سرویس اقتصادی جوان آنلاین: مهمترین پیام سخنان ایشان تولید و رفع موانع تولید بود! ایشان با تأکید دوباره بر وجود جنگ اقتصادی «راهبرد اساسی مصونسازی اقتصاد از آسیب تحریمها را از طریق تقویت و رونق تولید داخلی» دانستند و بار دیگر بر بهبود فضای کسب و کار اصرار ورزیدند.
واژههایی که ایشان به کار بردهاند کاملاً معلوم است که نسخه نگاه و گرایش سیاسی به غرب در حوزه اقتصاد را مذموم قرار داده و خواستار تغییر نگاه مسئولان در حوزه اقتصاد شدهاند. حقیقت موجود اقتصاد این است که باید «در مورد رونق تولید جور دیگری فکر کرد و این فعالان بخش تولید هستند که «روشنایی و نیرو به داخل کشور» میتابانند.
همچنین ایشان دور زدن تحریمها را نه به عنوان یک استراتژی بلکه به عنوان یک تاکتیک خیلی خوب عنوان کردهاند، اما راهبرد اساسی را بر مصونسازی کشور از آسیب تحریمها تدوین کردهاند که تبلور آن به نظر همان اقتصاد مقاومتی و رهایی بودجه از درآمدهای نفتی و درونزایی است.
اما در میان سخنان ایشان به عوامل سهگانهای که اقتصاد را معطل کرده نیز میتوان به ترتیب زیر استنتاج کرد که باید آن را به خصوص در برنامههای اقتصادی دولت مورد توجه قرارداد:
۱- انتظار برای پایان تحریمها
۲- انتظار برای تغییر ترامپ
۳- انتظار برای اقدام فلان کشور
و به طور مشخص به کسانی که در این مدت بر واژههایی همچون «ببینیم شش ماه دیگر چه میشود»، «برجام چه میشود» و «به امید ابتکار رئیسجمهور فرانسه ماندن» انتقاد کردند و گفتند که: این نوع نگاه هیچ مشکلی را حل نکرده و نخواهد کرد و این نگاه باید کنار گذاشته شود.
به این ترتیب دستگاههای حکومتی باید با جدیت، به دنبال بهبود محیط کسب و کار و برطرف کردن قوانین مزاحم و اصلاح عملکردهای غلط باشند تا محیط مساعد تولید در کشور بهوجود آید و قوانین مربوط به مسائل مالی، پولی، بانکی، گمرکی، بودجه و تأمین اجتماعی به نفع تولید تغییر پیدا کنند و عرصه برای واردات و سفتهبازی بسیار تنگ شود.
این دستورات و راهبردها خود وظایف سنگین و سریعی را بر دوش برنامهریزان به خصوص دولتمردان میاندازد که با توجه به شرایط باید از همین امروز دست به کار شد، زیرا این سخنان و رهنمودها در کنار هشداری جدی بیان شد.
هشدار جدی ایشان امکان از دست دادن فرصت نیروی انسانی مستعد و «پنجره جمعیتی» بود که چنانچه دیر بجنبیم وفکری به حال توازن جمعیتی خود نکنیم تا ۲۰ سال دیگر باجمعیت پیری مواجه خواهیم شد که روند پیشرفت و توسعه در آن ناامید کننده خواهد بود. آیا دولت و برنامهریزان این رهنمودها و هشدارها را جدی خواهند گرفت و یا همچنان به تاکتیک انتظارات بیهوده سهگانه اصرار میورزند؟