شیوا نوروزی
تکليف مديريت فدراسيون واليبال ايران مشخص شد و از اين پس دوره جديدي در اين رشته موفق و پرطرفدار رقم خواهد خورد. سرانجام انتخابات پرحاشيهاي که همه انتظارش را ميکشيدند، برگزار شد و همانطور که از مدتها قبل گفته ميشد احمد ضيايي بر صندلي داورزني تکيه زد. ضيايي همان کانديدايي است که حمايتهاي زيادي از او شد، اما رئيس جديد فدراسيون واليبال بايد بداند که مسئوليتي بسيار سنگين را پذيرفته و براي رساندن واليبال به سر منزل مقصود کاري بسيار دشوار در پيش دارد.
چند سالي است که موفقيتهاي تيم ملي در عرصههاي بينالمللي، واليبال ايران را در سطح جهان به شهرت و محبوبيت زيادي رسانده تا جايي که بلندقامتان کشورمان يکي از مدعيان اصلي اين رشته به حساب ميآيند و قدرتهاي برتر جهان نيز حساب ويژهاي روي تيم ملي ايران باز کردهاند. درست است که اين موفقيتها از زمان حضور ولاسکو در کشورمان نمود بيشتري پيدا کرد، اما درخشش اين روزهاي مليپوشان حاصل سالها مديريت درست، يکپارچه و کمحاشيه يردانيخرم و داورزني است. انتظار اصلي خانواده بزرگ واليبال و همچنين واليبالدوستاني که روز به روز بر تعدادشان افزوده ميشود از رئيس جديد اين است که روند رو به رشد اين رشته المپيکي تداوم داشته باشد و تيم ملي کشورمان در آوردگاههاي حساس به موفقيتهاي ارزشمندي دست يابد. بدون شک برآورده کردن اين خواستهها و رسيدن به اهداف بزرگ جز با مديريتي قوي و توانمند محقق نخواهد شد.
ضيايي در حالي در انتخابات فدراسيون با رأي بالا به پيروزي رسيد که داورزني، حامي اصلي و رفيق 30 ساله او هدفي به مراتب بزرگتر از آنچه تا به امروز براي واليبال ترسيم شده بود، مطرح کرد: «واليبال را به ورزش اول ايران تبديل ميکنيم.» هدفي بسيار بزرگ که محقق شدن آن در برهه کنوني سخت، غيرمنطقي و جاهطلبانه به نظر ميرسد. در کشوري که دو تيم پرسپوليس و استقلال ميليونها هوادار دارند و کشتي به عنوان ورزش ملي شناخته شده است، واليبال براي تصاحب جايگاه اين دو رشته راهي بسيار پرپيچ و خم در پيش دارد. با اينکه پيروزي آسان ضيايي به عنوان رئيس از ماهها قبل قابل پيشبيني بود، اما رئيس جديد اين فرصت را دارد تا مانند محمدرضا داورزني به يکي از رؤساي موفق ورزش ايران تبدل شود. معاون فعلي وزير ورزش، روزگاري نايبرئيس يزدانيخرم رئيس وقت فدراسيون واليبال بود و پس از آنکه بر صندلي رياست تکيه زد برخلاف ساير مديران ورزشي راه رئيس قبلي را ادامه داد تا رفتهرفته تلاشهايشان به ثمر نشست. حالا زمان آن است که ضيايي هم از تجربه موفق داورزني استفاده کند و برنامههاي ميانمدت و طولانيمدتي را که از سالها قبل آغاز شده به سرانجام برساند. البته با توجه به نزديكي ضيايي و داورزني به نظر ميرسد نگراني از بابت روي زمين ماندن برنامههاي قبلي وجود نداشته باشد.
اگر رئيس فدراسيون واليبال و همکارانش بر اين باورند که اين رشته ميتواند در آينده هواداران بيشتري را جذب کند و به ورزش نخست کشور تبديل شود، بايد از همين امروز براي رسيدن به اين هدف بسيار سخت قدم بردارند. در اين سالها جوانان زيادي از شهرهاي مختلف به تيم ملي راه يافتهاند و قابليتهاي خود را در ميادين بينالمللي اثبات کردهاند. از همينرو اجراي هرچه بهتر پروژههاي استعداديابي در سراسر کشور و بيشتر بها دادن به استانهاي مختلف، زمينه را براي شکوفايي استعدادهاي پنهان واليبال ايران فراهم خواهد كرد. مربيان خارجي که در سالهاي گذشته به ايران آمدهاند و سکاندار تيم ملي شدهاند، همگي بر کشف استعدادها تأکيد فراوان داشتهاند. ضمن اينکه ليگ برتر نيز نيازمند توجه بيشتر و برطرف شدن حواشي است که بعضاً مسابقات را تحت تأثير قرار داده است. در مجموع واليبال ايران ظرفيت بالايي براي رشد دارد و چه بسا در سالهاي آتي به کسب سکوي المپيک نيز نزديک شويم. حفظ آرامش، وحدت و همدلي بيشتر در بين اهالي اين رشته و همچنين برنامهريزي دقيق، رسيدن به اهداف ترسيم شده را ميسر خواهد کرد.