سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: «میدانید امسال برای مانتو و پیراهن زیر کت چه رنگی مد شده است؟ شاید به خاطر اینکه سال خوک است، باید رنگ صورتی پوشید. یعنی اگر رنگ لباسها چیزی غیر از صورتی باشد از مد عقب میمانیم؟ راستی برای عمل بینی اقدام کردهای؟ آخر حیف است که سال جدید را با مدل بینی سال گذشته شروع کنی. مدل ماشین چی؟ دوست داری مدل ماشینت را با ماشین همسرت ست و هماهنگ کنی؟» تمام این جملات بخشی از مکالمه دو مدگرای گرامی است. تمام دغدغههای دو مدگرا این است که سال جدید را با چه رنگ لباس و چه مدل بینی شروع کنند. جالب است که وجود چنین دغدغههایی بین زن و مرد فرقی ندارد و چنین حساسیتهایی دیگر فقط مخصوص خانمها نیست. چنین افکاری مانند یک ویروس واگیردار از فردی به فردی دیگر منتقل میشود و فقط نوع آنها فرق دارد. یک نفر دغدغه عمل بینی دارد و دیگری کشیدن پوست صورت و چند نفر دیگر رنگ لباس و نوع عطر.
در واقع اگر از تمامی این افراد درباره معنای حقیقی واژه مد و مدگرایی و یا سرگذشت چند تن از افراد نامی عرصه مد سؤالی بپرسید، با سکوت محض مواجه خواهید شد چراکه تمامی حقایق مد و مدگرایی برای آنها در رنگ و زرق و برق خلاصه شده است و فکر میکنند مدگرایی یعنی هر روز یک رنگ متفاوت بودن. البته تا حد بسیار زیادی در این معنای جدید موفق بودهاند.
هر روز به یک رنگ جدید
مدگراهای افراطی به قاعده «هر روز یک رنگ جدید بودن» عادت کردهاند و این تنوع رنگ نه تنها در لباس بلکه در شخصیت و رفتار آنها هم قابل مشاهده است. هر روز رنگ میبازند و رنگ جدید به خود میزنند که مبادا ضعفهایشان دیده شود.
اگر مدگرایی را طبق تعریف الان در نظر بگیریم، آنان واقعاً مدگراهای خوبی هستند. شخصیت آنها هر روز، بهروز میشود و دیگر نمیتوان آنها را شناخت. یک روز سلام میدهند و فردا با تو دعوا میکنند که چرا زودتر سلام ندادی؟! یک روز برایت لطیفه تعریف میکنند و فردا ارث پدرشان را از تو میخواهند. انگار تو مقصر تمامی مشکلات آنها هستی و استحقاق این را داری که با رفتار تند و خشن آنها تنبیه شوی. همه فکر میکنند تا اسم مد و مدگرایی میآید باید به لباس و پارچه و برند فکر کنند، اما شده تا به حال درباره بهروز بودن اطلاعات خود فکر کنیم؟ شده ببینیم چقدر بیشتر از دیروز میدانیم؟ تا به حال درباره کتابخوانی مدگرا بودهایم؟ چقدر دغدغه جمع کردن پول برای خریدن کتاب داریم؟ اما تا دلمان بخواهد برای خرید لباس و کفش و وسایل منزل دغدغهمند میشویم؟ انگار ناف برخی را با افراطگرایی بریدهاند. با خود عهد کردهایم که هر قدر پر زرق و برقتری باشیم، موفقتر خواهیم بود و حقیقتاً هم برای کسی که عقلش به چشمهایش است این روش بسیار کاربردی است.
جالبتر از عمل بینی و صورت و لباس و لوازم خانه چیز دیگری هم وجود دارد و آن چیزی نیست جز لاغری. بله لاغر شدن مد جدیدمان است. هر سال باریکتر از سال قبل بودن یعنی موفقیت. لاغری عجب مد جالبی است، آنهم با قرصهای لاغری که معلومالحال هستند. فقر فقط در پول و علم نیست. این که به جای ورزش کردن و تغذیه سالم و طبیعی به سراغ قرصهای لاغری میرویم یعنی فقر.
پس به جای این که اینگونه لاغری را ملاکی برای مدگرایی بدانیم باید آن را ملاکی برای فقر بنامیم. اگر به دقت نگاه کنیم بیشترین طرفداران چنین قرصهایی کشورهای در حال توسعه، اما تولیدکننده آنها کشورهای توسعهیافته هستند چراکه آنها نیاز به چنین فقری را در افکار مردم کشورهای دیگر پیدا کردهاند و آن را تقویت میکنند، اما خودشان روز به روز ورزشکارتر و سلامتتر میشوند. ریشه این فقر هم در عدم آگاهی ما نهفته است. ما به جای اینکه مطالعه کنیم و به دنبال روشهای علمی و عملی لاغری باشیم، مینشینیم پای تبلیغهای دروغین و راحتترین روش را انتخاب میکنیم. کاش به جای مدگرایی در پوشاک و لوازم کمی در اطلاعات و دانش و بینش مدگرا شویم. هر مد و برندینگ ماجرای هنری و آموزندهای پشت سر خود دارد. بسیاری از افراد نامی در مد کسانی بودهاند که تحقیق کردهاند، مطالعه کردهاند، از طبیعت الهام گرفتهاند و از صفر، صد ساختهاند، اما متأسفانه ما بدون هیچ پژوهش و تحقیقی آنها را الگوبرداری میکنیم که در آن هم موفق نیستیم. این مدگرایی نیست بلکه فقرگرایی است.
بهروز بودن یعنی بهروز بودن
جالب است بدانیم که بهترین طراحهای صنعتی، مدلینگ و دیگر شاخهها دید و تفکر عمیقی نسبت به فلسفه کار خود دارند. یک جمله معروف در صنعت مد و طراحی وجود دارد «بپرس، ببین، بپرس تا حل شود.» ما اگر به همین یک جمله فکر کنیم، خیلی مفاهیم به دست خواهیم آورد. پرسیدن از فکر کردن میآید و دیدن به بینش میرسد. ما درست نگاه نمیکنیم و فقط تقلید کردن را یاد گرفتهایم. ما بهروز بودن را فقط در مثل دیگری شدن معنی کردهایم، اما متوجه نیستیم بهروز بودن یعنی بهروزی و این بهروزی جز مطالعه و پژوهش از هیچ راه دیگر حاصل نمیشود. تا حالا از خود پرسیدهاید که چرا فقط مد کشورهای اروپایی باید مطرح باشند؟ چرا ما نمیتوانیم از خود یک طرح جهانی به جا بگذاریم؟ برای این که ما فقط نگاه میکنیم، ولی نمیبینیم.
خوب ببین و خوب بپوش
اشتباه بزرگ ما این است که فرق بین خوب دیدن و دیدن خوبی را نمیدانیم. فکر میکنیم به ما چشم داده شده تا فقط خوبیها و زیباییها را ببینیم، اما هرگز خوب نگاه کردن و خوب برداشت کردن را یاد نگرفتهایم. ما فقط زیبایی یک چیز را میبینیم و آن را تقلید میکنیم، اما خوب نگاه نمیکنیم تا بسنجیم و ببینیم آیا این مد به درد شرایط اقلیمی، فرهنگی و مذهبی ما میخورد یا خیر. قرار نیست هر چیزی که از نظر دیگران خوب است خوب ما هم باشد. هر مد و هر بهروز بودنی برای بستر فرهنگی خودش مناسب است و اگر قرار است در جای دیگر برقرار شود پس باید طبق بستر آن جامعه تغییر کند. چشمهای ما فقط برای درآوردن چشمهای دیگران نیست بلکه هوشمندترین دوربین جهان است. لطفاً حواسمان باشد چه چیزی را در جامعه خود باب میکنیم.
کاش تمام مدگرایی به لباسها باشد، اما متأسفانه یکی از شایعترین جلوههای مدگرایی گروهی از جوانان ما شده است در کافهای نشستن و سیگار دود کردن. چنین بهروز بودنی از نظر خود آنها بسیار هنرمندانه است و به اصطلاح ژست افراد دغدغهمند را به خود گرفتهاند، اما نمیدانند از دور شبیه یک موجود بیهدف و افسرده میشوند که کاری جز تلف کردن اکسیژن بلد نیست. آن سیگاری که به لب میگیرید ریهای را جز ریه خودتان نابود میکند و این یعنی حقالناس. آن اکسیژنی که با دود سیگار خود از بین میبرید حق دیگر انسانها هم است پس این هم یعنی حقالناس.
مدگرای گرامی! اگر یک روز کتابخانهات از جا لباسیات شلوغتر بود، بدان که واقعاً بهروز هستی. اگر قیمت کتابهایت از هزینه لوازم آرایشیات بیشتر شد، بدان زیباترین انسان جهان هستی. اگر روشنایی ذهنت از روشنایی چراغهای ماشین آخرین سیستمت بیشتر بود، بدان واقعاً در مدگرایی و نوگرایی موفق شدهای. مدگرایی فقط به این نیست که زحمتهای هنری یک نفر دیگر را تقلید کنیم و به خود ببالیم، بلکه مدگرایی یا نوگرایی و بهروز بودن یعنی آنقدر اطلاعات و علم داشته باشی که از خود صنعت جدیدی به جا بگذاریم.
بهروز بودن یعنی آنقدر پر از اندیشه و ایده جدید باشی که زیباترین مدها را برای خود و جوانان کشورت به وجود بیاوری. مدگرایی و نوگرایی یعنی آنقدر دانستههای تو بهروز باشند که هرگز خام تبلیغات دروغین لاغری و زیبایی نشوی. پس بیا و خوب ببین تا درستترین مدگرا باشی.