نیره ساری
كاركرد نادرست و غفلت مسئوليتي 25 دستگاه متولي در بحث عفاف و حجاب، كار را به جايي رساند كه سخنگوي ناجا از روياروشدن پليس مقابل مردم گلايه كرد و گفت: «نبايد كمكاري ديگر دستگاهها در كنار عمل پليس به قانون سبب شود تا نيروي انتظامي در مقابل مردم قرار بگيرد.»
موضوع عفاف و حجاب از آن دسته موضوعات آموزشي و فرهنگي است كه در كليت آن به دليل زمانبر بودن، بيش از نياز به بخش انتظامي، نيازمند مشاركت بخشهاي مختلف با اهداف مشترك فرهنگي است.
در تمام دنيا در زمينه نهادينهسازي امور فرهنگي، از نهاد مسئول آموزشي و فرهنگي استفاده ميشود، اما از آنجايي كه دستگاههاي متولي به ويژه امورفرهنگي و اجتماعي در اين زمينه غفلت كردهاند، متأسفانه بخش انتظامي در حوزه عفاف و حجاب برجستهتر از بخش فرهنگي شده است.
نيروي انتظامي نيز به عنوان آخرين گزينه فعال در مقوله عفاف و حجاب، سالهاست كمكاري و غفلت ساير دستگاهها را به عهده گرفته و اين در حالي است كه قبل از آن بسياري از دستگاهها وظايف فرهنگي مختلفي دارند كه با بيتوجهي از كنار عبور ميكنند و در نهايت اين پليس است كه به رغم تأكيد بر بياشتياقي ورود به اين حوزه، به عنوان متولي دفاع از حقوق اجتماعي ورود پيدا كرده است.
فعاليت انفرادي اين دستگاه در حوزه عفاف و حجاب و برخورد سلبي كه به عنوان وظيفه اين نهاد در نظر گرفته شده است باعث شده تا ضرورتهاي اصلي طرح امنيت اخلاقي زير سؤال برود.
مطابق با تعاريف موجود حجاب دو وجه دارد كه يكي معطوف به امر فردي و ديگري از حيث اجتماعي است. طرح امنيت اخلاقي و مباحثي همچون گشت ارشاد نيز از همين حيث اجتماعي تحليل ميشود. به سخن ديگر اگر بحث از حجاب فردي باشد، طبيعي است كه راهش گشت ارشاد نيست، اما گشت ارشاد بر خلاف تصور عوامانه بر مبناي با حجاب كردن يك فرد، صيانت از يك هويت اجتماعي محسوب ميشود. مطابق با قوانين شرعي و عرفي در تمام عالم نيز حق جامعه بر حق فرد اولي است و از مسلمات حقوق بشر تلقي ميشود.
البته موضوع عفاف و حجاب از قوانين و ارزشهاي انقلاب اسلامي است و از اين رو سعي و گفتمان نيروي انتظامي كشور را از اين بابت بر جستهتر ميكند كه البته اين امر نيز بدون توجه به زير ساختهاي فرهنگي و وظايف نهادهاي فرهنگي در اين قضيه امري ابتر و صرفاً قهري خواهد بود و اين كنش، واكنشهايي از طرف مقابل ايجاد ميكند.
امروز مطابق با آنچه ديده ميشود و به تأييد سردار سعيد منتظرالمهدي هم رسيده است، آنچه بر عهده ناجا قرار دارد، بخشي سلبي و بخشي فرهنگي است. وي ميگويد:« تا هر جايي كه نياز باشد ما مأموريتهايمان را انجام خواهيم داد، اما معتقديم كه اقدامات سلبي آخرين راهحل براي يك مشكل است و بايد با يك سري مسائل و پديدهها از همان مبدأ برخورد شود.»
آنچه بيش از پيش بياشتياقي ورود نيروي انتظامي به اين حوزه را برجستهتر ميكند رويارويي نيروي انتظامي در مقابل مردم است كه به رغم وجهه حفاظت از منافع مردم و خدمت به آنان، اكنون به عنوان يكهتاز و پيشرو در اين حوزه شده است، چنانچه باور عمومي مردم از مسئوليت اين نهاد تغيير يافته است. همين باعث ميشود كه باز هم نيروي انتظامي تكرار كند كه هيچ اصراري به انجام اقدامات خارج از قانون ندارد.
اكنون سؤال اين است سهم 25 دستگاه متولي اجراي فرهنگ عفاف و حجاب در سطح جامعه به چه ميزان بوده است؟ اين مؤسسات و نهادها تا چه حد به و ظايف خود در اين زمينه عمل كردهاند؟! چه چيز باعث شدهاست تا پليس به عنوان ضابط قضايي به تنهايي به وظيفه خود عمل كند و در مقابل نيز علاوه بر اينكه با دهها اما و اگر و جبههگيري نحلهها و گروهها و جناحهاي سياسي و فرهنگي جامعه روبهرو ميشود، در نگاه مردم نيز فراتر از وظيفه قانوني جا بيفتند؟!