جوان آنلاین: «سووشون» بار دیگر با انتشار سکانسهای حاشیهساز، نهتنها وعدههای اصلاحات پس از توقیف را زیر سؤال برد، بلکه ضعف مکرر و ساختاری در روند نظارت شبکه نمایش خانگی را به شکلی برجسته نمایان کرد. این اتفاق که تکرار یک الگوی آشناست، نشان میدهد که مسئولان از توقیفهای قضایی و اعتراضات عمومی درس نگرفتهاند و نظارت بر آثار به روندی صوری و بیاثر تبدیل شدهاست.
سریال «سووشون» به کارگردانی نرگس آبیار، بار دیگر به دلیل انتشار سکانس رقص آزاده صمدی به صدر خبرها آمد. این اتفاق در شرایطی رخ داد که پس از توقیف اولیه سریال، مسئولان نظارتی ساترا و سازندگان اثر وعده دادهبودند، تمامی اصلاحات لازم انجامشده و دیگر هیچ صحنهای مغایر با ضوابط وجود نخواهد داشت، اما بازنمایی صحنهای مشابه نهتنها یادآور اعتراضات ماههای گذشته شد، بلکه ضعف ساختاری در روند نظارت شبکه نمایش خانگی را دوباره برجسته کرد. «سووشون» از همان قسمت نخست با نمایش صحنههای رقص جمعی زنان، سکانسهای شرب خمر و دیگر صحنههای حاشیهساز جنجال آفرید. واکنشهای تند فرهنگی و رسانهای به سرعت باعث شد که قوه قضائیه به عنوان مدعیالعموم وارد گود شود و این ماجراها به توقیف سریال و حتی پلتفرم نمایشدهنده آن انجامید، اما پس از رفع فیلتر نماوا و رفع توقیف سووشون، مدیران ساترا و سازندگان اثر از اعمال اصلاحات جدی برای از سرگیری پخش آن سخن گفتند و نهایتاً پس از چند ماه توقف، سریال بار دیگر اجازه پخش گرفت.
همین وعدههای پیش از پخش مجدد بود که باعث شد افکار عمومی انتظار داشتهباشد نسخه نهایی خالی از هرگونه حاشیه باشد. با این حال، انتشار دوباره سکانس رقص در قسمت قبل و برخی صحنههای مورددار در قسمتهای دوم تا ششم نشان داد اصلاحات نهتنها ریشهای نبوده، بلکه سازوکاری برای تضمین نظارت مؤثر نیز شکل نگرفته است.
ماجرای اخیر «سووشون» مصداق روشنی از یک روند کلی است: نظارت در شبکه نمایش خانگی بیشتر به یک مرحله صوری و رفع تکلیف بدل شدهاست. در حالی که مسئولان ساترا بارها تأکید کردهاند که پیش از انتشار، تمامی آثار توسط کمیتههای تخصصی بازبینی میشوند و خود هنرمندان نیز بارها و بارها از سانسورهای ریز و درشت گلایه کردهاند، باز هم مواردی از این دست در خروجی نهایی دیده میشود. این تناقض، نهتنها به اعتبار نظام نظارت آسیب میزند، بلکه بار سنگین حاشیهها را به دوش سازندگان و بازیگران میاندازد و در نهایت به بیاعتمادی مخاطب منجر میشود.
در این میان «سووشون» تنها نمونه نیست. طی سالهای اخیر، بارها سریالهای پربیننده شبکه نمایش خانگی درگیر حاشیههای مشابه شدهاند. سریال «قورباغه» هومن سیدی به دلیل خشونت و فضای تیره مورد انتقاد قرار گرفت، «زخم کاری» محمدحسین مهدویان به خاطر دیالوگها و تصویرسازیهای خلاف عرف با هشدارهای جدی روبهرو شد و «یاغی» محمد کارت نیز در بخشهایی از روایت خیابانی و روابط کاراکترها حساسیتبرانگیز شد. حتی در مورد سریال «جیران»، اختلافنظر بر سر استفاده از برخی عناصر داستانی به توقیف چندماهه انجامید.
«سووشون» میتوانست به عنوان اقتباسی از یکی از مهمترین رمانهای معاصر ایران، نمونهای شاخص از پیوند ادبیات و تصویر در ایران معاصر باشد، اما به نظر میرسد سازندگان آن بیش از آنکه به دنبال قصه ضداستعماری و جذاب این رمان باشند، به حواشی ظاهری آن پرداختهاند که این مسئله پرسش جدیتری پیش روی مخاطبان و منتقدان قرار دادهاست و آن اینکه سیستم نظارتی در شبکه نمایش خانگی چگونه کار میکند و چه کسی در برابر خطاهای مکرر پاسخگوست؟ اگر نظارت صرفاً در سطح کاغذ بازی و انتشار بیانیه و انجام مصاحبه باقی بماند، هیچ تضمینی وجود ندارد که سریالها و برنامههای دیگر، بار دیگر دچار همین چرخه حاشیهآفرین نشوند.
اتفاق اخیر در «سووشون» بار دیگر نشان داد که برای رهایی از این چرخه معیوب، لازم است ساختار نظارت شبکه نمایش خانگی شفاف، حرفهای و پاسخگو شود. تا زمانی که تصمیمگیریها در پشت درهای بسته و بدون ضمانت اجرایی باقی بماند، نه مخاطب احساس امنیت فرهنگی خواهد داشت و نه سازندگان میتوانند با آرامش به کارشان ادامه دهند. بازبینی صوری، نهتنها مشکلات را حل نمیکند، بلکه حاشیهها را پررنگتر میسازد.