
وقتي ميگوييم فوتبال فاسد است به خيليها برميخورد، خيليها ميگويند چقدر اين مسئله را بازگو ميكنيد، برخي هم ميگويند چيز ديگري براي نوشتن پيدا نميكنيد. حقيقت اين است كه مسئلهاي مهمتر از اين وجود ندارد، فسادي كه دیده میشود و همه از آن باخبرند، اما هيچ مسئولي نميخواهد مقابلش بايستد نه اينكه نتواند، ميل و خواستي در اين خصوص وجود ندارد. دلايلش بماند براي بعد!
امروز امثال علي كريمي و علي دايي در حالي حرف از فساد در فوتبال ميزنند كه ما از مدتها قبل گفتيم و نوشتيم؛ چيزي كه مسئولان فعلي و قبلي از آن به عنوان تخلف و پلشتي نام بردهاند، همان فسادي است كه نميخواهند زير بارش بروند. جالب اينكه ما متهم به تكرارگويي و سياسيكاري ميشويم، اما اين روزها حق با علي كريمي و علي دايي و برخي ديگر است كه خودشان از كنار اين فوتبال بيدر و پيكر كم بهره نبردهاند.
بگذريم و زياد از اصل بحث دور نشويم. فوتبال ايران طي ماههاي گذشته فساد از نوعي ديگر را هم تجربه كرده، فسادي به نام سندسازي، فسادي كه يك نمونه آن گريبان پرسپوليس و آقاي گل ليگ را گرفت، اما مثل اينكه درس عبرتي براي جلوگيري از اين اقدام زشت نشد.
اين روزها همه خوب ميدانيم كه چگونه نمايندگان آسيايي فوتبال ايران از خطر محروميت جستند و موفق به حضور در رقابتهاي ليگ قهرمانان آسيا شدند. همه خوب ميدانيم و منتظر هستيم تا ببينيم كي تشت رسوايي اين يكي از بام ميافتد و چگونه فوتبال بيدر و پيكر ايران محروم ميشود، اما حرف اين است كه آقايان مسئول چه زماني قرار است دست از اين اقدامات بردارند؟!
دستدرازي به بيتالمال، پروندههاي شكايات بينالمللي و پرداختهاي ميلياردي بيحساب و كتاب به كنار، اما دور زدن مجامع بينالمللي براي رفع و رجوع شدن موقتي مشكلات چيزي نيست كه بتوان به سادگي از كنار آن گذشت و حتماً روزي يقه فوتبال ايران را ميگيرد.
همه خوب ميدانيم كه باشگاههاي فوتبال ايران حرفهاي نيستند، ربطي هم به رنگ پيراهن تيمها ندارد. نه زيرساختي وجود دارد، نه برنامهاي و نه مديريت، فقط و فقط ظاهر و ظاهرسازي است. فوتبال ايران با اين روند جايي در فوتبال رو به رشد آسيا نخواهد داشت، اما ما به جاي چارهانديشي و اقدام درست در اين خصوص بيشتر سندسازي كرديم، سندسازي كرديم و خود را حرفهاي جلوه داديم، در حالي كه باشگاههاي ايران بديهيترين و اصليترين فاكتورهاي حرفهاي بودن را ندارند. باشگاههاي فوتبال سودده نيستند، يعني وابسته به دولت هستند، تفاوتي هم نميكند حتي آن تيمي كه مدعي صنعتي بودن است هم از جيب بيتالمال و دولت خرج ميكند. باشگاهها بدهكارند و توان پرداخت بدهيهايشان را ندارند، اما وقتي پاي محروميت به ميان ميآيد، ناگهان همه اين معضلات حل ميشود. همه چيز تبديل به گل و بلبل ميشود و ما ميشويم حرفهاي به تمام معنا، چگونگياش ميماند براي بعد كه معلوم ميشود چگونه براي دور زدن مجامع بينالمللي ابتدا سر خود را كلاه گذاشتهايم. امروز همه ميخندند و با خيال راحت از پشت سر گذاشتن بحران صحبت ميكنند، اما ما نگران آن روزي هستيم كه معلوم شود ظاهرسازي كرديم و كاري براي حرفهاي شدن انجام نداديم. نگران روزي هستيم كه بلاي پرسپوليس و طارمي سر كل فوتبال ايران بيايد. در اين پرونده، فوتبال حرفهاي دنيا به ما ثابت كرد كه با هيچكس شوخي ندارد و به راحتي حكم محروميت صادر ميكند، اما گفتيم كه ما درس نگرفتيم.
فوتبال اسير تخلف و پلشتي شده، اين را خود آقايان ميگويند. ما نام تمام اين واژهها را يكي ميكنيم و ميگوييم فساد، فوتبال ايرن اسير فساد شده و اين فساد با سندسازي از بين نميرود. البته سندسازي تنها بخش كوچكي از فسادي است كه فوتبال درگير آن است كه اميدواريم حداقل اين يكي بيشتر از اين ادامه پيدا نكند.