کد خبر: 969509
تاریخ انتشار: ۲۵ شهريور ۱۳۹۸ - ۲۲:۲۴
اعضای یک شبکه که به اتهام اسیدپاشی روی یکی از وکلای دادگستری بازداشت شده‌اند مدعی هستند از سوی زنی دعانویس اجیر شده‌اند.
سرویس حوادث جوان آنلاین: به گزارش جوان، ساعت‌۴ بعد از ظهر دوشنبه سوم تیرماه امسال بود که مأموران کلانتری‌۱۲۵ یوسف‌آباد حادثه اسیدپاشی را به قاضی ساسان غلامی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران اطلاع دادند. مأموران اعلام کردند مرد ۵۱ ساله در دفتر کارش در ساختمان تجاری حوالی خیابان اسدآباد از سوی چند مرد و زن ناشناس مورد اسیدپاشی قرار گرفته و برای درمان به بیمارستان فیروزگر منتقل شده است.

بررسی‌های تیم جنایی در محل حادثه نشان داد قربانی اسیدپاشی که ابراهیم نام دارد وکیل پایه یک دادگستری است که در دفتر وکالتش از سوی چهار مرد و یک زن ناشناس پس از ضرب و جرح هدف اسیدپاشی قرار گرفته‌است. مرد زخمی در حالی که قادر به حرف زدن نبود با کلمات بریده به مأموران گفت: در حال خارج شدن از دفترم بودم که مرد و زنی برای انجام کار وکالت وارد دفترم شدند. هنوز ثانیه‌هایی نگذشته بود که از پشت مورد ضرب و جرح قرار گرفتم و بعد بی‌هوش شدم. در حالی که عاملان این حادثه هیچ ردپایی از خود باقی نگذاشته بودند مأموران در تحقیقات تخصصی به رد پای مرد ۴۷‌ساله‌ای به نام فرشاد در این حادثه رسیدند.

بدین ترتیب همزمان با ادامه تحقیقات مأموران فرشاد را به عنوان مظنون اصلی حادثه تحت تعقیب قرار دادند تا اینکه چند روز پیش وی را در حوالی میدان ابوذر در جنوب تهران بازداشت کردند. متهم در نخستین بازجویی‌ها به جرم خود با همدستی پنج‌نفر دیگر اعتراف کرد و مدعی شد که از سوی زن دعانویسی اجیر شده است. پس از اعتراف متهم، مأموران دو نفر از همدستان او را به نام‌های کمال و صابر دستگیر کردند. صبح دیروز سه متهم همراه با شاکی برای تحقیق به دادسرای امور جنایی منتقل شدند.

وکیل دادگستری در توضیح ماجرا به خبرنگار ما گفت: چند ماه قبل از حادثه یکی از موکل‌های قبلی‌ام که زن پزشکی است به سراغم آمد و از من خواست وکالت پرونده خواهرش که از سوی زن دعانویسی مورد کلاهبرداری قرار گرفته است به عهده بگیرم. موکلم گفت: «مدتی بود شوهرم که مهندس است پروژه کاری نگرفته‌بود که فکر می‌کردم طلسم شده‌ایم تا اینکه در آرایشگاه زنانه‌ای با زن دعانویسی آشنا شدم که مدعی بود با دعا مشکلات افراد زیادی را برطرف کرده است. ۱۲۰‌میلیون تومان به او دادم و چند دعا گرفتم. مدتی گذشت و شوهرم در چند پروژه شروع به کار کرد و من هم خوشحال بودم که ناگهان سر و کله زن دعانویس پیدا شد و گفت بابت دعا‌ها باید ۷۰۰‌میلیون تومان به آن‌ها پرداخت کنم. او هر روز همراه تعدادی دیگری که با او کار می‌کردند مرا تهدید می‌کرد و حتی زن دعانویس می‌گفت این بار دعایی می‌نویسم که زندگی‌ات از هم بپاشد.» مرد وکیل ادامه داد: پس از این من وکالت پرونده کلاهبرداری را به عهده گرفتم تا اینکه روز حادثه قرار بود همراه یکی از همکارانم برای انجام کاری به داخل خیابان بروم. در دفترم منتظر دوستم بودم که زنگ دفتر به صدا در آمد. فکر کردم همکارم است و در را باز کردم که زنی همراه مردی وارد دفترم شدند. زن جوان در حالیکه برگه‌ای در دست داشت گفت مرد املاکی از او کلاهبرداری کرده است و از من خواست وکالت پرونده‌اش را به عهده بگیرم. هنوز ثانیه‌هایی نگذشته بود که ناگهان از پشت سر به من حمله شد. آنقدر مرا کتک زدند که بی‌هوش شدم و وقتی به هوش آمدم دیدم روی بدنم اسیدپاشیدند. مرد اسیدپاش و دو متهم دیگر پس از اعتراف به جرم خود به دستور قاضی غلامی برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفتند. مأموران در تلاشند تا متهمان دیگر این حادثه را دستگیر کنند.

گفتگو با مرد اسیدپاش

خودت را معرفی کن؟
فرشاد هستم ۵۴ ساله و پیک موتوری هستم.

با وکیل چه اختلافی داشتی؟
اصلاً او را نمی‌شناختم که اختلافی داشته باشم.

پس چرا روی او اسیدپاشیدی؟
از سوی زن دعانویسی به نام شراره اجیر شدم.

با زن دعانویس چطور آشنا شدی؟
چهار سال قبل همراه خواهرم برای گرفتن دعا پیش او رفتیم. پس از اینکه خواهرم دعا گرفت از من خواست به عنوان پیک موتور در دفترکارش مشغول شوم. حقوق خوبی پیشنهاد داد و من هم قبول کردم. من معمولاً روزی دو تا ۲۰‌دعا را به آدرسی که می‌داد، می‌بردم و تحویل مشتری می‌دادم.

دفتر کار داشت؟
بله، آن زمان دفترش در کرج بود، اما مدتی بعد دفتر را به مکان دیگری منتقل کرد که من آدرس آن را نمی‌دانم.

پس چطور دعا‌ها را تحویل می‌گرفتی و به مشتری می‌دادی؟
معمولاً تلفنی با من قرار می‌گذاشت و یکی از کارمندانش در یکی از خیابان‌های جنوب غربی تهران دعا را تحویل من می‌داد.

اختلافش با وکیل چه بود؟
خیلی از او کینه داشت و می‌گفت روی او اسید بپاشیم و کورش کنیم. قرار بود پس از اسیدپاشی و ضرب و جرح یکی از کارکنانش پرونده‌ای را از دفتر وکیل سرقت کند.

اسید را خودش در اختیار شما قرار داد؟
زن جوانی به نام ژینوس رابط ما با شراره بود. ژینوس نقشه را طراحی کرد و به گفته خودش آب باطری در اختیار من قرار داد.

درباره روز حادثه توضیح بده؟
آن روز ابتدا ژینوس و یکی از کارکنان شراره وارد دفتر شدند و بعد من و کمال و صابر وارد شدیم. کمال و صابر او را به شدت کتک زدند و من هم روی بدن وکیل مایع اسیدی پاشیدم. در آخر ژینوس و همکارش پرونده را سرقت کردند و ما هم با تاکسی که قبلاً کرایه کرده‌بودیم، فرار کردیم.

چرا قبول کردی اسید بپاشی؟
به خاطر مشکلات مالی.

زن دعا نویس چقدر پیشنهاد داد؟
۲۰ میلیون تومان.

پول راپرداخت کرد؟
بله، یک روز بعد از حادثه ۲۰‌میلیون تومان به حسابم واریز کرد، اما از این ۲۰‌میلیون تومان، ۳‌میلیون تومان سهم من شد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار