محيط دانشجويي، محيط سيالي است؛ يعني شما امروز دانشجوييد، پنج سال ديگر اغلبتان دانشجو نيستيد؛ يك گروه ديگري به جاي شما دانشجويند. خب، اينجا دو تا محيط براي استمرار هست: يكي خودِ شما هستيد. شما به مجرد اينكه از محيط دانشجويي دانشگاه خارج شديد، يادتان نرود كه در تشكل دانشجويي، در محيط دانشجويي، در كلاس درس، در يك چنين جلساتي چه ميگفتيد، چه ميخواستيد و به عنوان آرمان چه چيزهايي را مشخص ميكرديد؛ اينها را فراموش نكنيد؛ اينها را نگه داريد. اين يك مطلب است. ما يكي از آفتهامان همين است؛ آدمها چند صباحي در محيطي قرار ميگيرند، رنگي به خودشان ميگيرند، از آن محيط كه دور شدند، مثل آهني ميشوند كه از كوره بيرون بياوري؛ تا توي كوره است، رنگش سرخ است، وقتي بيرون آورديد، تدريجاً رنگش به سياهي ميگرايد؛ اينجوري نشوند. از درون بجوشيد. اين فكرها را در دلتان ريشهدار كنيد.
البته - در پرانتز عرض كنيم - راهش هم همين است كه اين را به ايمان ديني و به عقايد ديني وصل كنيد. آنجاست كه تكليف الهي، انسان را هيچ وقت فارغ نميگذارد. آنهايي كه توانستند مبارزه كنند، آنهايي كه توانستند طاقت بياورند، آنهايي كه توانستند در مقابل مشكلات سينه سپر كنند، آنها از اين دستورالعمل، از اين نسخه بهره گرفتند؛ والا امروز شما دانشجوييد و محيط دانشگاه هست و محيط جواني است و گرم و گيرا و عدالت و آرمانخواهي و اينها، بعد پسفردا از محيط دانشجويي كه خارج شديد، همه چيز يا دفعتاً فراموش بشود يا به تدريج فراموش بشود، اين درست نيست. اين يك مركز براي استمرار است.
17 مهر ماه 1386