جناب دکتر سید جواد میری در
آخرین نبشتهی خویش به خوانشی اگزیستانسیالیستی مبتنی بر اندیشههای کیرکگارد از عید قربان اشاره کردهاند. از آن خوانش چنین بر میآید که لازمهی رسیدن به درجهی بالای ایمان همانطور که ابراهیم (ع) کرد، ذبح عقل است.
این خوانش طبیعتاً با قرائت اسلام که عقل را لازمه کسب رضای خدا و ایمان را تکمیل کننده عقل میداند، و هر چه درجه عقل بالاتر باشد آن را به خداوند نزدیکتر میخواند، در تضاد است.
در نگاه عرفا ذبح اسماعیل (ع) به دست پدر نه به معنای ذبح عقل به پای ایمان بلکه ذبح نفس است به پای عقل تا زنجیر نفس از پای عقل پاره شود و عقل به مقام قدسی نشیند. حجتالاسلام ترخان در توضیح تفسیر عرفانی این آیه به نقل از محی الدین این عربی میگوید: «منظور از آیه، ابراهیمِ عقل است که اسماعیل نفس را ذبح میکند. یعنی آن اسماعیل نفس که همانا خواستههای ابراهیم (ع) بود، ذبح شد، وگرنه خود اسماعیل (ع) که ذبح نشد. این جدال میان عقل و نفس درون ابراهیم بود و خدا میخواست نفس او ذبح شود، که شد... آنچه که باید ذبح میشد وارهیدن از خواستههای نفسانی بود.»
شهید مطهری نیز در توضیح نحوه عمل و تصمیمگیری ابراهیم (ع) آنچنان که در کتاب حج آمده است، میفرماید: «دین اسلام دین تعقّل و دین فهم است. بسیاری از دستورها و شاید همه دستورهایی که در قرآن هست به فلسفهاش هم اشاره میکند. فلسفه احکام را دانستن برای معرفت بسیار خوب است، اما برای عمل چطور؟ آیا ما اول باید فلسفهها را بفهمیم بعد عمل کنیم، که اگر نفهمیدیم عمل نمیکنیم ولو بدانیم که اسلام گفته است؟ اگر این جور شد، دیگر عمل ما خالص نیست، اخلاصمان کم است. در دعای قنوت [نماز عید فطر]خواندیم که: اللَّهُمَّ انّی اسْئَلُک خَیرَ ما سَئَلَک بِهِ عِبادُک الصّالِحونَ وَ اعوذُ بِک مِمَّا اسْتَعاذَ مِنْهُ عِبادُک الْمُخْلَصونَ. بندگان مخلص این طورند. بنده مخلص در مقام بندگی میگوید من باید همین قدر بدانم که امر او هست یا نه. اگر امر او هست، من به امر او اعتماد دارم، میدانم امر او بیهوده نیست. موضوع، قربانی دادن است، از نظر اسماعیل جان خود را فدا کردن و از نظر ابراهیم فرزند را در راه خدا دادن، و از نظر مقام تعبّد و تسلیم یک موضوعی است که اصلاً برای ابراهیم هیچ توجیهی نداشت، ولی با خود میگوید خدا گفته، چون خدا گفته من عمل میکنم.»