مردم ايران ديروز مستمع مهمترين يا يكي از مهمترين سخنان رهبر انقلاب در چهل سال گذشته بودند که پايه و اساس جديدي براي انقلاب بنا نهاد. اهميت اصلي اين سخنان از جهت موقعيت اظهار آن بود. اغلب مفاهيم موجود در اين سخنراني جزو دغدغههاي اصلي رهبر انقلاب است اما طرح انقلابي اين دغدغهها در فضاي موجود، موقعيتي را فراهم كرده است كه بايد قدر آن را دانست.
ميليونها ايراني اين روزها بر سر«عدالت» كه برخي آن را اصليترين شعار انقلاب ميدانند، بحث دارند و مصداقهاي بيعدالتي هر روز بر سر و رويشان ميبارد! رانتخواري دولتي و حكومتي، اشرافيت در دولت و برخي نهادهاي حكومتي، جهتگيري برخي قانونگذاريها و تصميمات اجرايي به سمت طبقۀ مرفه و برخوردار، كمتوجهي به اقشار مستضعف، وامهاي كلان بيبازگشت، اختلاس و فرار راحت دزدان از كشور و حركت سرمايههاي ملي در جهت ايجاد فاصله طبقاتي بيشتر. جالب آنجاست كه مردم معمولاً ارقام بزرگ را خوب هضم نميكنند و چون ميشنوند فلان مسئول با يك اختلاس بزرگ، آزاد ميگردد، شب هنگام سر راحتتري بر بالين ميگذارند تا وقتي ميشنوند حقوق دولتيها افزايش چشمگيري داشته يا در رستوران مجلس چند نوع غذا سرو ميشود يا خانه فلان مسئول بيش از اندازه بزرگ است و همين مصداقهاي رفاهزدگي بيشتر مردم را آزار ميدهد.
البته سخنان ديروز رهبر انقلاب براي برخي از كارگزاران دولت و حكومت قابل هضم نيست! و اين بزرگترين آفت انقلاب است كه شعارهاي انقلاب براي كارگزاران آن بيمعني يا ارتجاعي باشد اما رهبر انقلاب اتفاقاً از «ارتجاع» معني واقعي آن را كه به نفع مردم است، استخراج كردهاند. ارتجاع يعني مردم يك كشور با شعارها و آرمانهايي انقلاب كنند اما سالها بعد كارگزاران حكومتي، اين آرمانها را كنار بگذارند و بخواهند مردم و كشور را به زمان قبل از انقلاب بازگردانند. كارگزاراني كه نميفهمند براي چه بايد مستضعفان را بر مرفهان ترجيح دهند، شايد به اين خاطر كه باورشان نميشود مستضعفي در كشور باشد! و نميدانند چگونه بايد از ديوانسالاريهاي فرسوده به مديريت جهادي كوچ كنند، شايد به اين خاطر كه مافياي هزار فاميل را در همين ديوانسالاري فرسوده بنا نهادهاند. اين كارگزاران مرتجع شكل تازهاي از فرهنگ سرمايهداري را در يكي دو دهه اخير رواج دادهاند و حالا نداي انقلابي رهبر و فرياد عدالتخواهي مردم برايشان سخت گران و غير قابل فهم ميآيد.
امروز يك بار ديگر رهبر و مردم در يك موضع و در كنار هم قرار دارند و در سوي ديگر «يك مشت مدير اشرافي مرتجع در يك ديوانسالاري فرسوده» كه سرمايهداري نوين خود را در خطر هشدار يك «انقلابي قديم» ميبينند. رهبري، ديروز از خدا و مردم بهخاطر عقب ماندن از اجراي عدالت در حكومت برآمده از انقلاب اسلامي عذرخواهي كردند، كاري كه از دست مديريت اشرافي ديوانسالار برنميآيد، بلكه آنان خود را هميشه طلبكار مردم و سفره انقلاب را حق خود ميدانند و نه اعتقادي به عذرخواهي دارند و نه دليلي براي عذرخواهي ميبينند، با آنكه در رابطه بين همه حكومتها و ملتها، يك عذرخواهي ساده، كار صدها توجيه پيچيده را ميكند.
ديروز پايه و ستون جديدي براي انقلاب اسلامي گذاشته شد كه در هيچ انقلاب ديگري اتفاق نيفتاده است. مردي از درون انقلاب، عقبافتادگي در اجراي اصليترين شعار انقلاب را ميپذيرد، عذرخواهي ميكند و زنگ خطر «بازگشت به عقب» انقلاب را به صدا درميآورد تا حركت تازه انقلاب اسلامي كه زدودن آفت اشرافيگري مديران، دل سپردن به طبقات مرفه و تكيه بر اعتماد به خارجيها است، آغاز شود.