حرفهای زشت امیر قلعهنویی جای هیچ بهانه و توجیهی ندارد، همانطور که معذرتخواهی نصفه و نیمه او چیزی نبود که کسی را راضی یا قانع کند. سرمربی سپاهان چند سال قبل نیز نمونه این الفاظ را برای خبرنگاران به کار برده بود و وقتی دید کسی در فوتبال پیدا نمیشود که او را بابت این اتهامات زشت بازخواست کند، آنوقت تصمیم گرفت بیمحاباتر از همیشه به همه بتازد و پر و پیمانتر از قبل حرفهایش را تکمیل کند.
چند سال قبل اگر فقط به اعتراض اصغر شرفی نسبت به حرفهای قلعهنویی بسنده نمیشد، امروز او اینگونه حقبهجانب الفاظ زشتی که حتی نمیتوان تصورش را کرد به زبان نمیآورد. امیر قلعهنویی دستپرورده این فوتبال است، فوتبالی که اخلاقمداری در آن کوچکترین اهمیتی ندارد. امیر قلعهنویی دستپرورده فوتبالی است که فقط به آدمهایش یاد میدهد چگونه زد و بند کنند، چگونه میلیاردی درآمد داشته باشند و چگونه خود را با استفاده از نردبان کردن این و آن بالا بکشند.
امیر قلعهنویی دستپرورده فوتبالی است که فحاشی از روی سکوهایش شروع میشود و آنقدر ادامه پیدا میکند که یکی مثل او عنان اختیار از کف بدهد و دهان به فحاشی باز کند که البته اگر فوتبال قلعهنویی و امثال او را درست تربیت میکرد، حتماً به او یاد میداد که وقتی ادعای بزرگی دارد باید به اندازه ادعایش صبر و تحمل هم داشته باشد.
حرفهای امیر قلعهنویی درد فوتبال را دوباره عیان کرد، دردی که بیتدبیری و سوءمدیریت آقایان در بروز آن بهوضوح دیده میشود. همین ابتدای فصل بود که با هزار وعده و وعید نشستند و گفتند که با هرگونه بیاخلاقی، شعار تحریککننده و زد و خورد مقابله میکنیم، اما ثمره تمام برخوردهای آنها این شد که سرمربی صدرنشین لیگ برتر در تریبون رسمی و مقابل چشمان بهتزده تمام حاضران در سالن نشست خبری الفاظی را به کار میبرد که در کوچه و خیابان هم این روزها به ندرت دیده و شنیده میشود.
امیر قلعهنویی و آنها که در اتاق فکرهای مورد ادعای او فحاشیهای روی سکوها را هدایت میکنند، دستپرورده همین فوتبال هستند. ادعای قلعهنویی شاید در نگاه اول مبالغهآمیز باشد، اما خلاف واقع نیست. قلعهنویی میخواهد تمام توطئهها را متوجه خود کند، اما ناخواسته از حقیقتی تلخ پرده برداشته که خود و باشگاهش در کنار دیگر مربیان و باشگاهها بیتقصیر در بروز و ظهور آن نیستند. با نگاهی اجمالی به برخورد باشگاهها با برخی لیدرهای معلومالحال و رفت و آمد و ارج و قربی که آنها در باشگاهها دارند، بهخوبی میتوان متوجه شد که ریشه این بیاخلاقیها و بیفرهنگیهای ناتمام کجاست.
از قدیم گفتهاند «از کوزه همان برون تراود که در اوست». حرفهای زشت امیر قلعهنویی؛ توهینها، فحاشیها و درگیریهای ریز و درشت هشت هفته سپری شده از لیگ برتر درست همان چیزی است که باید از لیگ فوتبال ایران انتظار داشت. قلعهنویی تربیت شده همین فوتبال است، فوتبالی که فقط به او یاد داده چگونه باید برنده باشد، اما نیاموخته که چگونه باید بزرگی کند. فوتبالی که برای تماشاگرانش هم هیچ برنامهای برای اخلاقمداری ندارد و سکان این مسئله مهم نیز به دست لیدرهایی سپرده شده که نه میدانند اخلاق چیست و نه تعریف درستی از نوع برخورد با هوادار، مربی و بازیکن دارند.
حرفهای امیر قلعهنویی و در کنار آن توهینهایی که طی ۹۰ دقیقه به او شد، واقعیت عریان و زشت فوتبال ایران است. فوتبالی که در آن کار فرهنگی و اخلاقمداری پشیزی اهمیت ندارد و تنها به همان تابلوهای پرزرق و برق سردر باشگاهها خلاصه میشود. قلعهنویی حرفهایش را زد و معذرتش را هم خواست، اما برخوردی نشد. پس منتظر شنیدن حرفهایی بهمراتب بدتر و رکیکتر از او در پاسخ به توهینهای زشتتر به او خواهیم ماند!