میگویند صدای پای برانکو پشت نیمکت تیم ملی فوتبال شنیده میشود و فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش در توافقی نانوشته به این نتیجه رسیدهاند که سرمربی کروات را روی نیمکت تیم ملی بنشانند. البته چنین شنیدهای این روزها از سوی دو طرف تکذیب میشود. وزارت ورزش از استقلال فدراسیون برای انتخاب سرمربی تیم ملی صحبت میکند و آنسو مسئولان فدراسیون هرگونه فکر کردن به برانکو را رد میکنند. با وجود تکذیبها، شنیدهها خبر از احتمال نشستن برانکو روی نیمکت تیم ملی فوتبال کشورمان دارد، دمدستیترین گزینه ممکن برای تیم ملی که در دو سال اخیر کیروش بارها به این مسئله اشاره و عنوان کرده بود که چشم سرمربی کروات به نیمکت تیم ملی است. مسئلهای که زمینهساز اختلافات این دو مربی خارجی شاغل در فوتبال ایران شده بود.
حالا سه ماه پس از جدایی کیروش به نظر میرسد آدرسهای سرمربی پرتغالی برای آینده نیمکت تیم ملی چندان هم اشتباه نبوده است و اهالی فدراسیون فوتبال با چراغ سبز وزارت ورزش فارغ از هر گزینه دیگری روی برانکو نظر ویژهای دارند. موضوعی که اگر صحت داشته باشد، حکم عقبگرد فوتبال ایران را دارد. فوتبالی که هشت سال با کارلوس کیروش توانست سالها تیم اول رنکینگ آسیا باشد و دو دوره متوالی به جام جهانی برود. حال پس از رفتن کیروش گویا مسئولان فدراسیون با یک بازگشت به عقب، به انتخاب برانکو فکر میکنند، مربیای که ۱۴ سال پیش هدایت تیم ملی را برعهده داشت، آن هم بدون اینکه کارنامه چندان مثبتی از خود بجا بگذارد.
روزهای حضور برانکو در تیم ملی را مرور کنید؛ روزهایی که تفکرات محتاطانه و محافظهکارانه سرمربی کروات، بازی تیم ملی را به یک تیم دوست نداشتنی تبدیل کرده بود و کمتر هواداری بود که از چنین سبکی استقبال کند. با وجود چنین کارنامهای حالا بازهم شنیده میشود، مهدی تاج و مسعود سلطانیفر به این توافق رسیدهاند که این مربی کروات را به تیم ملی برگردانند. البته توجیه حامیان برانکو برای تیم ملی، عملکرد پرسپولیس در چهار سال اخیر زیر نظر این مربی کروات است که حاصل آن دو قهرمانی در لیگ و رسیدن به فینال لیگ قهرمانان آسیاست. در اینکه برانکو در پرسپولیس کارنامه موفقی بجا گذاشته، تردیدی نیست، اما نمیتوان به واسطه چنین کارنامهای، آن هم در یک تیم باشگاهی حکم به شایستگی چنین مربیای برای نشستن روی نیمکت تیم ملی داد.
بدیهی است که عرصه بازیهای ملی و باشگاهی تفاوت بسیاری دارد و مربیگری در چنین عرصههایی ویژگیهای خاص خودش را میطلبد. برانکو در دوره سه ساله حضورش روی نیمکت ایران در سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۶ نشان داد که آن مربی بزرگی که میتواند فوتبال ایران را متحول کند، نیست و تیم ملی برای ادامه روندی که با کیروش آغاز کرده است، قطعاً باید یک مربی نامدار و صاحبنام را روی نیمکتش بنشاند. اتفاقی که با حضور برانکو عملی شدن آن دشوار به نظر میرسد و کارنامه سه ساله برانکو در تیم ملی نشاندهنده همه چیز است. سرمربی کروات قرمزها با وجود افتخاراتی که در فوتبال ایران و آسیا به دست آورده، هیچگاه در بین مربیان طراز اول دنیا قرار نگرفته و این در شرایطی است که فوتبال کشورمان برای موفقیت و شکستن طلسم قهرمانی در آسیا و رسیدن به مرحله دوم جام جهانی به مربی بزرگتری نسبت به برانکو احتیاج دارد.
انتخاب برانکو توسط فدراسیون فوتبال با توجه به پیشبینی کیروش و همچنین جنگ و جدلی که این مربی با تیم ملی در دو سال اخیر داشت، به نظر میرسد تنها برای رهایی از مسئولیتی باشد که متوجه مدیران فدراسیون فوتبال است. تاج و همکارانش با دستمایه قرار دادن مشکلات اقتصادی همانطور که اشاره شد به دنبال دمدستیترین گزینه ممکن برای هدایت تیم ملی هستند. مسئلهای که آیندهنگری در آن دیده نمیشود و تنها برای از سر باز کردن تیم ملی است. این موضوع نشان میدهد که مهدی تاج و وزارت ورزش بیتفاوت از مسیری که فوتبال ملی با کیروش آغاز کرده است، با انتخاب احتمالی برانکو، فرمان عقبگرد فوتبال ایران را صادر کردهاند.