
نویسنده: هادی محمدی
عمليات پنجه عقاب نيروهاي دلتاي امريكا در پنجم ارديبهشت سال 1359، در حالي در طبس انجام گرفت كه اداره حكومتي كشور در دست ليبرالها و غربزدهها بود و براي نجات گروگانهاي مركز جاسوسي امريكا در تهران طراحي شد و به اجرا درآمد. امريكا در اين تجاوز نظامي سه خسارت را براي خود ثبت كرد؛ شكست نظامي و تجاوز و سرزنش جهاني و سرافكندگي از ناتواني براي شكستن اراده مردم و انقلاب اسلامي، اولين خسارت آنها بود. دومين خسارت آنها اين بود كه از رهايي جاسوسان خود و نجات آنها ناتوان ماندند و سومين زيان و خسارت بزرگ آنها، استعفاي دولت غربزده بازرگان بود و آثار انقلاب دوم مردم ايران به ثمر نشست. بازرگان و تفكر او هم اداره كشور را در تعامل ذلتبار با قدرتها و سرزنش مقاومت انقلابي مردم و نگاه به خارج ميدانست.
امروز پس از گذشت 38 سال از حمله و تجاوز نظامي به طبس در آستانه انتخابات رياست جمهوري هستيم و باز هم امريكا، غرب و رژيم صهيونيستي، دارايي خود را در ايران در خطر ميبينند و براي شكست تفكر ليبرال و نگاه به غرب و سرزنشكننده تفكر انقلابي و مقاوم داخل نگران هستند. اين نگراني آنها تا حدي است كه حاضرند تدابير و اقدامات تحريمي عليه ايران را تا روز انتخابات به تعويق بيندازند، چراكه چهره مطلوب آنها، نه تنها دست خالي است و چيزي براي ارائه كارنامه چهار ساله به مردم ندارد بلكه از نگاه غرب، ماهيت برجام كه بايد يك مكانيسم عملگرا و تعاملگرا با غرب توليد كند و توان ملي را به فرسايش ببرد و اهرمهاي قدرت ملي را به دشمن در برجامهاي بعدي تقديم كند، با شكست اين تفكر به خطر ميافتد.
آيا چنگ و دندان نشان دادن و تهديدهاي مقامات امريكايي براي القاي توهم جنگ و معرفي ليبرالهاي ناتوان و بيكارنامه به عنوان ناجي در كشورمان نيست؟ نگراني امريكا و رژيم صهيونيستي تا حدي است كه با اروپا به توافق رسيدهاند تا در ازاي همراهي اروپا با آنها براي تحريم ايران و پس از انتخابات، امريكا لوايح تحريمي خود را به تعويق بيندازد. اين يك پاسخ روشن به ديپلماتهاي برجسته كشورمان است كه به اميد اروپا نشستهاند تا اثبات كنند، تحريمهاي بعدي امريكا، كارساز نخواهد بود. اين تفكر فرسوده، فقط در اقتصاد نگاه به خارج ندارد (البته اگر نگاه به خارج از كشور، صادراتمحور و براي فروش توليدات و نه خامفروشي باشد، مسئله فرق خواهد كرد) بلكه در سياست خارجي و ديپلماسي و همه آنچه به قدرت و توان ملي است، تمايل به پيشفروش دارد.
عراقچي در نشست هفتم كميسيون برجام به جاي مطالبهگري از تخلفهاي آشكار امريكا، از تأييد آمانو در اجراي تعهدات ايراني برجام تشكر ميكند و جناب ظريف هم در نشست درونسازماني خود ضرورت قدرت و نفوذ منطقهاي و جايگاه قدرتمند ايران در تحولات منطقهاي را به چالش ميكشد كه اصلاً چرا بايد هژمون منطقهاي باشيم. اگر شيمون پرز، اهالي فتنه 88 را سرمايه آن رژيم و غرب در داخل ايران ميداند، چندان نيز بيراه نميگويد، چراكه راهبرد امروز و مرحلهاي امريكا و رژيم صهيونيستي اين است كه از انتخابات ايران، تفكري به پيروزي برسد كه آماده است به اقتصاد غرب خدمت كند و قدرت و نفوذ منطقهاي را نه به عنوان ابزار قدرت و امنيتسازي ملي بلكه به عنوان هزينه و بدهي به امريكا و رژيم صهيونيستي تقديم كند تا آلسعود و همه آلهاي خبيث منطقهاي و آلصهيون و آلعمو سام، آنها را چهره و تفكر مسئوليتپذير و تعاملگرا بدانند. در طبس جديد هم، سرافكندگي براي غرب و شكست براي ليبرالهاي ضدمردمي و عزت براي انقلاب و مردم خواهد بود.