کد خبر: 859226
تاریخ انتشار: ۰۹ تير ۱۳۹۶ - ۲۱:۱۱
لزوم عقلانيت در ميان مجريان فرمان آتش به اختيار
حضرت آيت‌الله خامنه‌اي رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار 17 خرداد خود با جمعي از دانشجويان و تشكل‌هاي دانشجويي، جملاتي خطاب به آنها و نيز تمامي هسته‌هاي فكري و فرهنگي در كشور ايراد كردند
حضرت آيت‌الله خامنه‌اي رهبر معظم انقلاب اسلامي در ديدار 17 خرداد خود با جمعي از دانشجويان و تشكل‌هاي دانشجويي، جملاتي خطاب به آنها و نيز تمامي هسته‌هاي فكري و فرهنگي در كشور ايراد كردند. ايشان در آن سخنراني فرمودند: «من به همه آن هسته‌هاي فكري و عملي جهادي، فكري، فرهنگي در سرتاسر كشور مرتباً مي‌گويم: هركدام كار كنيد؛ مستقل و به‌قول ميدان جنگ، آتش‌به‌اختيار. البته در جنگ، قرارگاه مركزي وجود دارد كه دستور مي‌دهد، اما اگرچنانچه رابطه‌ قرارگاه ‌قطع شد يا قرارگاه عيبي پيدا كرد، اينجا فرمانده دستور آتش‌به‌اختيار مي‌دهد.
خب شما افسرهاي جنگ نرميد - قرار شد شما افسران جوان جنگ نرم باشيد- آنجايي كه احساس مي‌كنيد دستگاه مركزي اختلالي دارد و نمي‌تواند درست مديريت كند، آنجا آتش ‌به ‌اختياريد؛ يعني بايد خودتان تصميم بگيريد، فكر كنيد، پيدا كنيد، حركت كنيد، اقدام كنيد.
گاهي اوقات انسان احساس مي‌كند دستگاه‌هاي مركزي فكر و فرهنگ و سياست و مانند اينها دچار اختلالند، دچار تعطيلند؛ واقعاً آدم گاهي اوقات احساس مي‌كند.
حالا مثلاً فرض بفرماييد اين‌همه ما مسئله‌ فرهنگي در كشور داريم، مسائل مهم كه شايد من بتوانم ده مسئله‌ اصلي فرهنگي را بشمارم كه اينها دچار مشكل است؛ فرض كنيد مسئله‌ سينما، يك مسئله‌ مهم است، [يعني] مسئله‌ فرهنگي مهمي است كه سينماي كشور چه جوري اداره مي‌شود، از كجا پشتيباني مي‌شود - حالا پشتيباني خارجي هم پيدا مي‌كنند براي فيلم‌ها- اداره‌ هنر كشور و سينما كه چيز كوچكي نيست؛ مثلاً فرض كنيد ده مسئله اين‌جوري مي‌شود پيدا كرد، [اما] ناگهان مي‌بينيد مثلاً فرض كنيد اينكه فلان آهنگ قبل از افطار پخش بشود يا نشود، مي‌شود مسئله‌ اصلي؛ نامه‌نگاري مي‌كنند.
پيدا است كه اين دستگاه اختلال پيدا كرده كه مسئله‌ اصلي را از مسئله‌ فرعي تشخيص نمي‌دهد و يك مسئله‌ اصلاً بي‌اعتبار بي‌اهميت فرعي را به‌عنوان يك مسئله‌ اصلي، درشت مي‌كنند. وقتي اين‌جوري دستگاه‌هاي مركزي اختلال دارند، آن‌وقت اينجا جاي همان آتش‌به‌اختياري است كه عرض كردم.»
اين «فرمان آتش به اختيار» در روزهاي بعد با تعابير مختلفي از سوي برخي جريانات و افراد مورد تفسير قرار گرفت و هركس از نگاه خود در موافقت و مخالفت با آن سخن گفت.
براي بررسي بيشتر اين مفهوم و تحليل سخنان رهبري و نيز شناخت مخاطب و نحوه اجراي اين فرمان، در ميزگردي با حضور آقايان مهدي فضائلي كارشناس مسائل سياسي و عبدالله گنجي مديرمسئول روزنامه «جوان» به گفت‌وگو نشستيم كه ماحصل آن را در ادامه مي‌خوانيد:

پس از طرح مفهوم آتش به اختيار در عرصه فرهنگي توسط مقام معظم رهبري شبهاتي در خصوص معناي اين مفهوم و حدود و ثغور آن ايجاد شده است؛ به عنوان سؤال نخست از ديدگاه حضرتعالي مقصود از مفهوم آتش به اختيار چيست؟
فضائلي: براي تبيين اين موضوع به عنوان پيش‌نياز بايد به چند محور توجه داشته باشيم؛ اولين نكته براي تبيين اين مسئله آشنايي با منظومه فكري مقام معظم رهبري است. يعني ببينيم گوينده اين مطلب و به نوعي صادركننده اين فرمان چه چارچوب فكري دارد و از چه منظومه فكري برخوردار است و بر چه مبنايي اين فرمان صادر شده است. عدم شناخت صادركننده اين فرمان از عواملي خواهد بود كه ما را در اجرا دچار مشكل مي‌كند و ممكن است به بيراهه رويم.
نكته دوم بحث شناخت مخاطبان اين فرمان است كه بايد آنان نيز درست شناخته شوند زيرا مجريان فرمان هستند؛ نكته سوم بستر اجتماعي و كانتكسي است كه فرمان براي آن صادر شده است. شناخت شرايط و اقتضائات زماني و چه بسا مكاني در فهم درست يا احياناً نادرست اين مطلب مي‌تواند مؤثر باشد. مسائل ديگري از قبيل اينكه آيا امكان بدفهمي يا سوء‌استفاده از اين مطلب وجود دارد يا خير يكي از موضوعاتي است كه مي‌توان در تبيين به آن پرداخت.
اينكه چه كساني از اين فرمان دچار اضطراب شده‌اند و چرا؟ همانطور كه همه ما شاهد بوديم بعد از آن ديدار يكي از مهم‌ترين محورهايي كه بازتاب زيادي داشت و واكنش‌هاي مختلفي را برانگيخت، تعبير «آتش‌ به اختيار» بود و جريان‌هايي تلاش كردند تعريف نابهنجاري را از اين واژه القا كنند؛ تحليل‌هايي كه از اين واژه داشتند در تبيين اين موضوع مهم است كه چه كساني و چرا دچار نگراني و اضطراب شدند.
اينها موضوعاتي است كه به نظرم در تبيين اين قضيه بايد به آن پرداخته شود.
 
براي روشن شدن بحث كمي به تبيين منظومه فكري گوينده و صادر‌كننده اين فرمان يعني مقام معظم رهبري بپردازيد.
فضائلي: صادركننده اين فرمان اولاً به لحاظ حقوقي در جايگاه رهبري جامعه است، فهم اين مسئله بسيار مهم است كه هيچ رهبري در نظامي كه آن را راهبري مي‌كند فرمان هرج و مرج نمي‌دهد؛ يعني كساني كه از اين فرمان برداشت هرج و مرج و نوعي آنارشيسم كردند، نشان مي‌دهد كه در فهم مقدماتي‌ترين مسئله دچار مشكل هستند كه يا دچار بدفهمي‌اند يا تعمداً خود را به تغافل مي‌زنند.
وقتي كسي در جايگاه هدايت و راهبري يك جامعه است طبيعتاً تلاش مي‌كند كه آن جامعه در يك آرامش به سر برد؛ البته اين آرامش مفاهيمي دارد.
نكته ديگري كه لازم است همين جا به آن اشاره كنم اين است كه رهبري مهم‌ترين وظيفه خود را حفظ انقلاب در مسير خود مي‌دانند، يعني هر زماني كه احساس كردند يا احساس كنند انقلاب از مسير اصلي خود در حال خارج شدن است يا مسائلي اين مسير را تهديد مي‌كند طبق وظيفه ذاتي رهبري در نظام واكنش‌ نشان مي‌دهند.
هم در قانون اساسي ذكرشده و هم به لحاظ عقلاني اينگونه است كه رهبري «انقلاب» را در مسير آرمان‌ها، اهداف و مسيرهاي تعريف شده مراقبت كند و بخشي از اين فرمان دقيقاً ناظر بر اين قضيه است.
نكته ديگري كه در ارتباط با رهبري به فهم اين موضوع به ما كمك مي‌كند اين است كه هم در فرمايشات ايشان و هم در اقدامات و بخش‌هاي رفتاري حضرت آيت‌الله خامنه‌اي كاملاً مشاهده مي‌كنيم سه خط قرمز و سه محدوده بسيار جدي اين بحث را مديريت و كمك مي‌كند اين فرمان «آتش‌ به اختيار» از راه خود منحرف نشود و به مسير بيراهه نرود.
نكته اول بحث «قانون» است يعني رعايت قانون و چارچوب‌هاي قانوني امري است كه رهبري همواره بر‌ آن تأكيد داشته و دارند؛ نكته دوم بحث «اخلاق» است كه اين هم جزو نكاتي است كه در ديدارهاي مختلف به نيروهاي حزب‌اللهي همواره بر آن سفارش و تأكيد داشته‌اند.
نكته سوم تفكيك بين دوست و دشمن است، رهبري در ديدار اخير با دانشجويان بر اين تفكيك تصريح دارند كه شما وقتي در درون نظام هستيد برخورد طبيبانه‌اي را داريد و طبيب ممكن است به مريض خود تشر هم بزند و در مقابل با دشمن و كساني كه مقابل انقلاب هستند بحث برخورد تهاجمي را با صراحت توصيه مي‌كنند.
 نكته ديگر بحث تفكيك رفتار نرم و سخت است يعني آنچه در اين فرمان بايد به آن توجه شود اين است كه اقدامات سخت (احتياج به تبيين دارد) جزو توصيه رهبري در اين بخش نيست. يعني بحث موضع‌گيري و اعلام نظر مطرح مي‌شود. البته در جايي بحث اقدام مطرح مي‌شود ولي آن اقدام بايد به نظرم تشريح شود كه منظور چه نوع اقدامي است.
اينها مطالبي است كه كمك مي‌كند ما با توجه به صادركننده اين فرمان فهم درستي از مطلب داشته باشيم.
 
آنگونه كه از سخنان رهبري استنباط مي‌شود دادن فرمان آتش‌ به اختيار، زاييده دو عامل هجوم حداكثري دشمن يا همان بحث نفوذ و ضعف مديريت فرهنگي نهادها است؛ نظر شما در اين زمينه چيست و هدف رهبري از دادن چنين فرماني چه بوده است؟
گنجي: اين سؤال مهمي است و نكته‌اي كه مي‌تواند حيطه مأموريت مجريان اين فرمان را مشخص كند رجوع به دستگاه‌هايي است كه وظيفه‌هايي داشتند و در واقع منشأ صدور اين فرمان به كاركرد آنها بازمي‌گردد؛ بنابراين تمركز بر آن دستگاه‌ها و وظايفي كه دارند هم حيطه كار را بسيار خوب مشخص مي‌كند، هم برداشت‌هاي انحرافي را اصلاح مي‌كند و هم جهت را معلوم مي‌كند.
اختلالي كه در دستگا‌هاي فرهنگي ما وجود دارد اين است كه اين دستگاه‌ها يا مانع حركت نيروهاي مؤمن و انقلابي هستند كه رهبري هم چندين بار بر تقويت جناح و جريان دانشجويي مؤمن يا حداقل كمك نكردن حاكميت به ديگراني كه در مسير انقلاب اسلامي نيستند، تأكيد كردند. اينها مواردي است كه به آن توجه نشده است و وقتي توجه نمي‌شود و اين تقويت صورت نمي‌گيرد فرمان «آتش به اختيار» صادر مي‌شود كه خود افراد اين كار را انجام دهند مانند بسياري از تشكل‌ها يا بسيج‌هاي دهه 60 كه با هزينه خود سيستم خود را اداره مي‌كردند.
گاهي اوقات سيستم‌هايي كه مسئوليت دارند مانع و سد ايجاد نمي‌كنند اما كاري مي‌كنند كه به هيچ عنوان در مسير انقلاب اسلامي نيست يعني نوعي سوگيري دارند يا نهادهايي را تقويت مي‌كنند كه نقطه مقابل انقلاب اسلامي است و متأسفانه ما در درون حاكميت چنين فضايي را داريم.
ممكن است آن سوگيري‌ها يكي ديگر از دلايلي باشد كه رهبري از كارآمدي آن سيستم‌ها در مسير تقويت ارزش‌هاي انقلاب نااميد شدند يا ممكن است با همين صحبت رهبري و با همين قانون اساسي تفسير انحرافي را سامان دهند و مسيري را طي كنند كه آورده‌اي براي انقلاب اسلامي ندارد.
بنابراين وقتي شما مي‌گوييد اختلال در دستگاهي صورت مي‌گيرد و اين منجر به صدور فرمان آتش به اختيار مي‌شود طبيعتاً حصري كه ايجاد مي‌كند اين است كه اين فرمان جلوي سوءاستفاده را مي‌گيرد. اين دستگاه قرار نبوده است يك سخنراني را بر هم زند يا در جايي درگيري فيزيكي درست كند، دستگاه‌هاي ما چنين شأني ندارند. دستگاه‌هاي ما بايد راه را براي بخش توسعه فرهنگي و پيشرفت انقلاب اسلامي و تسهيل فضا براي نيروهاي انقلاب هموار كنند و وقتي مسئوليت خود را انجام نمي‌دهند نمي‌شود كار را مسكوت گذاشت.
اما مي‌پذيريم كه دستگا‌ه قرار نيست كار مخربي كند كه فرمان «آتش به اختيار» جايگزين آن كار مخرب دستگاه است.
نكته ديگري كه بسيار مهم است اين است كه اين فرمان رهبري را نمي‌توانيم منتزع از سيره 28- 27 ساله رهبري ايشان و به عنوان يك پديدار مستقل تحليل كنيم.
ايشان سيره‌اي دارند كه مبتني بر آن سيره بايد اين فرمان را تبيين كنيم. خاستگاه اين فرمان را مي‌شود در نگاه رهبري تبيين كرد. رهبري درخصوص انقلابي‌گري، حيطه، شرايط و ويژگي‌هاي آن تفسير دارند و براي تفسير معناي آتش به اختيار مي‌توانيم از اين خاستگاه‌ها كمك بگيريم.
رهبري درخصوص اقدامات غيرقانوني در سال‌هاي متمادي صحبت كردند، در اموري كه به ضرر انقلاب است صحبت كرده‌‌اند. در صف‌بندي‌هاي خودي و غيرخودي صحبت كردند، نسبت به تقويت جبهه انقلاب و سياسي‌ شدن نيروهاي جوان دانشجو صحبت كردند؛ بنابراين كساني كه بدون غرض و مرض بخواهند اين موضوع را تفسير كنند بايد از سخنان گذشته رهبري كمك بگيرند. اصلاح‌طلباني مانند آقاي عبدي هم بر اين موضوع تأكيد مي‌كنند كه «رهبري توصيه به كارهاي غيرقانوني نمي‌كنند.»
آورده ديگري كه اين فرمان ممكن است داشته باشد اين است كه دستگاه‌هايي كه اختلال دارند به خاطر اينكه مشروعيتشان از دست نرود و از آنها عبور نشود دست به اصلاح بزنند كه از اين موضوع نيز بايد استقبال كرد.
اما اينكه كسي در چارچوب نظام جمهوري اسلامي نباشد اما خود را مخاطب اين حرف بداند مطالبه مضحكي است؛ كسي كه چيزي را قبول نداشته باشد اما در اين موضع بگويد ما هم مي‌خواهيم آتش به اختيار باشيم. اين فرمان طبيعتاً‌ براي كساني است كه ضوابط جمهوري اسلامي را مي‌پذيرند و ديدگاه‌هاي رهبري براي آنان حجت شرعي است.
 
آقاي فضائلي به بحث بستر اجتماعي و كانتكسي كه اين فرمان براي آن صادر شده است اشاره كرديد؛ وقتي يك مفهوم از يك تريبون عمومي گفته مي‌شود ممكن است برخي افراد برداشت‌هاي سوء و نابجايي داشته باشند؛ اساساً مخاطب اصلي اين فرمان رهبري چه كساني هستند و چه قشري مي‌توانند آن را عملي كنند؟
فضائلي: بحث سوء‌استفاده از يك موضوع به چند امر برمي‌گردد. از فرامين و دستورات خداوند متعال نيز سوء‌استفاده مي‌شود؛ به عنوان مثال جريان‌هاي تكفيري جنايت‌هاي خود را منتسب به قوانين اسلامي مي‌كنند، جريان نفاق نيز در دهه 60 حركت‌هاي جنايتكارانه خود را بر دستورات اسلامي توجيه مي‌كردند. بنابراين اگر كسي خودش دچار بدفهمي و كج فهمي است و يكسري واقعيت‌ها و حقيقت‌هايي را كه روشن‌كننده جهات اصلي است نمي‌خواهد ببيند يا نمي‌خواهد بفهمد تقصير خود آن شخص و گروه است. اگر دقت صورت گيرد و به صادركننده اين فرمان، بستر صدور اين فرمان و مخاطب آن توجه شود دچار بدفهمي‌ و كج فهمي نمي‌شويم.
اگر رصد و تجزيه و تحليلي بر كساني كه اين سوء‌برداشت‌ها را داشته‌اند، داشته باشيم متوجه خواهيم شد كه اگر نگوييم تمامشان، اكثر قريب به اتفاقشان كساني هستند كه با اغراض خاصي با اين مسئله مواجه شدند و افرادي كه به صورت طبيعي و در چارچوب صحيح با اين موضوع مواجه شدند اين برداشت‌هاي سوء را نكردند.
من بلافاصله پس از طرح اين موضوع با كساني كه در جلسه حضور داشتند گفت‌وگو داشتم و صريحاً واكنش نشان دادند و گفتند هيچ كدام از ما چنين برداشت‌هايي را كه دارد انجام مي‌شود نكرديم؛‌ بنابراين معلوم مي‌‌شود كه مخاطب واقعي چون با رهبري ارتباط نزديك‌تري دارد دچار سوء برداشت نمي‌شود و اگر احياناً به دلايلي در آينده شاهد چنين سوء برداشت‌هايي باشيم قابل تصحيح است و بايد مراقبت صورت بگيرد.
اما اينكه چه كساني مخاطب هستند، خود رهبري در اين ديدار تصريح مي‌كنند كه دانشجويان انقلابي متدين باورمند نسبت به مبارزه جدي مخاطب اين موضوع هستند. در جاي ديگر دايره مخاطبين را از دانشجويان توسعه مي‌دهند و مي‌گويند همه نيروهاي انقلابي و جهادي و فرهنگي.
بنابراين مي‌توانيم بگوييم مخاطبان اصلي فرمان رهبري چه تيپ‌ آدم‌هايي هستند. به نظر من دستگاه‌هاي نظام مخاطب اين فرمان رهبري نيستند؛ قوه قضاييه مخاطب رهبري نيست، آتش به اختيار درمورد قوه قضاييه معنا ندارد، قوه قضاييه يك دستگاه حاكميتي است كه طبق قانون وظايف مشخص و اختيارات گسترده‌اي دارد كه بايد انجام دهد. همين‌طور باقي دستگاه‌ها.
نكته مهم ديگري كه جا دارد يادآوري شود اين است كه فرمان رهبري از حيثي ديگر، فرمان تازه‌اي نيست. اگر چه تعبير، تعبير جديدي است و تعبيري است كه ترغيب‌كنندگي بيشتري دارد ولي شما همين توقع و همين انتظار و همين به نوعي مسئوليت را كه رهبري در اين ديدار برعهده مخاطبين گذاشته‌اند در طول چند سال گذشته نيز مشاهده مي‌كنيد. مفهوم افسران جنگ نرم و فرماندهان جنگ نرم يعني دانشجويان و اساتيد دانشگاه در تعابير رهبري بارها مطرح شده‌اند كه معناي همين‌ فرمان را دارد.
لذا از يك منظر مي‌توانيم بگوييم كه اين بحث، بحث جديدي به لحاظ توقع و انتظار نيست. منتها شرايطي كه در حال حاضر با آن مواجه هستيم، اشاراتي كه خود رهبري داشته‌اند و توقع از افسران جنگ نرم كه در اين ديدار به آن اشاره مي‌كنند، حاكي از شرايط جديد و جدي است.
حضرت آقا در اين ديدار به اختلال به وجود آمده در دستگاه‌ها و اينكه اولويت‌ها را تشخيص نمي‌دهند و نسبت به وظايف خود يا فهم درستي ندارند يا به هر دليلي مسئوليت‌هاي خود را انجام نمي‌دهند؛ اشاره مي‌كنند. لذا توقعي كه از اين طيف از نيروها چه در دانشگاه و دانشجويان به عنوان افسران جنگ نرم و چه خارج از دانشگاه مي‌رود اين است كه مطالبه‌گري بيشتري صورت گيرد.
تعبيري هم كه رهبري به كار بردند تعبير جديدي است و به نظر من مي‌تواند براي اين نيروها ترغيب‌كنندگي بيشتري داشته باشد لذا مخاطبان رهبري مشخصند، نيروهاي باورمند به انقلاب و همانطور كه آقاي گنجي هم اشاره كردند اين فرمان نمي‌تواند مورد سوء‌استفاده افراد ديگر قرار گيرد.
در چند روز گذشته و در اظهار نظرها ديده شد كه فردي از نمايندگان مجلس گفته بود كه اين فرمان دوطرفه است. (اشاره به گفت‌وگوي علي مطهري با خانه ملت و اينكه گفته بود اگر آزادي بيان مخدوش شد و به منتقدان حكومت اجازه اظهار نظر داده نشد يا افرادي را بدون حكم قضايي و برخلاف قانون اساسي حصر خانگي كردند دانشجويان و ساير اقشار مردم آتش به اختيارند.‌)
چارچوب منظومه فكري فرماندهان آنان مشخص است و مسيرش كاملاً از مسير انقلاب جدا است. اگر اين مفاهيم قرار است در چارچوب انقلاب باشد يعني در مسير آزادي‌خواهي و حق‌طلبي و عدالت‌جويي كه همان مخاطبان رهبري هستند و جداي از آن نيست. اگر خارج از اين چارچوب است يك مسير ديگري است كه مي‌خواهد طي شود و كساني علاقه‌مند هستند كه در جايگاه فرماندهي و آتش به اختيار كردن نيروهايي در مقابل نظام قرار بگيرند؛ اختيار با آنان است و طبيعتاً‌ بايد مسئوليت آن را نيز بپذيرد.
 
خودتان هم اشاره كرديد كه در مجلس و در ميان نمايندگان مجلس نيز سوء‌برداشت‌هايي از اين فرمان داريم و اين نشان مي‌دهد كه احتياج به تببين بيشتر اين فرمان است؛ آتش به اختيار واژه‌اي اصالتاً نظامي است. در اين خصوص توضيح بفرماييد كه چرا براي امر فرهنگي از يك فرمان نظامي استفاده شده است؟
فضائلي: جايگاه حقوقي افراد مانع بدفهمي افراد نيست. اين نخستين بار نيست افراد در جايگاه‌هايي كه قرار دارند مبتلا به بدفهمي مي‌شوند و اين موضوع ناشي از اين است كه فرد فارغ از جايگاهي كه دارد نمي‌خواهد فهم اين مطلب را داشته باشد كه صادركننده اين فرمان كيست؟ مخاطب آن كيست؟ در چه بستر و شرايطي اين فرمان صادر شده است؟ وقتي كسي به اين موارد توجه نمي‌كند در هر جايگاه حقوقي كه باشد مي‌تواند دچار اين بدفهمي شود.
اما اينكه چرا از يك واژه نظامي در يك امر فرهنگي استفاده شده است؛ اولاً‌ ما از واژگان مختلف در عرصه‌هاي مختلف استفاده مي‌كنيم و استفاده از چنين واژه‌اي آن هم براي شخص اديب و مسلط به بيان و فصاحت و بلاغت رهبري كه كسي در آن ترديدي ندارد، امر جديدي نيست؛ دوم اينكه اساساً ما در يك مبارزه فرهنگي و جنگ فرهنگي هستيم. بحث دقيقاً همين است. كسي اين موضوع را مي‌فهمد و كسي درك نمي‌كند. رهبري مي‌گويد مخاطب من كساني هستند كه اين مبارزه را باور دارند و كساني كه اين مبارزه را باور ندارند و قبول ندارند كه ما در يك منازعه و نبرد جدي فرهنگي هستيم طبيعتاً تعجب مي‌كنند كه چرا از چنين واژه‌اي استفاده شده است.
در گذشته هم تعابير اين‌چنيني داشتيم مثلاً رهبر انقلاب، شوراي عالي انقلاب فرهنگي را قرارگاه مركزي فرهنگ در كشور تعبير كردند يا مثلاً از عنوان جبهه فرهنگي و تعابيري از اين دست استفاده كردند.
بنابراين اولين بار نيست كه از اين واژه‌ها استفاده مي‌شود و اين نيز به فهم شرايط بازمي‌گردد كه ما به صورت واقعي در يك نبرد جدي فرهنگي هستيم نه امروز بلكه سال‌هاست اين نزاع شروع شده و روز به روز شديدتر مي‌شود و طبيعتاً‌ استفاده از اين واژگان در اين صحنه چيز جديدي نيست و اتفاقاً‌ كمك مي‌كند اين صحنه درست فهم شود.
البته من تبصره‌اي را اينجا بگذارم و آن اينكه برداشت من اين نيست كه آنچه رهبري فرمودند فقط منحصر به حوزه فرهنگ است. يعني ايشان اشاراتي داشتند و مي‌شود از مجموعه آن اشارات فهميد كه در مواردي هم كه به عنوان مثال در حوزه سياست داخلي، كشور دچار اختلال شد؛ همين مخاطبين بايد واكنش نشان داده و وظايف خود را انجام دهند. در حوزه سياست خارجي نيز همينطور است. رهبر انقلاب در ديدار اخير نيز صريحاً اشاره مي‌كنند كه شما بايد در عرصه سياست خارجي واكنش نشان دهيد و واكنش شما هم بايد با واكنش ديپلمات‌ها متفاوت باشد.
ديپلمات‌ها وظايف خود را در چارچوب رفتاري خود دارند و دليلي ندارد كه اين مخاطبان با همان ادبيات و رعايت همان چارچوب‌ها و ضوابطي كه آنان بايد رعايت كنند، عمل كنند؛ لذا گمان مي‌كنم محدود كردن اين مسئله به صرف حوزه فرهنگ خيلي درست نيست.
 
آقاي گنجي به نظر شما قرارگاه‌هاي فرهنگي در جمهوري اسلامي كدام است و وزن و جايگاهشان چه ميزان است كه بعداز 38 سال گويي مقام معظم رهبري به تعبيري از منشأ اثر بودن آنان نااميد شده‌اند و افسران جنگ نرم و دانشجويان را به ميدان فرا‌خوانده‌اند؟
گنجي: من نخست نكته‌اي را در خصوص استفاده از واژه نظامي در عرصه غيرنظامي مي‌گويم. طبيعتاً گاهي گويا كردن يك موضوع با استفاده از مفاهيم معرفه و شناخته شده صورت مي‌گيرد تا با كم كردن تعابير مسئله روشن شود.
چون ما درگير جنگ هستيم اين تعميم‌پذيري وجود دارد و خود واژه افسران يك واژه نظامي است كه ما از آن استفاده مي‌كنيم، واژه خاكريز فرهنگي يا حتي تعميم جهاد به عرصه اقتصادي، علمي، فرهنگي درواقع تعميم‌پذيري براي گويا كردن مطلب است تا به شناخت كمك شود.
در توضيح واژه «آتش به اختيار» در ساحت نظامي، به شخص نظامي در هنگام آموزش‌هاي اوليه مي‌گويند كه اگر روزي فرمانده نداشتيد يا فرمانده كشته شد يا ارتباط با مقر فرماندهي قطع شد چه كار بايد بكند.
مقام معظم رهبري نيز در اين 28 سال گفته‌اند چه كاري بايد انجام شود و تمام كساني كه مخاطب هستند براي اين موضوع دستورالعمل دارند؛ بنابراين يكي از اصول مهم كار اين است كه ببينيم حيطه كجاست كه در اين صورت خيلي از مشكلات حل مي‌شود. حيطه آنجاست كه مقام معظم رهبري در اين 28 سال مطالبات زيادي داشته‌اند كه بر زمين مانده است و سخت معتقدم كه كليد اصلي رهبري جوانان و دانشجويان بحث مطالبه‌گري است؛ يعني مسئله‌ را خيلي پيچيده نكنيم و مطالبات بر زمين مانده از دستگاه‌ها را پيگيري كنيم. دانشجو كه ابزار قهريه ندارد؛ يا با قلم يا بيان يا حضور فيزيكي براي يك اعتراض قانوني مي‌تواند بحث مطالبه‌گري را پيگيري كند.
در اين قضيه هيچ‌كس نبايد غيريتي را در مقابل نيروهاي انقلاب تعريف كند. غيريت ما از خاستگاه انقلاب اسلامي دشمن است، غيريت ما مخالفين انقلاب اسلامي هستند كه طبيعتاً در جهت گفتماني غرب‌محور آنهاست. اينكه ما فكر كنيم نقطه مقابل حرف رهبري انحصاراً دولت يا فلان دستگاه است اينگونه نيست. انحصار خاصي ندارد و ممكن است دستگاهي باشد كه خارج از دولت باشد يا مجموعه‌اي كه ذيل نظر مقام معظم رهبري فعاليت مي‌‌كند. يعني اينگونه نيست كه كسي فكر كند جبهه‌بندي در اين مورد صورت مي‌گيرد و در آن جبهه يك فرد يا گروه صرفاً متهم است و ديگران طلبكار هستند.
در پاسخ به سؤال شما بايد بگويم كه الحمدلله در كشور ما دستگاه‌هاي فرهنگي زيادي وجود دارند اما خروجي و كارآمدي آنها خيلي قابل دفاع نيست. مجموعه‌هايي مانند شوراي عالي انقلاب فرهنگي، وزارت علوم، سازمان تبليغات اسلامي، شوراي هماهنگي و حتي بسيج كاركردهاي فرهنگي دارند و ممكن است نقاط ضعفي داشته باشند.
بنده معتقدم تشكل‌هاي دانشجويي، پيش‌قراول مشخص اين قصه هستند گرچه با آقاي فضائلي موافقم كه اين موضوع حصر در دانشگاه نيست اما مسئله اصلي آن عرصه جواني و دانشجويي است چون به هر حال انرژي اين حوزه انرژي متراكمي براي دفاع از انقلاب اسلامي است.
فرض بفرماييد مقام معظم رهبري گفته‌اند كه اردوهاي مختلط برگزار نشود. وقتي دانشجوي مسلمان مي‌بيند كه دستگاه به نگاه يك مرجع تقليد كه رهبر سياسي هم هست بي‌توجهي مي‌كند طبيعتاً وارد ميدان مي‌شود.
وقتي مقام معظم رهبري مي‌گويند من بيش از صد بار گفته‌ام كه كرسي‌هاي آزادانديشي را در دانشگاه برگزار كنيد و برگزار نكرديد، دانشجو مي‌بيند وقتي مي‌خواهد اين كرسي را برگزار كند ده‌ها مانع براي ‌آن ايجاد مي‌شود، حراست دانشگاه مقابل او دوربين مي‌گذارد و او ديگر نمي‌تواند حرف بزند و از اين دوربين مي‌ترسد و اينقدر تذكر و هشدار مي‌دهند تا بحث ذبح مي‌شود يا به عنوان مثال دانشگاه مانع شود يا مديريت استان در دانشگاه مانع شود. اين از مواردي است كه آتش به اختيار در آن معني پيدا مي‌كند.
در حوزه‌هاي كاري رهبري در صحبت‌هايشان به حوزه‌هاي جهادي نيز اشاره مي‌كنند. ممكن است شما بخواهيد جايي كار جهادي انجام دهيد و دستگاه مانع بشود، كمك نكند و مجوز صادر نكند، اين از جمله مصاديق آتش به اختياري است. در بسياري از موارد ممكن است ضوابطي را حاكم كنند كه جوانان مؤمن و انقلابي به خاطر عمل به فرامين رهبري به حوزه انتظامي و قضايي كشيده شوند و با آنها برخورد انضباطي شود. در اين موارد نبايد اين اوضاع را تحمل كرد و بايد به ميدان آمد.
معتقدم دانشجويان و نيروهاي مؤمن به انقلاب اتاق‌هاي فكر و انديشه‌ورز تشكيل دهند و نخست ببينند كار قرارگاه‌هايي كه دچار اختلال هستند چيست و آنها را احصا كنند و ببينند مطالبات رهبري از اينان چيست و با رعايت قانون و رعايت شاخص‌هايي كه در حوزه عمومي خارج از قدرت در جمهوري اسلامي است چطور مي‌شود آنها را دنبال كرد؟ چون با بررسي‌اي كه انجام دادم در روش بيش از 20 مورد كار مي‌توانيم انجام دهيم. از نوشتن يك يادداشت اعتراضي تا يك بيانيه تا برگزاري يك تجمع تا رفتن به جلسه با مسئولان تا يك مصاحبه يا ميزگرد.
نكته‌ ديگري كه اين فرمان دارد اين است كه جدا از اينكه اين دستگاه اخلال دارد حجت را بر كساني كه معتقد به فرامين رهبري هستند تمام كرد كه براي تن‌آسايي و تنبلي ديگر جايگاهي وجود ندارد. در سال 86 هم رهبري به دانشجويان فرموده بودند كه شما نبايد اهل تن‌آسايي و تنبلي باشيد ولي اين فرمان مضاعف است؛ يعني به بهانه اينكه دستگاهي همراهي نمي‌كند و اعتقادي ندارد و مسير مسير اشتباهي است شما خود را معاف از ادامه كار يا معاف از نبرد فرهنگي ندانيد و اين فرمان مسيري را براي تلاش مضاعف نيروهاي انقلاب ايجاد كرده است.
 
آقاي فضائلي آتش به اختيار بودن در چارچوب قانون به چه معناست و چگونه امكان دارد؟
فضائلي: اين موضوع خيلي سختي نيست؛ رهبري در بحث افسران جنگ نرم و فرماندهان آنان در سال‌هاي گذشته تعبيري را تحت عنوان «نقش‌آفريني» مطرح كردند و توقعشان اين است كه دانشجويان و اساتيدي را كه ويژگي‌هاي آنان را تعريف كرديم، نسبت به اتفاقاتي كه پيرامون آنان مي‌افتد بي‌تفاوت نباشند و نقش‌آفرين باشند.
اين نقش‌آفريني مي‌تواند ابعاد مختلفي داشته باشد، بخشي از آن سلبي است ولي بخش‌هاي مهمي از آن نيز ايجابي است. بخش‌هايي تدافعي و بخش‌هايي تهاجمي است؛ ما مي‌توانيم اينها را تقسيم كنيم و ذيل هر كدام از اينها فعاليت‌هايي را شاهد باشيم.
يعني وقتي مي‌گوييم رفتار آتش به اختيار به اين معنا نيست كه دانشجويان فقط ببينند كدام دستگاه كارش را اشتباه انجام مي‌دهد و در مخالفت با آن كار اشتباه اعلام موضع و نقش‌آفريني كند.
در اين نوع نقش‌آفريني (مخالفت با امر اشتباه) مي‌توانند بيانيه صادر كنند، از مسئولان آن دستگاه مطالبه كنند، در جايگاه پرسشگري قرار گيرند و تجمعات درست اعتراضي داشته باشند كه ما سوابق آن را در طول اين چند سال زياد داشتيم.
مواردي هم وجود دارد كه بايد كار ايجابي انجام دهند و خودشان وارد صحنه عمل بشوند. مثلاً همين كرسي‌هاي آزادانديشي از جمله كارهاي ايجابي است كه خود تشكل‌هاي دانشجويي و نيروهاي انقلاب مي‌توانند پيشقدم شوند و آن را انجام بدهند، لذا به نظرم بايد اين موضوع تفكيك شود كه در مجموعه ذيل نقش‌آفريني، برخي نقش‌آفريني‌ها سلبي و در مخالفت با امور اشتباه است كه احياناً دستگاه‌ها انجام مي‌دهند. اين دستگاه‌ها الزاماً فقط در دولت نيستند و خارج از دولت نيز ممكن است اقدامات نادرست صورت گيرد.
در مواردي هم بايد كارهاي ايجابي انجام دهند و نقش‌آفريني در جايگاه دفاع از مواردي باشد كه مربوط به نظام، انقلاب، ارزش‌ها، آرمان‌ها و دستاوردهاست.
بخش‌هايي هم بايد تهاجمي باشد به خصوص آنجايي كه طرف دشمن است و بايد وجه تهاجمي آن پررنگ‌تر باشد.
منع‌هايي هم وجود دارد؛ به عنوان مثال رهبري با برهم زدن سخنراني‌ها مخالف هستند. اين تازگي ندارد و از همان اوايل رهبري ايشان نمونه‌هايي را داريم كه افرادي بودند كه سخنراني‌ها و مطالب مخربي را نسبت به ارزش‌ها و مباني انقلاب مي‌نوشتند يا سخنراني مي‌كردند و عده ديگري آن سخنراني را به هم مي‌زدند. رهبري نسبت به اين موارد واكنش نشان دادند و فرمودند اين كارها درست نيست. توقع من اين است كه اگر كسي چنين سخنراني‌هايي انجام مي‌دهد 40 نفر بيايند پاسخ او را منطقي بدهند.
در همين سال‌هاي اخير هم مي‌بينيم كه اقداماتي از اين دست انجام شد و رهبري مخالفت خود را بيان كردند. در سخنراني شخصيتي عده‌اي مجلس را به هم مي‌ريزند، حمله به سفارت انگليس و عربستان يا اتفاقاتي كه اخيراً در نماز جمعه يزد صورت گرفت.
يكي از ويژگي‌هاي مهم كساني كه مي‌خواهند فرمان آتش به اختيار را انجام دهند عقلانيت است، ‌عقلانيت جزو ويژگي‌هاي انقلابي‌گري است. كسي كه مي‌خواهد رفتار انقلابي انجام دهد بايد تلاش كند كه عقلاني رفتار بكند لذا اگر به مجموعه فكري و سيره رهبري در اين 28- 27 سال كسي توجه كند مي‌تواند بفهمد كه اگر من بخواهم به فرمان اين رهبر اقدام و حركتي داشته باشم مي‌توانم دريافت كنم كه ايشان از كدام عمل من خوشحال مي‌شود و از كدام ناراحت، لذا چارچوب اين نقش‌آفريني‌ها در مجموعه رفتار رهبري مشخص است.
 
آقاي گنجي دانشجوي انقلابي مطالبه‌گر در حوزه سياسي چطور مي‌تواند آتش به اختيار عمل كند؟
گنجي: دانشجو به عنوان يك عنصر عدالتخواه آرمان‌طلب دو ويژگي‌ دارد كه هم دور از قدرت است و هم دور از ثروت.
اين دو ويژگي هم مرجعيت اجتماعي او را موجه مي‌كند و هم شخصيت‌ساز است.
در عرصه سياسي كار آتش به اختيار براي دانشجو چون به دور از قدرت، سياست و ثروت است، صرفاً مطالبه‌گري است، بنابراين مقام معظم رهبري به دانشجويان مي‌گويند كار سياسي شما حد و مرز ندارد الا اينكه نبايد وارد دسته‌بندي‌هاي سياسي شويد و جاي ديگري مي‌فرمايند: خدا لعنت كند دست‌هايي كه نمي‌گذارد دانشجويان ما سياسي شوند.
مطالبه سياسي دانشجو مشخصاً از دستگا‌ه‌ها و حاكميت يك نوع ديده‌باني است كه مسير انقلاب اسلامي در عرصه سياست داخلي و سياست‌هاي كلي نظام را رصد مي‌كند.
فرض كنيد رئيس مجلس، رئيس‌جمهور يا فلان نماينده اظهارنظري مي‌كند يا تصميمي گرفته مي‌شود. وظيفه دانشجوي مطالبه‌گر اين است كه ببيند اين تصميم با كليت نظام جمهوري اسلامي و نظام سياسي امام چقدر انطباق دارد و اوست كه بايد كجي‌ها را راست و اصلاح كند زيرا مرجعيت دارد و از او پذيرفته مي‌شود.
مرجعيت هم به اين دليل است كه دانشجو كارمند و حقوق‌بگير حاكميت نيست،‌ منتها شرط اين مرجعيت، بصيرت است. ممكن است محافظه‌كاري بر دانشگاه يا حتي مجموعه‌هاي خارج از دانشگاه سايه انداخته باشد و دوست داشته باشند حوزه مديريتي‌شان يك حوزه آرام، بي‌دردسر و بي‌تنش باشد.
دانشجو مي‌خواهد براي ارتقاي بصيرت برنامه سياسي بگذارد و ممكن است دانشگاه با اين موضوع مخالفت كند يا در نوع برنامه‌ها دست به گزينش بزند، اين جور مواقع است كه كار سياسي دانشجو معنا پيدا مي‌كند. مطالبه‌گري دانشجو چون منفعت‌طلبانه نيست هم مورد توجه جامعه قرار مي‌گيرد، هم مورد توجه حكومت و هم مورد تحسين رهبري.
بخشي از كساني كه در حاكميت هستند (مانند همان نماينده‌اي كه شما اسم برديد) گاهي ترازشان، تراز يك آدم سياسي نيست. سياست هم مانند مديريت و شعر ويژگي‌هايي فردي دارد. اينها اشتباهاً وارد اين عرصه شدند، شخص روشنفكر است و وارد عرصه سياست شده كه دچار تعارضات مي‌شود.
اتفاقاً يكي از فعاليت‌هاي دانشجوي سياسي مطالبه‌گر، اصلاح چنين افرادي است كه شما در واقع در حاكميت هستيد اما مواضع شما به گونه‌اي است كه گويي اپوزيسيون حاكميت هستيد!
دانشجويان مي‌توانند اين افراد را فرا بخوانند و به چالش بكشند، اما نكته‌اي كه بسيار مهم است و شايد اصلاح‌طلبان بيشتر به اين موضوع در خصوص فرمان آتش به اختيار توجه كردند، اين است كه در حال حاضر رهبري به گونه‌اي حوزه غيرحاكميتي نظام را تقويت مي‌كنند. يعني جنبه‌هايي كه جنبه‌هاي مردمي نظام است و اين حاكميت، كارهاي حاكميتي‌اش را انجام نمي‌دهد و رهبري به مردم مي‌سپارند و اتفاقاً اين از موارد اصلي انقلاب اسلامي و از حلقه‌هاي گمشده ما و از اموري است كه در ذات انقلاب اسلامي است و در دهه 60 به وفور ديده مي‌شد.
بنابراين شايد تعبير ديگر «آتش به اختيار» اقدامات خودجوش باشد كه در واقع خودتان جايي خلأ و نيازي ببينيد و وارد شويد.
مقام معظم رهبري در گذشته به دانشجويان نكته‌اي را گفتند كه دانشجويان بايد در حال حاضر به آن رجوع كنند و آن اين است كه شما وارد هر ميداني كه مي‌خواهيد بشويد چند شرط دارد و اگر آن شرايط را نداريد اصلاً وارد نشويد. اولين شرط اين است كه نياز را درون خودتان احساس كنيد؛ اين موضوع با بخشنامه و ابلاغ پديدار نمي‌شود.
زماني كه نياز را تشخيص داديد، به عزم و اراده احتياج است. حالا ممكن است عزم و اراده هم داشته باشيد ولي توان آن را نداشته باشيد. مثلاً شما ديديد يك روستا نياز به سازندگي دارد و خدماتي بايد داده شود. نياز را تشخيص داديد، عزم و اراده هم داريد، اما توانش را نداريد. اين همان جايي است كه دستگاه بايد به كمك بيايد كه متأسفانه گاهي نمي‌آيد.
 
جناب فضائلي در ابتداي صحبتتان گفتيد كه شناخت شرايط و اقتضائات زماني در فهم مفهوم آتش به اختيار مهم است. آتش به اختيار در عرصه فرهنگ، هنر و سياست چگونه معنا مي‌شود؟ در مورد رفتار نرم و سخت هم توضيح دهيد.
فضائلي: فهم شرايط به اين معناست كه ما در يك ميدان مبارزه بسيار جدي قرار داريم. بخشي از اين مبارزه نفوذ است؛ يعني دشمن براي ضربه زدن به نظام و انقلاب از شيوه‌هاي مختلفي استفاده مي‌كند كه يك شيوه آن نفوذ است. اصل اين است كه ما بفهميم در صحنه مبارزه قرار داريم و مختصات اين صحنه را بدانيم و بپذيريم كه دشمن به صورت واقعي وجود دارد.
ما در طول اين سال‌ها شاهد اين هستيم كه جرياني اساساً تلاش مي‌كند مفهوم دشمن را از ذهن مردم پاك كند. يعني ساده‌سازي انجام مي‌دهند و چنين القا مي‌كنند كه ما دشمن به آن معنا نداريم و اين مفهوم زاييده توهم است.
البته در حال حاضر به نظرم قضيه به قدري روشن است كه حتي اگر هر از چند گاهي دشمن در يك رفتار فريبكارانه تلاش كند چهره خود را از بين ببرد يا كمرنگ كند، كساني كه فهم عميق و ويژه‌اي هم ندارند و كمي واقع‌بينانه صحنه را نگاه مي‌كنند متوجه مي‌شوند دشمن هميشه وجود داشته و يك مواقعي بروز و ظهورش بيشتر مي‌شود.
وزير امور خارجه امريكا به صراحت مي‌گويد ما از جريان‌هايي كه برانداز نظام هستند حمايت مي‌كنيم. دشمن ديگر شاخ و دم دارد؟ وزير خارجه كشوري رسماً خواستار براندازي دولتي مانند جمهوري اسلامي مي‌شود كه در همين حوالي يك آزمون موفقيت‌آميز مردم‌سالاري و دموكراسي را مطابق معيارهاي جهاني به نمايش گذاشت.
شناخت اين صحنه يك طرف موضوع است، طرف ديگر اين است كه نظام يكسري اهداف و آرمان‌هايي دارد كه بايد به سمت آن برود.
البته توصيه رهبري به دانشجويان و بقيه افراد اين بود كه شما واقع‌بين و آرمانگرا باشيد. واقعيت‌ها را ببينيد و به آرمان‌ها هم به عنوان نقطه‌اي كه مسير و جهت انقلاب را نشان مي‌دهد توجه داشته باشيد و با توجه به واقعيت‌ها به آن سمت حركت كنيد.
وقتي بحث وجود دشمن و رفتارهاي خصمانه او را بپذيريم و تلاش‌هاي دشمن را در عرصه‌هاي مختلف سياسي، اقتصادي، فرهنگي و غيره فهم كنيم؛ طبيعتاً كسي كه مي‌خواهد اينجا عمل كند بايد در مقابله با دشمن رفتار مشخصي داشته باشد.
از اين سو جنبه‌هاي ايجابي قضيه يعني حركت به سمت آرمان‌ها، شرايط و اقتضائاتي دارد و نيروهاي انقلابي بايد در مواردي كه مي‌بينند دستگاه‌ها در بخش‌هاي مختلف نسبت به اين آرمان‌ها كم‌توجه، كم‌تحرك و بي‌رمق هستند يا به نوعي به آرمان‌ها آسيب مي‌زنند و آرمان‌زدايي مي‌كنند بايد رفتار سلبي داشته باشند و در اينگونه موارد فعال بوده و واكنش نشان دهند.
اگر جريان‌ مبارزه با فساد در كشور ضعيف مي‌شود _چه از طرف دولت كه به عنوان دستگاه اصلي وظيفه پيشگيري از فساد را دارد و چه قوه قضائيه كه وظيفه مقابله با فساد و مفسدين را دارد- طبيعي است كه نيروهاي انقلابي نبايد ساكت بنشينند و از دولتمردان و دستگاه‌هاي قضايي بايد مطالبه داشته باشند كه وظايف و مسئوليت‌هاي خود را در ارتباط با فساد ستيزي به صورت جدي انجام دهند.
مواردي هم ايجابي است، يعني مي‌بينند كه كاستي‌هايي وجود دارد. نداشتن بضاعت فكري در دستگاه‌هاي مسئول يا شناختن مسئوليت‌ها. اينجا نيز نيروهاي انقلابي مي‌توانند وارد عمل شوند؛ توليداتي داشته باشند، محصولاتي در حوزه‌هاي مختلف به وجود آورند و با توان و امكانات خود، آن خلأ را برطرف كنند.
 
اينها همه رفتار نرم است؟
فضائلي: بله، اينها همه اقدامات نرم است. اقدامات سخت يعني اينكه شما سخنراني به هم بزنيد. طبيعتاً مصداق آتش به اختياري به هم زدن سخنراني نيست. مصداق آتش به اختيار اين نيست كه شما به ساختمان يك وزارتخانه حمله كنيد، بزنيد و بشكنيد و بگوييد ما آتش به اختيار عمل مي‌كنيم. اينها بدفهمي از اين مفهوم است، حضور فيزيكي و تجمع اعتراض‌آميز جزو رفتارهاي نرم محسوب مي‌شود، اگرچه جنس آن حضور فيزيكي است.
ولي واقعاً آتش‌ به اختياري در موارد بسياري ايجابي است. محصول توليد كنند، فكر توليد كنند، در حوزه‌هاي جهادي وارد شوند و باز هم تأكيد مي‌كنم كه حوزه اقدام، حوزه متنوعي است.
به سياست و فرهنگ محدود نيست، ‌به عنوان مثل يكي از وظايف مهمي كه در كشور وجود دارد و رهبري هم بر آن تأكيد ويژه‌اي داشتند، بحث پيشرفت علمي كشور است. توليد علم و عالم. دستگاه‌هايي در كشور در اين خصوص مسئوليت مستقيم دارند. وزارت علوم، وزارت بهداشت و  آموزش و پرورش وظايفي دارند كه مستقيماً به حوزه دانشگاه و بحث آموزشي برمي‌گردد و اين نهادها بايد در اين زمينه كار كنند.
حالا اگر اين دستگاه‌ها احياناً دچار كم‌كاري هستند، غفلت مي‌كنند، وقتشان را صرف كارهاي حاشيه‌اي مي‌كنند. نيروهاي انقلاب بايد در اين برهه مطالبه پيشرفت علمي را داشته باشند،‌ يعني اينگونه نيست كه فقط به بحث سياست و فرهنگ محدود شود.
مثال ديگر بحث اقتصاد مقاومتي است كه يك نياز مبرم كشور است. اگر دستگاه‌هاي مسئول در حوزه اقتصاد مقاومتي وظايف خود را درست انجام نمي‌دهند نيروهاي انقلابي بايد اين مقوله را مطالبه و اين گفتمان را تقويت كنند، لذا به نظرم بسيار حوزه متنوعي است و بخشي از هنر، بصيرت، رفتار درست و واكنش صحيح نسبت به مفهوم آتش به اختيار اين است كه ما در بين اين حوزه‌هاي متنوع بتوانيم اولويت‌ها را تشخيص دهيم و وارد اقدام شويم.
 
آقاي گنجي در انتها جمع‌بندي خود را از مبحث آتش‌ به اختيار بفرماييد.
گنجي: معتقدين به انقلاب اسلامي در اجراي فرمان رهبري هيچ كار خطايي را انجام نخواهند داد و بيشترين نگراني اين است كه دشمنان بخواهند اين موضوع را مستمسكي قرار دهند تا هم رفتار خود را موجه و هم هر اقدام خودسري را در اين قالب مفهوم‌سازي كنند و مصداق اين فرمان بدانند والا در حوزه نيروهاي مؤمن به انقلاب اسلامي كه از سيره رهبري شناخت دارند هيچ نگراني براي اقدامات غيرقانوني و خودسر نداريم و معتقديم اتفاقاً جنبه‌هاي مردمي نظام جمهوري اسلامي با اجراي اين فرمان تقويت مي‌شود.
نكته آخر اينكه نه خود دولت و نه نيروهاي انقلاب نبايد اين موضوع را حصر در دولت بدانند و غيريت را دولت تعريف كنند. حال هر دولتي در هر زماني كه مي‌خواهد باشد.
حيطه اين موضوع بسيار گسترده است چون نظام ما گسترده است و علاوه بر سه قوه دستگاه‌هاي ديگر حاكميتي هم هستند كه همه آنها را شامل مي‌شود و ابعادش تمامي ابعاد است.
 
آقاي فضائلي علاوه بر جمع‌بندي موضوع بفرماييد چه كساني از صدور اين فرمان دچار اضطراب شدند؟
فضائلي: برداشتم اين است كساني دچار اضطراب شدند و واكنش نامناسب نشان دادند و سعي بر تحريف اين مطالبه رهبري كردند كه دل در گرو اين انقلاب ندارند يعني نه از اين مطالبه و فرمان بلكه هر آن چيزي كه بخواهد به حفظ نشاط انقلاب كمك كند زيرا يكي از دستاوردهاي مطالبات رهبري اين است كه سبب مي‌شود انقلاب نشاط خود را حفظ كند.
وقتي نيروهاي انقلابي با نشاط و فعال باشند انقلاب هم با تحرك و فعال مي‌شود و طبيعتاً هر امري كه باعث چنين نشاط و تحرك و فعاليتي بشود كساني را كه نسبت به انقلاب موضع دارند دچار ناراحتي مي‌كند چون آنها دنبال رخوت، بي‌رمق شدن و از دست رفتن پويايي انقلاب هستند.
نكته ديگري كه قابل ذكر است اين است كه اگر بخواهيم مثبت نگاه كنيم احياناً كساني كه علاقه‌مند به اين انقلاب هستند ولي نگرانند كه از اين حركت، فرمان و مطالبه رهبري سوء‌استفاده شود نيز نگراني‌هايي را ابراز كردند يا ممكن است ابراز كنند كه البته جنس اين نگراني‌ها با هم تفاوت دارد. عده‌اي هم مطابق هميشه دچار بدفهمي هستند.
لذا به نظرم همه كساني كه علاقه‌مند به انقلاب و نظام هستند نه تنها ناراحت و نگران نشدند بلكه از اين فرمان استقبال كردند. جرياني هم وجود دارد كه در اين چند سال بنا را بر اين گذاشته كه رهبري نظام هر حرفي را مي‌زند آنها شروع به تحريف و مخالفت كردن مي‌كنند. اين افراد هم در جبهه مخالف انقلاب هستند و يكي از عرصه‌هاي جدي مخالفت و مبارزه نسبت به مواضع رهبري نظام است.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار