
حسين فصيحي
بسياري از ما تاكنون شاهد نزاع بين دو يا چند نفر بودهايم. دعواهايي كه گاه با ميانجيگري ختم به خير شده يا با بالاگرفتن آن، به حادثهاي خونين منجر ميشود.
انگيزهشكلگيري نزاعها متفاوت است. برخي به دليل فشارهاي عصبي ناشي از مشكلات اقتصادي مثل بيكاري يا بيپولي وارد نزاع ميشوند و برخي هم حاصل جنبههاي ژنتيكي يا تأثيرات فرهنگي، اجتماعي و اقليمي است.
گزارش سازمان پزشكيقانوني كشور نشان ميدهد كه ميزان نزاعهاي شكل گرفته در نيمهاول سال بيش از آماري است كه در نيمهدوم سال ثبت ميشود. بالا بودن دماي هوا در ششماهه اول و پايين آمدن آستانه تحمل افراد به دليل قرار گرفتن در معرض گرما ميتواند دليلي بر اين فراواني باشد. سازمان پزشكي قانوني كشور اعلام كرده است كه سال گذشته 547 هزار و 21 نفر به علت جراحات ناشي از نزاع به اين سازمان مراجعه كردهاند. 375هزار و 644 نفر از اين افراد مرد و 171هزار و 377نفر هم زن بودهاند. در بين استانهاي كشور هم بيشترين آمار مربوط به تهران است با 99هزار و817 نفر و كمترين آمار هم در خراسان جنوبي با 3هزار و 434نفر مصدوم بودهاست. بدون ترديد مصدومان نزاعهاي سال گذشته بيش از اين آمار است؛ چراكه بسياري از افراد به دلايل مختلف مثل خانوادگي بودن نزاع، قبول حرفهاي ميانجي از سوي دو طرف دعوا يا عدم دسترسي به پزشكي قانوني، از رفتن به اين سازمان امتناع كردهاند، بنابراين نام آنها در ميان اين آمار ثبت نشده است.
فراواني آمار افراد درگير در نزاع حكايت از قانونگريزي افراد و پرخاشگري جامعه دارد. وقتي بين دو يا چند نفر با هر انگيزهاي مشاجره صورت ميگيرد، رويه آن مراجعه به قانون است تا اختلاف بين طرفين از راه قانون خاتمه پيدا كند. اما افراد به جاي تمكين از قانون، وارد مشاجرهاي ميشوند كه به قيمت تباه شدن يك يا چند زندگي منجر ميشود و پشيماني بعد از آن هم سودي براي هيچ كدام از آنها نخواهد داشت. البته بسياري از افراد به دليل دير بازده بودن ساختارهاي قانوني كشور وارد نزاع ميشوند كه اين غفلتهاي قانوني بايد مورد توجه و اصلاح قرار گيرد. چه بسا اين افراد براي رفع اختلاف خود به قانون مراجعه كنند، اما قرار گرفتن در بوروكراسيهاي موجود به نزاعهاي بعد و حوادث خونين منجر شود. تجربه پرونده نزاعهاي خونين حكايت از اين دارد كه جوانان بيش از ديگران وارد نزاع ميشوند. دليل اين موضوع ريشه در نداشتن مهارت و تجربه زندگي است. ممكن است كه تجربه زندگي با گذر عمر حاصل شود، اما پيدا كردن مهارتهاي زندگي ريشه در كانون خانواده و مدرسه دارد.
افراد ميانسال يا سالخورده هم معمولاً در نقش ميانجيگري وارد نزاع ميشوند كه در برخي مواقع ممكن است به قيمت جانشان تمام شود. نزاعها در محلهايي كه تراكم جمعيت بيشتري را در خود جاي دادهاند بيش از مكانهايي با تراكم جمعيت كمتر است. يك اختلاف جزئي بر سر جاي پارك خودرو يا چشم در چشم شدن در اين محلها به راحتي به حادثهاي خونين منجر خواهد شد. ضعف در ساختارهاي فرهنگي افراد و جامعه در اين محلها نمود واضحي دارد. ضرورت توجه به ساختارهاي اقتصادي و فرهنگي جامعه با شعار دادن متوليان ميسر نخواهد شد، بلكه بايد مورد توجه قرار گیرد و براي آن هزينه شود. تمكين افراد از قوانين از بديهيترين رويكردهايي است كه ميتواند در پيشگيري از وقوع اين آسيب مؤثر باشد كه اميد است مورد توجه قرار گيرد.