عبدالمجيد خرقاني
آيا دين با شاد بودن مخالف است؟ آيا دين در رابطه با شادي و نشاط سخن خاصي ندارد؟ رابطه دين با دنياي ما چگونه است؟ چگونه نشاط داشته باشيم؟... اينها همگي سؤالاتي هستند كه به محض شنيدن نام سبك زندگي اسلامي و مؤمنانه براي بسياري از افراد ايجاد ميشود. تلقي و باور نادرست برخي از مردم بر اين است كه دينداري صرفاً مجموعهاي از اعمال و مناسك خاص و ويژه آن است و به هيچ عنوان از روح و فلسفه عبادات تصوّر صحيحي ندارند. يكي از شاخصهايي كه معرّف يك جامعه سالم ميباشد، مسئله شادي و نشاط در آن جامعه است؛ و در مقابل يكي از بيماريهايي كه ممكن است مردم يك جامعه را تهديد كند افسردگي و اندوه است. اسلام همچون تمامي حوزهها در اين زمينه نيز حرفي براي گفتن دارد.
انسان امروز در دام غم و اندوه
نگاهي گذرا به آمار خودكشي و زندگي مجردي در كشورهاي مدعي تمدن و فرهنگ اروپايي، شاهدي بر نبود شادي و نشاط واقعي در ميان اين جوامع است. البته در جامعه خودمان هم، هرازچندگاهي شاهد چنين اتفاقات ناگواري هستيم كه حاكي از طي يك مسير اشتباه از سوي جامعه ما ميباشد. لذا بايد گفت كه حيات انساني به شدت به نشاط و شادي وابسته است و يك بيماري دروني به نام غم و اندوه و ناشادابي آن را تهديد ميكند. اينكه چرا جوامع غربي و شرقي با تمام ادعاهايي كه دارند، دچار چنين عارضه روحي هستند نياز به يك بحث مفصّل و كارشناسي دارد اما اجمالاً بايد گفت كه غرب و شرق از ابتدا اين مسير را اشتباه طي كردهاند و با شناخت ناصحيح انسان و ناديده گرفتن بُعد روحاني و معنوي او ضربه مُهلكي را در طول قرون به خود وارد كردهاند كه اكنون شاهد نتايج آن هستيم. اما در جامعه خودمان به عنوان يك جامعه مذهبي چه كار بايد كرد كه نشاط و شادابي دچار آسيب نشده و روز به روز شاهد افزايش آن باشيم. افسردگي، غم و غصه، تنهايي و كسالت از بيماريها و آسيبهاي روحي و رواني هستند كه مردم ما را تهديد ميكنند و بايد در درازمدت به فكر علاج و رفع اين آفت باشيم.
اندوه در انتظار سرمستان است
نشاط و شادابي مثل هر چيز ديگري موانعي را بر سر راه خود دارد، مانند حسادت، ترس از آينده و عدم اعتماد به پروردگار كه هر كدام نقش بسزايي در افسردگي و نبود نشاط دارند. البته ناگفته نماند كه نهاد گرم خانواده و ارتباط سالم و صحيح اعضاي خانواده با يكديگر بسيار در امر نشاط و سرور در زندگي مؤثر هستند. بهخصوص روابط زن و شوهر با يكديگر اگر از ابتدا از روي عشق و صفا و صميميت و در كنار آن مدارا و گذشت باشد، بدون شك رضايت از زندگي را براي انسان به ارمغان خواهد آورد.
از سويي به اين نكته مهم بايد اشاره كرد كه كارهاي لغو و بيهوده يا حرام براي برخي باور شادي و نشاط را ايجاد كرده است و خيال ميكنند كه با اين امور به نشاط ميرسند. شادي حرام يك شادي سطحي كمعمق و زودگذر است؛ لذت حلال يك لذت عميق است و لذت حرام مانع رسيدن به لذت حلال است و در نهايت هم شاهد مصداق عيني آن در جوامع غربي و در بين برخي از افراد جامعه خودمان كه راه رفته غربيهاي عقبمانده را طي ميكنند هستيم كه چگونه با بحرانهاي روحي و رواني دست و پنجه نرم ميكنند؛ شادي حرام شادياي است كه غم و اندوه را با خود به دنبال دارد و در واقع سرمستان شادي دنيوي به اندوه ميرسند.
نسخه دين براي شادي، دينمداري است
نسخه اسلام در اين رابطه به عنوان يك دين جامع و كامل اجتماعي چه ميباشد؟ در جواب بايد گفت كه نسخه دين در اين رابطه ديندار بودن است! اميرالمؤمنين علي(ع) ميفرمايند: الدين حُبورٌ دينداري موجب شادي است. اين كدام دينداري است كه نتيجه آن نشاط است؟ در روايتي پيامبر اسلام(ص) ميفرمايند: «هركس شادياش اندك باشد آسايش او در مرگ خواهد بود.» داروي شفابخش براي غم و غصه و افسردگي در منطق اسلام ديندار بودن است، اما شايد سؤال شود كه افراد بسياري از متدينين و مذهبيها نيز وجود دارند كه با وجود آنكه اهل دين و مناسك آن هستند باز دچار نوعي افسردگي يا ناشادي بوده و از دينداري خود لذت نميبرند يا بهتر بگوييم اين دينداري آنان را به شادي و نشاط نرسانده است! در جواب بايد گفت كه اگر ما به هر دليلي خودمان را به دينداري متقاعد كنيم اما از اين دينداري لذت نبرده و نشاط پيدا نكنيم، اين نوع از دينداري در واقع توأم با عجب و غرور است و هيچ نشاطي را در پي ندارد، لذا اين روش از اين دينداري فايدهاي نخواهد داشت، ضمن اينكه يكي از آفتهاي اين روش از دينداري، منزجر كردن اطرفيان و به قول معروف، دينگريز شدن آنها از دين است و شايد بار ديگر سؤال رابطه دين و دنيا براي برخي به وجود آيد. دينداري غلط و سبك زندگي اشتباه انسان را در رابطه با دين و دنيا دچار ترديد خواهد كرد. با عبادت درست، خود به خود در ما نشاط ايجاد ميشود. در واقع بايد در ما نشاط ايجاد شود و بعد نسبت به ديندار كردن ديگران اقدام كنيم. به همين دليل است كه حضرت امام صادق(ع) نشاط و شادابي را يكي از ويژگيهاي انسان عاقل و از سپاهيان عقل برشمردهاند و در مقابل آن، كسالت و افسردگي را از ارتش جهل معرفي نمودهاند. البته متأسفانه بايد گفت كه برخي از دين خودشان به هيچ عنوان چنين انتظاري ندارند كه موجب شادي آنان شود و حتي برخي اوقات ميگويند كه ما در جاي خودش به نماز و عبادت ميپردازيم و كنار آن هم گاهي اوقات يك موسيقي شاد گوش ميدهيم تا دلمان به رقص در بيايد! بحث اينجاست كه چرا آن نماز و عبادت دل و جان تو را به شادي و نشاط نرسانده كه حالا به دنبال نسخه ديگري رفتهاي؟ بايد نماز را به نحوي به جا آورد كه هنگامي كه شخص بينماز به نمازگزاران نگاه ميكند حسرت آن را بخورد كه من الان از اين نشاط محروم هستم! فلسفه دين چيزي غير از اين نيست كه ما از آن و از بندگي و عبادت لذت ببريم. دليل آن هم واضح هست، زيرا عبادت و بندگي و هر امري كه با فطرت و سرشت پاك انسان به هر نوعي سر و كار دارد در او ايجاد شادابي و نشاط و لذت خواهد كرد. بدون شك دين براي رسيدن به معرفت الهي است و قطعاً اين معرفت توأم با لذّتي جدانشدني است. لذا اين يك شاخص كلي براي ما در مسير عبادات و بندگي ميتواند باشد كه ميزان نشاط و شادابي ما در نتيجه عبادت چقدر است؛ اين عبادت اگر درست و شاكرانه بهجا آورده شود قطعاً براي صاحب آن اميد و عشق به خداوند را به بار خواهد آورد و اين شادابي مانند يك چشمه از درون او به بيرون ميجوشد و ديگران را نيز متعجب خواهد كرد.
زيرا نشاط مانند نبض براي روح است و اگر كسي در متن زندگي خود شادابي را نچشيده است، حتماً يك جاي كار او مشكل دارد. سعدي شيرازي درباره نشاط و شادي واقعي چه زيبا ميسرايد: به جهان خرم از آنم كه جهان خرم از اوست/عاشقم بر همه عالم كه همه عالم از اوست. كسي كه خالق هستي را بشناسد و با تمام وجود دوست داشته باشد هيچ گاه اندوهگين نخواهد شد.