
فريدون حسن
هجوم كالاهاي خارجي و مصرفگرا شدن جامعه به جاي عزم در توليد ملي و تلاش براي خودكفايي طي دهههاي گذشته، خواسته يا ناخواسته ورزش را نيز دچار رويه ناپسند استفاده از توليدات خارجي به جاي تكيه بر محصولات داخلي كرده است.
در طول سالهاي گذشته حجم بالاي استفاده از برندها و محصولات خارجي در ورزش به حدي رسيد كه توليدكنندگان داخلي بهرغم تمام تلاشي كه براي رقابت با خارجيها انجام دادند از ميدان خارج شدند تا آنچه امروز شاهد آن هستيم رخ دهد. با اين حال هنوز كورسوي اميدي وجود دارد و هستند توليدكنندگاني كه با سختي و مشقت زياد خود را سرپا نگه داشتهاند، تلاشهايي كه اميد ميرود در سال حمايت از كالاي ايراني بيشتر ديده شود.
واليبال معرف كالاي ايراني
در سايه تلاشهاي توليدكنندگان داخلي براي موفقيت در اين جنگ نابرابر، هستند فدراسيونهايي كه با ارج نهادن به زحمات اين توليدكنندگان با استفاده از توليدات آنها پاسخ تلاشهاي آنها را دادهاند. سالهاست تيم ملي واليبال كشورمان در مسابقات بزرگ و مهمي چون ليگ جهاني، المپيك، رقابتهاي قهرماني جهان و... از پوشاك توليد داخل استفاده ميكند و از اين لحاظ پيشتاز رشتههاي ديگر است.
بعد از واليبال ميتوان از بسكتبال، كشتي، هندبال و تيمهاي ردههاي سني رشتههاي ديگر نام برد كه به تناوب از توليدات داخلي استفاده ميكنند، هر چند كه در اين زمينه هيچگاه تداوم و پافشاري واليبال در استفاده از كالاي ايراني را نداشتهاند.
نكته جالب توجه اينكه در رقابتهاي بينالمللي كشتي ديده شده برخي از كشورها از توليدات يك شركت معتبر ايراني استفاده ميكنند، در حالي كه كشتيگيران ايران برندهاي ديگري بر تن دارند كه خود جاي سؤال و البته تأسف دارد.
فوتبال خارجيپسند
در اين ميان فوتبال از همه رشتهها غريبهتر با محصولات و توليدات داخلي است، رشته پرسروصدا و پرحاشيه ورزش ايران در طول سالهاي گذشته كمترين استفاده را از توليدات داخلي داشته است. يك نگاه به تيمهاي باشگاهي چه آنها كه در ليگ برتر حضور دارند و چه آنها كه در دستههاي پايينترند اين مسئله را ثابت ميكند. در خصوص تيمهاي ملي نيز كه وضعيت كاملاً روشن است، بنابر اين بيراه نيست اگر عنوان كنيم فوتبال ايران جولانگاه شركتهاي خارجي توليدكننده پوشاك و محصولات ورزشي است كه البته در اكثر مواقع هم اجناس بيكيفيت خودشان را روانه بازار كشورمان كردهاند.
بلايي به نام پول
آنچه امروز در فوتبال ديده ميشود مربوط به همين دو دهه گذشته است. درست مربوط به زماني كه پول زياد و البته مفت بيتالمال به فوتبال سرازير شد و الا آنها كه كمي قديميتر باشند حتماً به ياد ميآورند كه تا اواسط دهه 70 تمامي تيمهاي باشگاهي از توليدات داخلي استفاده ميكردند كه اتفاقاً بنا بر حسب زمان از كيفيت خوبي هم برخوردار بودند.
تيمهاي ملي فوتبال نيز از اين قاعده مستثني نبودند و در رقابتهاي بينالمللي از توليدات داخلي استفاده ميكردند اما ترويج استفاده از محصولات خارجي در سايه خرجهاي كلان و ميلياردي كاري كرد كه امروز ديگر تقريباً اثري از آن چند برند خوب داخلي وجود ندارد.
قديميها حتماً توليدكنندگاني چون شكاري، حصاري و اميني را به ياد ميآورند، همانها كه به سبب خارجيپسند بودن ورزش ايران و نه تنها در فوتبال، در ميدان مبارزه با رقباي قدرتمند خارجي نیز كم آوردند و كنار رفتند.
لزوم حمايت از كالاي ايراني
بدون هيچ ترديدي اگر دو دهه قبل توليدكنندگان داخلي حمايت ميشدند و اگر با بيمهري فدراسيونها و تيمهاي ورزشي روبهرو نميشدند، امروز شاهد حضور گسترده شركتهاي خارجي توليدات ورزشي در عرصه ورزش ايران نبوديم. توليدكننده داخلي ما كنار رفت چون ورزشكار، مدير و رؤساي فدراسيونها به او اجازه رقابت و بهروز شدن را ندادند. چون مديران ورزشي و آنها كه پول ورزش در اختيارشان بود با ديدن اولين جنس خارجي دست و پايشان لرزيد و سُر خوردند به طرف آن. امسال حالا به فرمان رهبر انقلاب سال حمايت از كالاي ايراني است، سالي كه ميتوان با رو آوردن به محصولات داخلي كاري كرد كه توليدكنندگان زحمتكش ايراني دوباره فرصت رقابت با خارجيها را پيدا كنند. در اين رقابت آنها به حمايت و صبر ورزشكار، مدير و رئيس ورزش نياز دارند؛ صبري كه ثمره آن استقلال و خودكفايي ايران در اين زمينه است.