کد خبر: 875524
تاریخ انتشار: ۱۷ مهر ۱۳۹۶ - ۲۲:۰۰
روايت مرادي‌كرماني از مصائب و دست‌اندازهاي جهاني‌شدن ادبيات كودك ايران
نويسنده «قصه‌هاي مجيد» همزمان با روزجهاني كودك و نوجوان از مصائب و دست‌اندازهاي جهاني‌شدن ادبيات كودك ايران و لزوم تغيير نگاه نويسندگان ايراني مي‌گويد.
   فرزين ماندگار
نويسنده «قصه‌هاي مجيد» همزمان با روزجهاني كودك و نوجوان از مصائب و دست‌اندازهاي جهاني‌شدن ادبيات كودك ايران و لزوم تغيير نگاه نويسندگان ايراني مي‌گويد.
۱۶ مهر برابر با ۸ اكتبر روز جهاني كودك نام دارد. كشورهاي جهان روزهاي كودك مختلفي براي خود دارند، اما روزجهاني كودك را خود بچه‌ها به وجود آورده‌اند. به اين معنا كه در سال ۱۹۸۶، دو نفر از دانش‌آموزان ۹ ساله مدرسه آتاتوري در نيويورك با نگارش نامه‌اي از همه بچه‌هاي دنيا خواستند كه با هم روزي را به صلح اختصاص دهند.
در پيام يكي از آنها آمده بود: «بزرگ‌ترهاي ما عقايد ثابتي دارند. آنها ما را دوست دارند چون بچه‌هايشان هستيم اما آيا آنها مي‌دانند كه چه دنيايي را براي ما به‌وجود مي‌آورند. اگر كمترين اشتباهي در ماشين هسته‌اي آنها رخ دهد ما هرگز شانسي براي رشد نخواهيم يافت. ما امكاني براي رشد و پرورش مي‌خواهيم.» كودكان در روز جهاني كودك مي‌خواهند اين تضاد را يادآور شوند. آيا ادبيات مي‌تواند مرهمي ‌براي التيام اين كودكان باشد؟
   نويسندگان امروز كودكان
و نوجوانان را نمي‌شناسند
همزمان با روز جهاني كودك گفت‌وگويي با هوشنگ مرادي كرماني، نويسنده ايراني و نامزد جايزه‌ هانس كريستين اندرسن كه به نوبل ادبيات كودك هم معروف است، انجام دادیم که در پاسخ به اين سؤال خبرنگار مهر كه مهم‌ترين معضل ادبيات كودك در سال‌هاي اخير چيست، می‌گوید: واقعيت ماجرا اين است كه نويسندگان ما كودك و نوجوان امروز را نمي‌شناسند. آنها به مرور خاطرات خود مي‌پردازند. آخر خاطره‌نويسي براي چند درصد بچه‌ها جالب و خواندني است؟ از سوي ديگر، بيشتر كارهاي ما سفارشي است و مشخص نيست چه تعداد از اين كارها با بچه‌ها ارتباط برقرار مي‌كنند. اصلاً داستاني كه خلاقانه نيست و جنبه سفارشي دارد چگونه مي‌تواند بر دل مخاطب بنشيند؟
نويسنده «شما كه غريبه نيستيد» در ادامه مي‌گويد: سفارشي بودن اغلب داستان‌هايي كه امروز نوشته مي‌شود، به اين معنا نيست كه فقط به موضوعات مذهبي يا سياسي مي‌پردازند، بلكه پرداختن به مسائل ناسيوناليستي و مباحثي كه صرفاً در درون كشور موضوعيت دارد هم درشمار داستان‌هاي سفارشي به حساب مي‌آيند. آثاري كه برخي نويسندگان ما مي‌نويسند و منتشر مي‌كنند تاريخ مصرف دارند و شبيه به روزنامه يا مجله هستند و كمتر نويسنده‌اي است كه به موضوعات ازلي و ابدي بپردازد.
   قصه‌نويسي براي كودكان ايراني مهاجر
به گفته مرادي كرماني نزديك به 4 ميليون ايراني در خارج از مرزهاي اين كشور زندگي مي‌كنند و اين مهاجران ايراني، بچه‌هايي دارند كه نمي‌توانند فارسي بخوانند و بنويسند. نويسنده «قصه‌هاي مجيد» مي‌گويد: لازم است كه من نويسنده، طوري بنويسم كه اين نسل با فرهنگ، آداب و رسوم و سبك زندگي خود و پدران و مادرانش آشنا شود. به همين خاطر توجه به ادبيات عاميانه لازم و ضروري است.
وي معتقد است كتاب‌هاي داستاني كه تاكنون به زبان‌هاي ديگر ترجمه شده يا راست افراطي بوده يا چپ افراطي و مصرف داخلي داشته است. به عبارتي نه نويسنده‌هاي ما نگاه جهاني داشته‌اند و نه متوليان فرهنگي‌مان آثار را به درستي انتخاب كرده‌اند. مسئله ديگري كه وجود دارد اين است كه زبان فارسي، گستره جغرافيايي محدودتري را دربرمي‌گيرد و با زباني چون انگليسي قابل مقايسه نيست.
مرادي كرماني در پاسخ به اينكه برخي معتقدند اگر ترجمه خوبي از آثارخالق «قصه‌هاي مجيد» به زبان انگليسي وجود داشت شايد او مي‌توانست جايزه‌هانس كريستين اندرسن را از آن خود كند، مي‌گويد: كسي كه يك كتاب را به فرانسه، انگليسي يا هر زبان ديگري ترجمه مي‌كند، بايد زبان مقصد، زبان مادري‌اش باشد و به آن زبان ابراز احساسات كند و خواب ببيند. ما در زبان فارسي مي‌گوييم: «توقف وسايط نقليه، اكيداً ممنوع است» در اين جمله  جز «است» همه واژه‌ها عربي است، اما هيچ عرب‌زباني در هيچ كجاي دنيا، معني اين جمله را درك نمي‌كند؛ پس براي ترجمه يك اثر بايد روح آن كار را دريابيم و معنا و مفهوم را منتقل كنيم.
    ايران براي همه جهانيان «مرز پرگهر» نيست
نويسنده «مرباي شيرين» شناخت بازار جهاني را لازم و ضروري مي‌داند و مي‌گويد: همه مردم جهان، ايران را «مرز پرگهر» نمي‌دانند. همه مثل ما دچار مشكلات اقتصادي و طبقاتي نيستند يا اگر هم باشند، دلشان نمي‌خواهد با مسائلي از اين دست درباره ايران آشنا شوند اما دلشان مي‌خواهد با آداب و رسوم ما آشنا شوند.
به باور مرادي كرماني سينماي ايران، بيشتر از ادبيات ديده شده؛ چون زبان سينما، زبان تصوير است و تصوير نيازي به ترجمه شدن ندارد. وي در همين راستا مي‌گويد: البته نويسندگان ما نبايد نااميد باشند. كتاب‌هاي ما كم‌كم ديده مي‌شوند. ضمن اينكه ما در مقايسه با كشورهاي پيرامون خود چون افغانستان، پاكستان، عراق حتي كشوري چون مصر كه از ادبيات قدرتمندي برخوردار است وضعيت بهتري داريم. در هر حال، جرقه‌هايي زده شده اما همچنان تا رسيدن به آنجا كه خواننده‌هاي خارجي به سراغ كتاب‌هاي ما و ترجمه‌هاي مختلف از آن بروند، همان‌گونه كه ايراني‌ها سراغ ترجمه‌هاي متفاوت از آثار فلان نويسنده خارجي مي‌روند، فاصله زيادي باقي است.
مرادي كرماني خود را نويسنده خوش‌شانسي مي‌داند و مي‌گويد: خارج از ايران، براساس هر كتابي كه نوشته مي‌شود، فيلم و پويانمايي مي‌سازند اما در ايران چنين اتفاقي نمي‌افتد. من نويسنده خوش شانسي بودم كه كارگردان‌هايي چون كيومرث پوراحمد و داريوش مهرجويي از قصه‌هايم بهره بردند و فيلم و مجموعه تلويزيوني ساختند.
او همچنين فيلمنامه را داستاني مي‌داند كه بتوان از آن عكس گرفت و بيان مي‌كند: داستان بايد حركت داشته باشد. شخصيت‌ها بايد كنش و واكنشي از خود نشان دهند. اما كمتر داستان ايراني است كه اين‌گونه باشد. به قول سينمايي‌ها هيچ اكتي در آن نيست.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار