
براي بهرهبرداري از شكست مصلحتي کریمی به حريف روس خيليها دندان تيز كرده بودند، خيليها براي عليرضا دايه مهربانتر از مادر شدند و خيليها هم وقتي در تنهايياش قدم ميزد، برايش پيام فرستادند كه عليرضا ما تو را ميفهميم و درك ميكنيم. خيليها سعي كردند از او چهرهاي بسازند براي تاختن به آرمانهاي انقلاب، اما وقتي پا به ايران گذاشت چنان ورق برگشت كه تمام نقشههايشان نقش بر آب شد. وقتي بلافاصله وزارت ورزش دست به كار شد، وقتي سازمان بسيج و رئيس آن مدال پهلواني به عليرضا اهدا كردند، باز هم غرضورزان كوتاه نيامدند، اما پيام سادهلوحانه و احمقانه نخستوزير رژيم كودككش كافي بود تا هم پهلوان بيشتر از قبل به ارزش كاري كه كرده، پي ببرد و هم يك عزم ملي براي تقدير از او شكل بگيرد.
نصيحتهاي رهبر انقلاب به كريمي فصلالخطاب بود؛ اينكه قدر اين كار بزرگ را بدان و آن را براي خود نگه دار و بعد از آن تقدير نيروهاي مسلح، دولت، مجلس و اين آخري هم آستان قدس رضوي و افتخار خادمي حرم ثامنالحجج(ع) براي كريمي و اين در حالي بود كه باز هم مغرضان گفتند تمام اينها ارگانهاي رسمي و دولتي هستند، اما اينجا بود كه مردم هم براي عقب نماندن از اين قافله وارد عمل شدند. اهداي 20 سكه آن هم از سوي مردم و علاقهمنداني كه در فضاي مجازي از اقدام شايسته پهلوان كريمي حمايت كرده بودند، ديگر جاي هيچ حرفي باقي نگذاشت. حالا ديگر نه خبري از بوقهاي تبليغاتي است و نه خبري از دايههاي مهربانتر از مادر، وقتي مردم پا به ميدان گذاشتند تمام نقشهها نقش بر آب شد. تمام آنهايي كه برنامهريزي كرده بودند تا به نظام اسلامي و آرمانهاي آن بتازند، كنار كشيدند و فقط تماشا كردند كه ايران چطور تمامقد از پهلوان جوانش تقدير كرد.
همه انگشت به دهان ديدند كه رهبر معظم انقلاب چگونه او را در آغوش كشيد و به وجود جواناني چون او در ايران افتخار كرد، اما بيشتر از همه متعجب شدند وقتي عليرضا را در لباس مقدس سربازي ديدند كه كوبنده گفت: «نتانياهو را نميشناسم، اصلاً به او چه كه دخالت ميكند.» عليرضا كريمي، اين پهلوان جوان اولين ورزشكاري نبود كه پا روي احساسات خود گذاشت و چشم روي موفقيت و پيروزي جهاني بست و آخرين ورزشكار هم نخواهد بود. ايران اسلامي براي حمايت از عليرضا كريمي متحد شد و پشت پهلوانش ايستاد و نشان داد كه چگونه قدردان جوانمردي اوست، پس ميتواند بارها و بارها اين داستان را تكرار كند. ديگر پذيرفتني نيست كه در پاسخ يك جوانمرد حرفهاي نامربوط شنيده شود. ايران نشان داد كه ميتواند از ورزشكارانش دفاع كند و آنها را تنها نگذارد. ابهت نظام اسلامي در برابر دشمنان قسمخورده اين آب و خاك در ماجراي عليرضا كريمي به خوبي نمايان شد، ابهتي كه چشم همه آنهايي را كه به بهرهبرداري از اين مسئله اميد بسته بودند، كور كرد. حالا آنها ساكت شدهاند و ما پهلوانمان را بالاي دست بلند كردهايم، اين اتحاد ثمره مبارزه در يك ميدان و پايداري بر يك اعتقاد مقدس و آرماني بلند است، اعتقاد به اينكه «اسرائيل بايد از صفحه روزگار محو شود» و اين مبارزه با رسيدن به اين آرمان بزرگ در تمام جبهههاي سياسي، نظامي، فرهنگي، ورزشي و اعتقادي ادامه خواهد داشت و ايران اسلامي متحد و يكپارچه در اين نبرد حاضر خواهد بود.