بررسی هستند. آثاری که بعضاً به دور از ابتذالگرایی و گاه با رعایت استانداردهای سینمایی ساخته میشوند. نکته مهم در اینگونه آثار گرایش فیلمساز به دانش سینمایی است و گیشه برای آنها چندان اولویتی ندارد. این بیتوجهی به گیشه در سینما میتواند یک ضعف محسوب شود، چون سینما بدون تماشاگر سینما نیست، اما سینمای تجربی هم علاقهمندان خاص و البته محدود خود را دارد.
فیلم «زغال» به کارگردانی اسماعیل منصف که این روزها در گروه هنر و تجربه اکران شده، مصداق درستی از نکاتی است که ابتدا گفته شد؛ فیلمی ساده با روایتی سینمایی و لحنی شایسته که توانسته است برای مخاطبش قصهگویی کند. عنصر مهمی که این روزها در بیشتر آثار فیلمسازان دیده نمیشود، اما فیلم زغال و انبوهی از فیلمهای گروه هنر و تجربه با رعایت ظرافتهای محتوایی و فرمیک میتوانند به آثاری جذاب حتی برای مخاطب عام تبدیل شوند. زغال روایتگر مرد میانسالی است به نام غیرت که انسان محترم و درستکاری است و زندگیاش را از درست کردن زغال میگذراند، اما با آزاد شدن پسرش از زندان، غیرت دیگر نمیتواند مرد درست و قابل اعتمادی باشد و این تغییری که در غیرت به عنوان یک پدر ایجاد میشود میتواند از او یک قهرمان بسازد با اینکه غیرت قصد دارد با کاری ناشایست و خلاف عرف جامعه بدهی پسرش را پرداخت کند، اما در نمای کلی غیرت پدر دلسوزی است که برای حفظ خانوادهاش حاضر است دست به هر کاری بزند. فیلم از جای درستی آغاز میشود و انطباق آن با پایانبندی حاصل تغییر درونی یک انسان است. فیلمساز نگاه جانبدارانهای به موضوع ندارد و آنقدر عناصر روایی فیلم روان است که محتوای اثر به درستی شکل میگیرد. فیلم در یکی از شهرهای مرزی آذربایجان غربی ساخته شده و زبان فیلم آذری است. فیلمساز از فضاسازی غافل نبوده است به همین دلیل نماهای چشمنوازی را در فیلم شاهد هستیم. از سوی دیگر زغال اثری محتوایی است و شخصیتهایش اگر چه گاهی لنگ میزنند، اما شخصیت پدر به عنوان هسته مرکزی و تحول شخصیتی او مهمترین نگرش ساختاری این اثر است. تلاش پدر برای نجات پسر او را تبدیل به یک خلافکار میکند و حاضر به رسوایی خودش میشود، اما حاضر نیست پسرش دوباره به زندان برگردد. فیلمساز با خلق شخصیت غیرت و همینطور با خلق شخصیتهایی مثل مرد طلافروش یا دایی نگاه انسانی دارد. غیرت قصد دارد آزادی پسرش را به دست بیاورد، اما آدمهای دیگر به دروغ و اتهام میخواهند دارایی مختصر غیرت را از او بگیرند. سکانسی که غیرت گاوهایش را میفروشد بهترین سکانس این فیلم است؛ گاوهایی که به زور وارد وانت میشوند و غیرت آنها را با ترکه میزند. انگار او بخت و اقبال خودش را با ترکه میزند، با تحول شخصیت غیرت که او برای رسیدن به پول دست به قاچاق میزند مخاطب متأثر میشود. چه خوب نام این شخصیت غیرت انتخاب شده است انگار غیرتِ وجودی این مرد و پدر در روند موقعیتهای پیش آمده پررنگتر میشود؛ سکانسی که پسرش در رودخانه جعبههای نوشیدنی را به دست غیرت میدهد انگار این تغییر مخرب از پسر به پدر میرسد که این نشان میدهد یک پدر برای حفظ آرامش و امنیت فرزندش حتی حاضر به کار قاچاق میشود و در آخر غیرت میفهمد که تمامی این زحمات و تغییر یافتن ابعاد انسانیاش یا کار کردن و درآمدهایش به خاطر یک پنهانکاری بوده که او خبر نداشته است و قطعاً به دلیل نوع شخصیت غیرت در ابتدای فیلم ما نمیتوانیم او را یک ضدقهرمان بدانیم. تلاشهای او هر چند خلاف عرف جامعه است، اما برای پایداری خانواده بوده است. غیرت زندانی میشود و پسر آزاد حالا او جای پدر باید زغال بفروشد.
بازیهای درست و استاندارد، فیلمبرداری بینقص و تدوین باعث شده است این فیلم ریتم مناسبی داشته باشد و از نکات مهم زغال محسوب شود. منصف در کارگردانی و در بهوجودآوری دانستگیهایش توانسته است با استفاده از یک فیلمنامه منسجم به فرم هم برسد، به همین دلیل ساختار این اثر میتواند برای مخاطبی که علاقهمند به سینمای هنری و جدی است جذابیتهای مختلفی داشته باشد.