هنوز چند روز از توصیه صریح رهبر معظم انقلاب اسلامی به اعضای کابینه مبنی بر «پرهیز از پرداختن به حواشی و فروع» نگذشته که اظهارات آقای روحانی در همایش دستاوردهای دولت در توسعه زیرساختهای روستایی بار دیگر مجالی برای حاشیهپردازی و جنجالآفرینی فراهم کرده است. فارغ از محتوای سخنان وی که جای نقد بسیار دارد، طرح اینگونه مسائل در شرایط فعلی وپس از شش سال عملکردی اینچنین، در خور تأمل فراوان است.
آقای روحانی گفته است: «اگر بدانم که به جلسهای بروم و با کسی ملاقات کنم که در نتیجه کشور آباد و مشکلات مردم حل میشود، دریغ نمیکنم؛ اصل منافع ملی ما است.» در خصوص این جمله آقای روحانی چند نکته مهم وجود دارد:
۱- مقصود ایشان از طرح این اظهارات، آن هم پس از خروج وقاحت بار کدخدا از برجام و نیز وقتکشی بیش از یک ساله اروپایی چیست؟ آیا این اظهارات احیانا به در پیش بودن سفر آقای روحانی به نیویورک برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل ارتباطی دارد؟
۲- حال که ایشان «آباد کردن» کشور را منوط به «ملاقات» کرده، خوب است دستاوردهای «ملاقاتهای مکرر» طی چندسال اخیر و تأثیر آن را در «آباد کردن کشور» و «حل مشکلات مردم» توضیح دهند! البته فراموش نکردهایم روزگاری که خیلی از آن دور نشدهایم، حتی «آب خوردن» و «ازدواج جوانان» به نتیجه مذاکرات و برجام منوط میشد و حتی از آخرین اظهارات عجیب آقای رئیس جمهور که پذیرش FATF را موجب ارزانی دانسته، زمان زیادی نگذشته است. سؤال اینجاست که ماجرای تلخ معطل نگاه داشتن اقتصاد کشور به «ملاقاتهای واهی» تا چه زمانی ادامه خواهد یافت؟ گلابیهای مذاکرات قبلی کی بر سر سفره مردم آمد که اینک منتظر ثمرات «ملاقات» آتی باشیم؟
۳- اکنون شش سال از زمانی که وعده چرخش توأمان «چرخ سانتریفیوژها و چرخ اقتصاد» با «جلب رضایت کدخدا» داده شد، میگذرد و هیچ کدام از این چرخها نمیچرخد و باز هم نشانی خانه کدخدا داده میشود. این پروژه «آدرسدهی غلط» البته تنها به پروندههای سیاست خارجی ختم نمیشود و با تأسف باید گفت به یک رویه در بخشهایی از دولت تبدیل شده است. یک روز از آقای رئیس جمهور شنیده میشود که اگر وزارت بازرگانی (بخوانید وزارت واردات) تأسیس شود، در عرض یک هفته مشکلات معیشتی حل میشود و روز دیگر توسعه پهنای باند و اینترنت رایگان را به عنوان حلال مشکلات کشور معرفی میکنند.
به راستی، مشکل حاشیه آفرینی «آدرسهای غلط» با چاشنی تفاخر به راهحلهای غیرمرتبط تا کجا ادامه خواهد یافت؟ تا کی باید شاهد باشیم که نیازهای واقعی جامعه با کلیدواژههای دوقطبیساز فرهنگی و سیاسی به انحراف کشیده میشود؟ تا چه زمانی تراژدی «له شدن دهکهای مستضعف جامعه به سود پر شدن جیب اشراف»، با کمدی مضحک «هراس از دیوار کشیدن رقیب در خیابان» و یا دعوت به «کشف حجاب» نادیده گرفته میشود؟ آیا وقت آن نرسیده است که برخی مسئولان محترم، حداقل به جهت ماندن نام نیک در تاریخ هم که شده- به فکر مشکلات واقعی مردم و راهکارهای متناسب و مرتبط با آنها باشند؟
۴- کمتر از دو سال تا انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم و پایان کار دولت دوازدهم باقی مانده و انتظار میرود به رسم معمول دولتمردان تلاش کنند تا نام نیک و کارنامهای مطلوب از عملکردشان در ذهنها باقی بماند. واقعا روشن نیست که پاستورنشینان چرا فرصتهای اندک باقی مانده را به جای گرهگشایی از مشکلات مردم، به حاشیهآفرینی با برگههای سوخته اختصاص داده و آخرین مجالی را که برای تصحیح تصویری در تاریخ از خود به یادگار خواهند گذارد، نادیده میگیرند؟ مخاطب این بخش نوشتار حلقه مشاورانی هستند که با میزان محبوبیت برخی مدیران اجرایی خصوصا بر اساس پیمایشهای اجتماعی آشنا هستند و متأسفانه به جای حل مسئله، با دامنزدن به مواضع حاشیه ساز، مسئولان را به وادیای که نهایتا برونداد «اقبال قهقرایی» است! باید به اینان گفت «بازی در وقت اضافه است، به جای وقتکشی به فکر جبران گلهای خورده باشید!»