کد خبر: 857284
تاریخ انتشار: ۲۷ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۱:۴۰
زندگی و زمانه شاپور بختیار به روایت اثر نوانتشار مرکز اسناد انقلاب اسلامی
بازگشت از اصول و مبانی فکری، گاه عنوان توبه به خود می‌گیرد که بازگشتی است به خویشتن خویش و به سوی خدا، اما ممکن است بازگشت، عنوانی دیگر نیز به خود گیرد که در این صورت بازگشت‌کننده را نامی نمی‌توان نهاد جز «خائن.»
علی احمد فراهانی
سرویس تاریخ جوان آنلاین: بازگشت از اصول و مبانی فکری، گاه عنوان توبه به خود می‌گیرد که بازگشتی است به خویشتن خویش و به سوی خدا، اما ممکن است بازگشت، عنوانی دیگر نیز به خود گیرد که در این صورت بازگشت‌کننده را نامی نمی‌توان نهاد جز «خائن.»

نام شاپور بختیار در تاریخ معاصر ایران، یادآور خائنی است که علاوه بر بازگشت از اصول و مبانی فکری خود به عنوان یک نیروی اپوزیسیون و علیه رژیم پهلوی و فروغلتیدن در دامان ظلمت شاهنشاهی به عنوان آخرین نخست‌وزیر شاه، به مردم و آرمان‌های ملی و میهنی خود - آنچه سال‌ها زیر علمش و برایش سینه زده بود- پشت کرد و رأی به قتل‌عام مردم بی‌گناه و آزادیخواه میهنش داد. او خائنی است که حقوق و حقانیت ملتش را دید، اما آن را نادیده گرفت و زیر پا له کرد! شاپور بختیار، نامی غیر‌قابل دفاع است؛ قطعاً نه‌تن‌ها برای مردم و انقلابیون، بلکه برای سلطنت‌طلبان و شاه‌دوستان و حتی برای دوستان دوران مبارزه و همپالگی‌هایش «ملیون».

درجه این چرخش به حدی است که حتی سولیوان سفیر سابق امریکا در ایران، در کتاب خاطراتش بختیار را متهم می‌کند که همراه با برژینسکی به دنبال رویارویی مستقیم نیرو‌های نظامی با انقلاب بوده‌اند؛ مطلبی که خود بختیار صراحتاً به آن اشاره نمی‌کند. اما نمی‌توان از نظر دور داشت که به هر روی، آخرین تیر ترکش شاه برای خروج از بن‌بستی که در آن گرفتار شده بود، شاپور بختیار بود. (۱)

سولیوان در مورد اولین برخوردش با بختیار چنین می‌گوید: «فردای روزی که بختیار در مقام نخست‌وزیری مستقر شد، برای اولین بار با او ملاقات کردم. در این دیدار و دیدار‌های بعدی بختیار را بیشتر شبیه یک فرانسوی یافتم تا یک ایرانی. او از زبان‌های خارجی فقط به فرانسوی صحبت می‌کرد. با وجود اینکه از گفت‌وگو‌های خود با شاه اینطور استنباط کرده بودم که بختیار بیشتر نقش یک محلل برای خروج قانونی شاه از ایران را بازی می‌کند، از مذاکرات خود بختیار در کمال شگفتی به این نتیجه رسیدم که او خود را چیز دیگری می‌پندارد. او با لحنی پراحساس از نقشه‌های خود برای دولتش صحبت می‌کرد و از طرح‌های خود برای ربودن انقلاب از دست آیت‌الله خمینی سخن می‌گفت. او تصور می‌کرد با خروج شاه از ایران می‌تواند رهبری ملت ایران را به دست بگیرد. او قدرت و نفوذ آیت‌الله خمینی را دست‌کم گرفته بود و در یکی از ملاقات‌ها به من گفت: در نظر دارد برای ملاقات با آیت‌الله به پاریس برود و به او پیشنهاد کند که به داشتن یک مقام مذهبی خارج از قلمرو دولت اکتفا کند و کار سیاست و دولت را به او بسپارد». سولیوان نه بختیار را مرد میدان مبارزه با مشکلات عظیم آن روز ایران می‌دانست و نه به توانایی ارتش در اقدام به یک کودتای نظامی و سرکوب انقلاب اعتقاد داشت. (۲)

آنتونی پارسونز (۳) درباره بختیار در کتاب خاطرات خود چنین می‌نویسد: «سولیوان در یک پیام خصوصی برای من بختیار را مردی مصمم، اما دارای افکار دن‌کیشوتی نامید که در قمار خطرناکی وارد شده و بیش از اندازه روی توانایی‌های خود حساب می‌کند. او همچنین نوشت که بختیار فردی رام‌نشدنی است و به توصیه‌های ما چندان اعتنا نمی‌کند. نظامی‌ها در عین حال که خواهان پشتیبانی از او بودند، برای حمایت از تهدید‌های او علیه مخالفین آمادگی نداشتند.» (۴)

اثرموجزِ «مرغ در طوفان» نوشته آسیه باکری از جمله آثاری است که در بازشناسی زندگی و زمانه شاپور بختیار و در ۱۱۴ صفحه به نگارش درآمده و از سوی مرکز اسناد انقلاب اسلامی به بازار نشر روانه گشته است.

پی‌نوشت‌ها:
 
۱. محمود طلوعی، داستان انقلاب، ص. ۱۵۸،
۲. همان، ص. ۴۲۰،
۳. سفیر سابق بریتانیا در ایران
۴. ویلیام سولیوان و آنتونی پارسونز، پیشین، ص. ۴۹۷.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار