دیانا ترانکوسو، بانوی تازه مسلمانی از امریکاست که بعد از تشرف به دین مبین اسلام نام خود را هاجر گذاشت. وی به دلیل تعصب و تقید زیادی که به مسیحیت داشت، پیش از این راهبه و مبلغ فعال مسیحی در امریکا بوده و همواره تلاش میکرد در میزگردها و نشستهای ادیان شرکت کند تا از این طریق به تقویت مسیحیت و تضعیف اسلام بپردازد، اما سرنوشت مسیر دیگری برای او رقم زد. چنانکه خود از شیفتگان مذهب تشیع و اهلبیت (ع) شد. هاجر حسینی هم اکنون کارشناسیارشد روانشناسی دارد و مدت سه سال است در کلینیکی واقع در تگزاس امریکا فعالیت میکند.
چطور شد که به عنوان یک بانوی راهبه فعالیت تبلیغی و مذهبی میکردید؟
من در خانواده کاتولیکی که بسیار مذهبی و مقید به مسیحیت هستند متولد شدم. همیشه کلیسا میرفتیم. وقتی از دبیرستان فارغالتحصیل شدم، مدتی دورههای مسیحیت را گذراندم. از مسیحیهایی بودم که حضرت مسیح (ع) را خیلی دوست داشتم و میخواستم دنباله روی آن حضرت باشم و به عنوان مبلغ دین مسیحیت دیگران را به مذهب دعوت کنم برای همین هم راهبه شدم.
چه اتفاقی افتاد که آن خانم مقید به مسیحیت، مسلمان شد؟
خواست خدا بود که مرا در این راه کمک کرد؛ در واقع یکی از عوامل مؤثر تحول من کتاب قرآن بود. با خواندن قرآن متوجه شدم شخصیت برجسته مسیحیت یعنی حضرت مریم (س) در کتاب مسلمانان خیلی کاملتر و جامعتر معرفی شده است. حتی سورهای به نام ایشان هم وجود دارد. برای همین تصمیم گرفتم بدون تعصب درباره اسلام بیشتر بدانم شروع به تحقیق و مطالعه کردم تا اسلام را بشناسم و الحمدلله هر چه بیشتر تحقیق میکردم بیشتر به آن علاقهمند میشدم تا اینکه به نتایج خوبی هم دست یافتم و مسیر زندگیام تغییر پیدا کرد.
نقطه عطف این تحول برای شما چه چیزی بود؟
وقتی به اسلام علاقه پیدا کردم، درباره آن کنجکاو شدم تا بیشتر بدانم. با این حال همچنان به دین خودم خیلی پایبند بودم و نمیتوانستم به راحتی از آن دست بکشم. در نشستها و میزگردهای شیعیان حاضر میشدم و مدام بحثهای دینی داشتیم. یک بار یکی از آنها تاریخ اسلام را برایم توضیح داد و در میان صحبتهایش درباره امام حسین (ع) و حادثه عاشورا هم مطالبی بیان کرد. خیلی عجیب و جالب بود. احساس کردم تازه متولد شدهام و از این زمان به بعد شروع به مطالعه بیشتری کردم و بعد از یکسال سرانجام به دین کاملتر و جامعتر اسلام روی آوردم و به یاری خدا مسلمان شیعه شدم. من زمانی اسلام را به عنوان دین برگزیدم که مسیحیت را به طور کامل میشناختم.
بزرگترین مشکل مسیحیت از نظر شما چیست؟
من فکر میکنم همه انسانها همواره با مشکلات و موانع زیادی مواجه بودهاند که تنها با توسل به دینی الهی و رابطه با خدا توانستهاند بر مشکلات پیروز شوند. دین مسیحیت هم دین الهی با پیامبری عظیمالشأن است، اما در طول تاریخ و به مرور زمان هر دوره دچار تغییر و تحریف شده است که این نقطه ضعف و مشکل بزرگی در مسیحیت است؛ در حالی که اسلام به خاطر وجود اهلبیت علیهمالسلام از تغییر و تحریف تاریخی در امان مانده است.
به عنوان یک بانوی مسلمان روانشناسی که در امریکا فعالیت دارید گرایش به دینداری و تأثیرات آن را در این کشور چطور میبینید؟
امریکا کشوری مهاجرپذیر است که افراد زیادی از ملیتهای مختلف در آن ساکن هستند. در امریکا به نام آزادی، هیچ دینی اولویت ندارد و مذهب در لابهلای زندگی ماشینی کمرنگ شده است به طوری که منجر به آسیبها و سردرگمی زیادی شده است. برای همین مردم به دنبال توسل به راهی برای آرامش و امنیت درونی خود هستند. آمارها نشان میدهد که در بین بخشی از مردم امریکا به خصوص مهاجران و جوانان آنها دین خیلی مهم است. چنانکه اخیراً فعالیتهای مذهبی در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی رونق زیادی پیدا کرده است و خیلیها سعی میکنند با عضویت در این گروههای اینترنتی از مطالب دینی استفاده کنند تا خلأ خود را جبران کرده باشند.
شما از یک خانواده مقید به مسیحیت بودید که مسلمان شدید. این مسئله سخت نبود؟
خیلی زیاد؛ به خصوص در سالهای اول با تنهایی و طرد و انزوا مواجه بودم که همین شرایط را برایم سخت کرده بود، چون تک فرزند بودم خانواده از آینده اعتقادی من نگران بودند و مدام سعی میکردند تا متقاعد شوم راهی که انتخاب کردهام اشتباه است، ولی کم کم وقتی رفتار و اخلاق من را دیدند که تغییری نکرده حتی بهتر از قبل هم شدهام، روابطشان با من بهتر شد.
این شرایط برای همه تازه مسلمانان وجود دارد که به نظر برای خانمها سختتر و مشکلتر است. آیا برای جبران این وضعیت سخت کاری هم کردهاید؟
بله، درست است. انزوا و تنهایی بهخصوص از سوی خانواده خیلی سخت است. اینکه بعد از سالها زندگی یک مرتبه احساس تنهایی کنی برای خانمها شکنندهتر است به همین خاطر سعی کردیم تا با خانمهای مسلمان شده در کنار هم و با هم یک خانواده مجازی و اینترنتی تشکیل بدهیم که همه هم امریکایی نیستند. از کشورها و ملیتهای مختلف دور و نزدیک عضو خانواده مجازی شدهاند. مدام با هم در ارتباط هستیم حتی در ماه رمضان هر کدام از سفره افطار خود عکس میگذارند. به نوعی با هم همسفره میشویم و به یاد هم هستیم. این رابطهها هر چند مجازی است، اما در تقویت روحیه و انگیزه افراد تأثیر دارد و احساس تنهایی و غربت نمیکنند.
زنان مسلمان باید پوشش و حجاب داشته باشند. برای شما که در فرهنگ نیمهبرهنهای بزرگ شده بودید، مشکل نیست؟
برای کسی که با تحقیق و علاقه مسلمان شده و برای این انتخاب سختی و مشکلات زیادی متحمل شده حتی کتک خورده و ناسزا شنیده و آب دهان به او انداختهاند، داشتن حجاب نه تنها سخت نیست بلکه بسیار شیرین و لذتبخش است و آن را یک ارزش و احترام به خود میداند که آرامشدهنده است، چون فضای برهنگی و بدون پوشش و عواقب آن را دیده و لمس کردهاست برای همین پوشیدگی را با تمام وجود حفظ میکند تا از دست ندهد.
زیباترین چیزی که در اسلام دیدید چه بوده است؟
دین اسلام کامل و جامع است و همه چیز آن به نظرم زیباست زیرا دین تعادل است نه افراط و نه تفریط در اسلام جایی ندارد همین تعادل برایم شیرین است. از همه زیباتر وجود اهلبیت علیهمالسلام هستند که مانند چراغی روشن در مسیر صراط مستقیم هستند تا دچار انحراف نشویم و این امتیازی بزرگ در اسلام است.
با کدام سوره قرآن بیشتر مأنوس هستید؟
تمام سورههای قرآن برایم آرامشدهنده هستند، ولی بیشتر از همه با سوره حمد انس دارم. آیه ایاک نعبد و ایاک نستعین را مدام زمزمه میکنم و همین احساس با هم بودن، حس خوبی است و، چون به صراط مستقیم علاقه و تأکید زیادی دارم که خدا میفرماید: اهدنا الصراط المستقیم برایم شیرین است به همین خاطر سوره حمد را زیاد میخوانم.