
در آستانه يومالله 9دي قرار داريم. روزي كه درتقويم جمهوري اسلامي و تاريخ انقلاب اسلامي، «روز بصيرت و ميثاق با ولايت» نامگذاري شده است. اين روز را بايد پاس داشت و يكي از جلوههاي پاسداري از اين روز درسآموزي و عبرتآموزي از حوادث سال 88 است. سال 88 ملت بزرگ ايران با فتنهاي عميق و خطرناك مواجه شد. با تبيين درست حوادث سال 88 و عبرتآموزي از آن فتنه عميق، ميتوان از تكرار فتنهها در آينده جلوگيري به عمل آورد. يكي از نكات برجسته در قضاياي 88، نقش بيگانگان در طرحريزي و هدايت اين حوادث است. عامل خارجي داراي نقش اول در پديدآيي فتنه 88ميباشد.
مقام معظم رهبري در اين خصوص در تاريخ 1389/10/19 در ديدار مردم قم ميفرمايند: «هنوز خيلي جا وجود دارد براي تحليل و تبيين و روشن كردن زوايا و ابعاد اين فتنهاي كه دشمن طراحي كرده بود. .... به خيال خودشان محاسبه كرده بودند به گمان آنها بساط جمهوري اسلامي بنا بود جمع شود؛ نه فقط حقيقت دين، حتي شعارهاي ديني هم باقي نماند؛ برنامه اين بود طراحي اين بود كه اگر توانستند قاعده دولت را به شكل مطلوب خودشان بچينند، كه بعد از آن، راه حركتشان مشخص بود كه چه كار ميكردند؛ اگر هم قاعده حكومت و دولت طبق ميل آنها چيده نشد و برايشان ممكن نشد، كشور را به آشوب بكشانند.»
بنابراين با توجه به نقش اساسي و محوري غرب در طراحي فتنه 88، به درستي ميتوان از حوادث سال 88، با عنوان فتنه امريكايي ـ صهيونيستي نام برد. چگونگي نقشآفريني بيگانگان و خصوصاً امريكاييها را در انتخابات 88 و حوادث پس از آن، ميتوان در دو بخش بسترسازي و اقدامات عملي مورد بررسي قرار داد. قبل از بررسي اين دو بخش، تأمل در سخن «جان بولتون» نماينده اسبق امريكا در سازمان ملل، مبني بر اينكه «سازمان سيا به دنبال انجام انقلاب رنگي در ايران است»، به فهم دقيق كمك ميكند.
الف ـ بسترسازي براي ايجاد فتنه و كودتاي مخملي در ايران
غربيها از زمان رحلت حضرت امام خميني (ره)، سياست و راهبرد فروپاشي از درون را براي براندازي جمهوري اسلامي و به شكست رساندن انقلاب اسلامي در پيش گرفتند. تهاجم گسترده فرهنگي، ارتباطگيري با اپوزيسيون و عناصر استحاله شده، نفوذ و حمايت از گروهها و افراد ناراضي و غربگرا، سلسله اقداماتي بود كه غربيها براي رسيدن به اين هدف انجام دادند. غربيها و امريكاييها با توجه به تحولات سياسي ايران در دوره اصلاحات، به اين جمعبندي رسيدند كه انتخابات در ايران، ميتواند براي آنان فرصتي طلايي جهت تغييرات بنيادين در ساختارهاي جمهوري اسلامي باشد. آنان براي رسيدن به نقطه بهرهبرداري از انتخابات در ايران قريب دودهه كارهاي زمينهساز و فعاليتهاي گسترده انجام دادند. بيش از 100 سند براي اين كارها در منابع آشكار وجود دارد. به اختصار به مواردي اشاره ميشود:
1 ـ فعاليت بنيادهاي غربي پشتيبان براندازي نظام
براساس اسناد، بيش از 60 بنياد و مؤسسه غربي در جريان «جنگ نرم» عليه ايران تا سال 88 فعاليت داشتند. اعترافات مهمي را در اين خصوص برخي از متهمين فتنه 88 در دادگاه داشتند. برخي از اين مؤسسات عبارتند از:
1ـ1ـ بنياد سوروس يا جامعه باز
اين بنياد نقش اساسي در طراحي و پيادهسازي «كودتاي مخملي» در ايران داشت. يحيي كيان تاجبخش، نماينده بنياد سوروس در ايران در اعترافات خود ميگويد: «اگر يكي از اولين نمونههاي براندازي را ارتباط سفر عطريانفر به بنياد سوروس قبل از 1376 بدانيم ميتوان نهايت آن را ملاقات مستقيم سيد محمد خاتمي با سوروس در نيويورك در سال 1385 دانست كه اين يك ارتباط مستمر بوده و ادامه داشته است!»
2ـ1ـ خانه آزادي
اين مؤسسه با اختصاص بودجه 15 ميليون يورويي هلند، نقش فعالي در آموزش براي ايجاد انقلاب رنگي ايفا كرد.
3-1 – صندوق اعانه ملی برای دموکراسی
نقش این مؤسسه، شناسایی افراد نخبه و مستعد برای براندازی نظام دینی و دعوت از آنان در قالب بورسیه «محقق میهمان» بود. هاله اسفندیاری، لادن برومند، رامین جهانبگلو، سیامک نمازی، حسین بشیریه، علی افشاری، منوچهر محمدی، مهناز افخمی، تریتا پارسی و مهرانگیز کار، از جمله کسانی بودند که جذب این مؤسسه شده و همگی در فتنه 88 فعال بودند.
2- پروژه شکلدهی به جامعه مدنی در ایران
آقای سیدمحمد خاتمی تشکیل جامعه مدنی در ایران را، اساسیترین هدف و شعار خود در انتخابات 1376 معرفی کرد. در واقع جامعه مدنی، پروژهای بود که عناصر غربگرا با کمک غرب، در راستای تغییر ساختارها در ایران دنبال میکردند. از منظر غربگراها، کنار زدن نظام دینی و ولایت فقیه، شرط لازم برای تحقق «جامعه مدنی» یا «جامعه باز» در ایران است. «جوزف بایدن» رئیس وقت کمیته روابط خارجی مجلس سنای امریکا در تاریخ 25/12/1380 میگوید: «دولت بوش باید به تمامی سازمانهای غیر دولتی امریکایی اجازه بدهد که به گروههای ایرانی مرتبط با جامعه مدنی، حقوق بشر، فرهنگی و خواهان دموکراسی کمک مالی بکنند.» بر همین اساس همه ساله بودجهای برای موضوع جامعه مدنی و نهادسازی در ایران از سوی دولت امریکا منظور میشد.
3- راهاندازی تشکلهای حقوق بشری
راهاندازی تشکلهای حقوق بشری و حمایت مالی و معنوی از آنان، از دیگر اقدامات زمینهساز برای انقلاب رنگی در ایران بود. « کانون مدافعان حقوق بشر» که خانم شیرین عبادی در سال 1381 راهاندازی کرد، نمونهای از این تشکلها است. در این سالها خانم زهرا رهنورد (همسر میرحسین موسوی)، ارتباط مستمر و تنگاتنگی با شیرین عبادی داشت. پس از تصویب بودجه 400 میلیون دلاری در کنگره امریکا برای براندازی جمهوری اسلامی از طریق اقدامات نرم، فعالیت این تشکلهای حقوق بشری علیه جمهوری اسلامی شتاب پیدا کرد.
4- راهاندازی رسانهها و شبکههای ماهوارهای : راهاندازی شبکههای ماهوارهای و کانالهای تلویزیونی فارسی زبان برای تحت پوشش قرار دادن ایران، یکی از اقدامات مهم و زمینهساز برای فتنه از سوی غربیها بود.
رادیو فردا، صدای امریکا و بیبیسی فارسی، نمونههایی از این رسانهها است که نقش بسیار فعال و مؤثری در ایجاد فتنه داشتند.
5- برقراری ارتباط میان سازمانهای غیردولتی: برگزاری دورههای آموزشی، تهیه گزارش، شناسایی و برقراری ارتباط با عناصر داخلی با هدف شبکهسازی، نمونهای از فعالیتها در این حوزه است. آموزش برای براندازی، شناسایی و جذب عناصر مستعد و فشار برای ناکارآمدسازی نظام از دیگر اقدامات زمینهساز غربیها برای ایجاد بحران در داخل کشور و زمینهسازی برای وقوع انقلاب رنگی در ایران است. خانم کاندولیزارایس، وزیر وقت امور خارجه امریکا در سال 1389 میگوید، ما به واسطه مؤسسه ملی دموکراسی امریکا، تاکنون توانستهایم هزاران فعال را آموزش دهیم. وی در خصوص ایران میگوید: «نیروهای سکولار ایران قویتر از گذشته شدهاند!» راهاندازی دفاتری چون دفتر دبی در کشور امارات برای آموزش براندازی نرم به ایرانیان مخالف، نمونهای از این نوع اقدامات است. برخی از متهمین فتنه 88 در دادگاه، اعتراف کردهاند که برای آموزش انقلاب رنگی به دبی رفتهاند.
ب- اقدامات عملی در مقطع انتخابات و وقوع حوادث
1 – اقدامات رسانهای: رسانههای غربی برای به نتیجه رساندن کودتای مخملی در ایران، از سال 1387 بسیج شدند. شبکه بیبیسی فارسی شش ماه قبل از انتخابات تأسیس شد. نزدیک انتخابات این شبکه فعالیتش 24 ساعته شده. تمام رسانههای غربی به صورت هماهنگ عملیات براندازی در بستر انتخابات را پشتیبانی کردند. محورهای زیر، عمده فعالیتهای رسانههای غربی در مقطع انتخابات است.
1-1 – آزاد نبودن انتخابات در ایران
2-1 – تشکیک در سلامت انتخابات و پشتیبانی از ادعای تقلب جریان فتنه
3-1 – تحریک و تهییج برای آشوب، حرکات خیابانی، نافرمانی مدنی و...
4-1 – هدایت آشوبگران به صورت میدانی از طریق رسانه
5/1 – حمایت گسترده از معترضان به نتایج انتخابات و بازتاب دادن اخبار اعتراضات
2ـ حمايت علني مقامات غربي از فتنهگران
1ـ2ـ اوباما پس از آغاز اغتشاشات در سال 88 طي مصاحبهاي گفت: «صداي مردم ايران بايد شنيده شود و نبايد خاموش شود. من قبلاً هم گفته بودم عميقاً نگران انتخابات ايران هستم. ما از كساني كه در پي عدالت از يك راه مسالمتآميز هستند، پشتيباني ميكنيم و من ميخواهم تكرار كنم كه ما در كنار كساني كه متوجه راهحلي مسالمتآميز براي اين كشمكش خواهند بود، هستيم.»
2ـ2ـ پل ولفوويتز معاون وزير جنگ در دولت بوش: «به نظر من لازم است كه امريكا با موسوي تماس مستقيم بگيرد، البته اگر او مايل به ارتباط نباشد، نبايد ما اصرار كنيم. اما در هر حال بهتر است او بداند كه ميتواند يك خط ارتباط مستقيم با ما داشته باشد.»
3ـ 2ـ «برنارد كوشنر» وزير وقت امور خارجه فرانسه: «آناني كه در ايران دست به تظاهرات زدند، بدانند تنها نيستند.»
3 ـ حمايت مالي و لجستيكي
4ـ مديريت ميداني اغتشاشات. برخي از سفارتخانه هاي غربي، عناصر و كارمندانش با حضور در ميان اغتشاشگران، به هدايت آنان ميپرداختند. در ميان سفارتخانهها، سفارت انگليس بيشترين نقش را در اين زمينه داشت. برخي از دولتهاي غربي با صراحت اعلام كردند، در سفارتخانههاي آنان در تهران روي معترضين باز است!
رسانههاي غربي، با آگاهي از حجم سرمايهگذاريها، ارتباطگيريها و اقدامات عملي دولتهاي اروپايي و امريكا براي پيادهسازي انقلاب رنگي در ايران، با اطمينان خاطر تصريح ميكردند، سال 1388 پايان عمر جمهوري اسلامي خواهد بود!