کد خبر: 838166
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار: ۲۴ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۶:۳۶
گفت‌و‌گوي «جوان» با محمد گلریز خواننده پيشكسوت انقلاب
محمد‌على گلپايگانى با نام هنري محمد گلريز متولد سال ۱۳۲۵ در تهران است.
مجتبي نوريان

محمدعلى گلپايگانى با نام هنري محمد گلريز متولد سال ۱۳۲۵ در تهران است. گلريز در خانوادهاي رشد يافته كه صداي خوش در آن موروثي بوده است. پدرش از مداحان قديم تهران بوده و مادرش نيز با صوت خوبي قرآن تلاوت ميكرده است. برادر ناتنياش اكبر گلپايگانى هم از خوانندگان شناخته شده موسيقي سنتي است. او در سال ۱۳۵۳وارد راديو و بهعنوان يك خواننده جوان مطرح شد. براي فهم بيشتر موسيقي رديفي ايراني از محضر استاداني چون اسماعيل اديب خوانساري و محمدرضا شجريان بهره برد و كارهايي نيز با گروه شيدا اجرا كرد. نخستين آهنگ وى با نام «شيدا» در اين گروه توسط فريدون شهبازيان به سرپرستى محمدرضا لطفى ضبط شد.

  

ابتدا از پيشينه هنري و شخصي خودتان براي ما توضيحاتي را بيان بفرماييد.

بنده از موقعي كه خودم را شناختم، متوجه شدم كه از يك موهبت الهي در راستاي خوانندگي برخوردار هستم و به عبارتي صداي خوش در خانواده ما موروثي است. من در يك خانواده مذهبي به دنيا آمدم و پدرم نيز از مداحان قديم تهران به حساب ميآمد و كمتر كسي بود كه نام مرشد حسين را نشنيده باشد. آنقدر صداي ايشان رسا و خوب بود كه به «حسين بلبل» معروف شد. هر جا كه ميخواند محال بود كسي رد شود و با شنيدن صداي وي كمي تأمل نكرده باشد و گوش فرا ندهد. برادرانم نيز همگي داراي صداي زيبايي هستند و در عرصه خوانندگي فعاليت ميكنند چه رسمي و چه غيررسمي. از همان كودكي همراه پدر ميرفتيم در محافل و مجالس ميخوانديم و به قول معروف پا منبري ميكرديم. گاهي اوقات ابوي كه اشعار اهلبيت ميخواندند به من ميگفتند محمد دو بيت را هم تو بخوان، از همان موقع ارادت من به اهل بيت خصوصاً آقا امام حسين(ع) قوت گرفت و اين راه را به فضل الهي همچنان ادامه داده و ميدهم. در خصوص موسيقي نيز بايد عرض كنم كه ابتدا شاگردي را نزد پدر آغاز كرده و سپس در محضر برادرانم تلمذ نمودم تا اينكه در سال 1353 وارد راديو شدم و تحت نظر مرحوم استاد اديب خوانساري به شكل حرفهاي به يادگيري رديفهاي موسيقي سنتي پرداختم و به عنوان شاگرد اول كلاس معرفي شدم. در سال 1355 با گروه «شيدا» به سرپرستي مرحوم محمدرضا لطفي آشنا شدم و من اولين خواننده بودم كه با اين گروه فعاليت ميكردم. البته گروه «شيدا» هم آهنگهاي سنتي و ايراني را اجرا ميكردند. تا شروع انقلاب بنده حدود 10 الي 15ترانه با اين گروه اجرا كردم كه بيشتر از اشعار عارفانه برخوردار بودند.

در كل چند اثر در حوزه موسيقي داريد؟

در حال حاضر كه در خدمت شما هستم، فكر كنم نزديك به 2 هزار كار در رابطه با سرودهاي انقلابي و همچنين كارهاي ديگري در حوزه آوازهاي عرفاني، آوازهاي توحيدي و همچنين مرثيه سرايي اجرا كردهام. دقيقاً به خاطر ندارم ولي تصور ميكنم كه تقريبا 300 الي400 سرود انقلابي و همچنين 200 تا300 آواز خواندهام كه با ساز يا بدون ساز هستند.

در كارهايي كه در حوزه انقلاب انجام دادهايد، كدام يك را خودتان بيشتر ميپسنديد؟

از آنجا كه همه آنها را با عشق خواندهام پس نميتوانم بگويم كه كدام يك را بيشتر از ديگري دوست دارم ولي بعضي از سرودها كه خيلي مورد توجه مردم قرار گرفته و به قول معروف ماندگار شدهاند از جمله «خجسته باد اين پيروزي»، «شهيد مطهر»، «بيا و بنشين كنار گل» و «اين بانگ آزادي است كز خاوران خيزد» هستند.

اگر به همان ابتداي انقلاب بازگرديد دوباره اين حرفه را انتخاب ميكنيد؟

بله. تا نفس دارم، براي انقلاب، اسلام و ايران ميخوانم. اگر باز هم به دنيا بيايم واقعاً همين كار را انجام ميدهم. كتابي به چاپ رسيده به نام «موسيقي حركت روي خط مرزي است.» تاليف مرحوم علامه جعفري كه بينظير ميباشد به راستي همين طور است و اگركاري كه انتخاب ميكني هدفمند نباشد و ابعاد مختلفش چه از نظر معنوي و چه از نظر مسائل فني حفظ نشود، خداي ناكرده شعر خوبي نداشته باشد يا از ملودي زيبايي برخوردار نباشد قطعاً به بيراهه كشيده ميشود. الحمدلله اهلفن و خصوصاً كارشناسان مذهبي تصريح داشتهاند كارهايي را كه بنده انجام دادهام در راه مستقيم بوده است و بر همين اساس مطمئن هستم كه اگر يك بار ديگر به دنيا بيايم دوباره اين راه را طي خواهم نمود.يكي از كارهايي را كه من خواندهام، حدود 38 سال است كه از راديو پخش ميشود. گاهي اوقات كه داخل ماشين هستم پيچ راديو را پنج دقيقه قبل از ساعت دو بعد از ظهر باز ميكنم تا سرود اين بانگ آزادي را گوش كنم و هر زمان كه اين سرود را ميشنوم باور كنيد اشك شوق اكثر اوقات از چشمانم جاري ميشود، خيلي سرود بامعني و خوبي است و شعر بسيار باصلابتي هم دارد، خدا رحمت كند مرحوم استاد حميد سبزواري را كه اين شعر را سرودند، آقاي راغب آهنگ آن را ساختند و مرحوم مجتبي ميرزاده تنظيمش كردند و اين واقعاً پيام انقلاب است تا جايي كه زماني قرار شد اين سرود، به عنوان سرود ملي ايران انتخاب شود. از آن سرودهاي خاطرهانگيزي است كه من خيلي دوستش دارم.

نقش موسيقي در بيداري مردم دنيا را چگونه ارزيابي ميكنيد؟

واقعاً موسيقي ميتواند بسيار مؤثر باشد و در حوادث مختلف تأثيرگذار شود. در واقع همه زندگي ما انسانها روي ريتم موسيقي است. يعني حركاتمان، صحبت كردنمان، راه رفتنمان و نفس كشيدنمان همگي داراي ريتم است و من فكر ميكنم يك موسيقي خوب يا يك سرود خوب به معناي سرودهاي حماسي يا انقلابي ميتواند ملتي را در راستاي مبارزه با ظلم به حركت درآورد. در دفاع مقدس شخصاً اين توفيق را پيدا كردم كه به وسيله موسيقي چنين حركتي را ايجاد كنم. مثلاً همين سرود خجسته باد اين پيروزي، كه به مناسبت آزاد‌‌سازي خرمشهر خواندم غوغايي در زمان خودش به راه انداخت كه نشان از قدرت بالاي موسيقي براي ايجاد انگيزههاي مثبت در عرصههاي مختلف ميان مخاطبان و مردم دارد. يادم است يكي از رزمندگان تعريف ميكرد در فتح خرمشهر يا عمليات بيتالمقدس، در خلال عمليات، دست اندركاران جبهه و جنگ ابتكار خوبي را به كار بردند. بلندگوهايي را روي ماشينها نصب كرده و در خلال عمليات سرود خجسته باد اين پيروزي را پخش ميكردند و درحالي كه ما پيش به سوي دشمن ميرفتيم با آن حجم از باران گلوله در اطرافمان نيروي زيادي گرفته و پيروزي را كاملاً حس ميكرديم.

يادم ميآيد داخل ماشين بودم و داشتم از شهرري ميآمدم. راديو را روشن كردم و ديدم گوينده ميگفت، شنوندگان عزيز، شنوندگان عزيز، توجه كنيد، فكر كنم آقاي كريمي بودند. مجدداً همين جمله را تكرار كرد كه توجه بفرماييد: خونينشهر، شهر خون آزاد شد. چند بار اين را تكرار كردند و بلافاصله اين سرود پخش شد كه:«از صلابت ملت و ارتش و سپاه ما/ جاودانه شد از فروغ ظفر پگاه ما/ صبح آرزو دميده از كرانهها / شاخههاي زندگي زده جوانهها / اين پيروزي، خجسته باد اين پيروزي/ اين پيروزي خجسته باد اين پيروزي»من اشك شوق از چشمانم جاري بود. بيرون را كه نگاه كردم ديدم مردم سر از پا نميشناختند. يكي شيريني پخش ميكرد، خيليها پرچم ايران دستشان بود كه تكان ميدادند، همه به هم تبريك ميگفتند، حال و هواي عجيبي بين مردم به وجود آمده بود و همچنان كه حركت ميكردم مبهوت اين صحنهها شده بودم. لذتي كه آن صحنه و آن حال و هوا براي من به وجود آورده بود را هيچ وقت فراموش نميكنم و مرتب خدا را شكر ميكردم كه توانستم مردم را خوشحال كنم.

 هنوز هم كه هنوز است، هر كجا ميروم هر كس من را ميبيند فوري ميگويد اين پيروزي خجسته باد اين پيروزي و به من ميگويند آقاي پيروزي حالت خوبه؟ اين نتيجه كار موسيقايي خوب است كه البته تشكر ميكنم از آهنگساز، تنظيم كننده و شاعر كه اين اثر ماندگار را ساختند.

براي جواناني كه امروزه دوست دارند در عرصه موسيقي وارد شوند، چه توصيهاي داريد؟

موسيقي يك عرصه بسيار حساسي است. من هيچ وقت به كسي توصيه نميكنم كه در وادي موسيقي وارد شود. ممكن است همه تعجب كنند كه من چطور اين حرف را ميزنم. واقعاً عرصه موسيقي عرصه حساسي است و خيلي بايد در آن دقت و تفكر كرد. چون واقعاً موسيقي خوب همانطور كه شما هم اشاره كرديد، ميتواند بسيار اثرگذار باشد و اگر موسيقي بد هم باشد ميتواند تمام اين مطالب را به صورت منفي در جامعه انعكاس دهد. اين است كه واقعاً اگر كسي ميخواهد دنبال كار موسيقي بيايد، بايد خيلي فكر كند، خيلي روي اين مسئله مطالعه كند و هدف خوب و معنوي داشته باشد. به هر حال كسي كه دنبال هنر و به خصوص موسيقي ميرود پس از مدتي معرفي شده و شناخته ميشود و مورد توجه قرار ميگيرد و طبيعي است كه خيلي دامها جلوي پايش گذاشته خواهد شد. اين است كه بايد خيلي دقت كند كه وارد اين دامها نشود و خودش را حفظ كند. بنابراين عزيزاني كه ميخواهند در عرصه موسيقي وارد شوند، واقعاً در اين رابطه بايد كارهايي را انتخاب و اجرا كنند كه هدف معنوي و عرفاني داشته باشد يا مفهوم حماسي داشته باشد و اگر نشد حداقل يك هدف اجتماعي داشته باشد. خيلي مهم است خواننده كاري را كه اجرا ميكند اين اهداف مدنظرش باشد.

من يادم است كاري را خواندم به نام امداد. اين اثر وقتي پخش شد خيلي مورد توجه قرار گرفت و حركتهاي بسيار خوبي در حوزه اجتماعي به وجود آورد. نميدانم شما و خوانندگان عزيز خاطرتان است يا نه، شعر اين بود:«بگير دست فتادگان را به حكم وجدان تو مهربان / شريك غمهاي ديگران شو، طبيب آلام خستگان شو، تبسمي بر لبي نشان» يادم است كه پزشكي به من مراجعه كرد و گفت وقتي اين آهنگ را شنيدم، باور كن تحت تأثير شعر اين سرود قرار گرفتم و تصميم گرفتم هفتهاي سه روز مريضهاي خودم را افتخاري ويزيت كنم. منظورم اين است كه اگر آدم در عرصه موسيقي وارد ميشود بايد هدفش عالي باشد، يعني كاري را كه اجرا ميكند به درد مردم و اجتماع پيرامونياش بخورد.حضرت امام يك جمله بسيار كليدي داشتند. ميگفتند شيطان كه مظهر آن شيطان بزرگ امريكا باشد، كاري ندارد كه شما استاد دانشگاه باشي يا مسئول فرهنگي هر جا باشي، وزير باشي، وكيل باشي، شيطان شما را بازي مي‌‌دهد. واقعاً ما بازي خورديم. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي جشنواره فجر را برقرار ميكند، اسمش فجر است، اسمش انقلاب است ولي دريغ از يك كنسرت موسيقي انقلاب، دريغ از يك كار هنري كه ياد و خاطره امام را زنده كند و دريغ از يك برنامه سرود انقلاب كه بيايد و مخاطبان را ياد انقلاب و فجر انقلاب بيندازد. اين را حداقل اسمش را عوض كنيد. ما وقتي اينجا ميگوييم بنياد فرهنگي روايت فتح، يعني چه؟ از نظر معني يعني چه؟ يعني به هنر انقلاب با همه قوا بپردازيم. يكي از اين هنرها موسيقي دفاع مقدس ماست. موسيقي دفاع مقدس همان موسيقي است كه سرود شهيد مطهري را حضرت امام تأييد كردند. بنده اين توفيق را پيدا كردم كه به اتفاق عزيزان ديگر خدمت حضرت امام رسيديم موسيقي دفاع ما، مورد تأييد همه است. رهبر معظم انقلاب بارها اين مسئله را تأييد كردند حتي در جلسهاي كه اخيراً با شعراي عزيز داشتند، در رثاي مرحوم استاد سبزواري جمع شده بودند، حضرت آقا صحبت كردند اتفاقاً همان جا مطرح كردند به شعرا توصيه كردند كه شما به سرودهاي انقلابي بپردازيد و حتي يك قسمت از يك سرود را خواندند و گفتند در سنندج يك آقايي بود، مغازهداري بود كه اقلام خودش را ميخواست بفروشد اين سرود را زمزمه ميكرد كه اين بانگ آزادي است و ميخواند. خود حضرت آقا چند جمله از اين سرود را خواندند. من بعضي مواقع فكر ميكنم خودم دارم اشتباه ميكنم، ولي وقتي مراجعه ميكنم به فرمايشات رهبر ميبينم نه اشتباه نميكنم و واقعاً اينگونه است كه ايشان ميگويد من شب خوابم نميبرد. ما چه بخواهيم چه نخواهيم يكي از تأثيرگذارترين هنرها موسيقي است. شما برويد جوانها را ببينيد، اين موسيقي اثرات مخرب هم دارد. فقط آن موسيقي كه نيست، از نظر ظاهري هم در جوان ما اثر ميگذارد، از نظر باطني اثر ميكند، انحراف فكري ممكن است به وجود بياورد. اثرات مختلفي دارد كه كارشناسان بايد بنشينند و بحث كنند. واقعاً توقع هست كه ارگانهاي فرهنگي ما كه اسم فرهنگي دفاع مقدس انقلاب روي آنهاست، يك مقدار بيشتر به اين مسائل بپردازند.

باور كنيد من ميخواهم اين جمله را بگويم. به خدا ما مورد بازخواست قرار خواهيم گرفت. به ما ميگويند شما كه مسئول فلان ارگان انقلابي شديد، چهكار كرديد براي مثلاً موسيقي انقلاب؟ موسيقي انقلاب كه اشكال ندارد. ما خودمان داريم ميگوييم موسيقي انقلاب و موسيقي دفاع مقدس، موسيقي شهدا، موسيقي جانبازان، آيا اين شهداي ما، اين جانبازان ما كه رفتند و از بهترين موجودي يعني جان خودشان گذشتند و جانباز شدند، ما نبايد حداقل يك سرود براي اينها بخوانيم. ما نبايد يك سرود براي شهيد آويني بسازيم كه مظهر فرهنگ دفاع مقدس ماست. چطور ميشود يك سرود انقلابي اين بانگ آزادي بعد از سالها مورد توجه است؟ ما واقعاً بايد به اين مسائل بپردازيم و خلاصه و راحت از اين مسئله رد نشويم.البته يك پيشنهاد هم براي شما دارم، از آنجا كه سمبل روايت فتح شهيد آويني هستند به نظر ميرسد كه سرودي در خصوص ايشان ضروري است كه ساخته شود و بنده نيز با افتخار آمادگي خواندن و ارائهاش را به نحوي كه تأثيرات مثبتي در جامعه ايجاد نمايد اعلام ميدارم، چراكه براي شهيد آويني هم تا به حال نديدم كاري صورت گرفته باشد. به هر حال اين شهيد بزرگوار، كسي است كه اين همه به فيلمهاي دفاع مقدس، آثار هنري و تصويري خدمت كرده و انصافاً مظلوم واقع شده است. من واقعاً از مسئولان بنياد فرهنگي روايت اين تقاضا را ميكنم كه مقداري واقعاً تفكر كرده و بررسي كنند، اصلاً حرف من را هم گوش ندهند، ما چه بخواهيم وچه نخواهيم، الان تحت تأثير هنر موسيقي مبتذل از طريق غرب و امريكا قرار داريم. اين يك واقعيت است. دليل ميخواهند، دليلش اين است كه شما بپردازيد به اين كنسرتها كه دارد اجرا ميشود. شما برويد يك كنسرت موسيقي پاپ را كه خيلي هم رونق پيدا كرده است و دارند در كشور و جاهاي مختلف پخش ميكنند نگاه كنيد. ببينيد خداوكيلي اين كنسرت، با آن نورپردازي با ظاهر خواننده و با آهنگهايي كه خوانده ميشود، آيا در ذهن شما لسآنجلس تداعي نميشود؟ يا فرهنگ مبتذل غربي در ذهن شما تداعي نميشود؟ ما داريم ميبينيم كه به اينها بها ميدهند و به اينها ميپردازند و ميلياردها تومان دلالان موسيقي ما از كنار اين كنسرتها ميبرند، اينها يعني اين مسئولان فرهنگي مملكت ما، كه من هميشه ديدم يكي از وظايفشان رسيدن به انقلاب، رسيدن به هنرهاي انقلابي، رسيدن به موسيقي انقلابي است، موسيقي انقلاب، موسيقياي كه براي شهدا ساخته شود و براي دفاع مقدس ساخته شود، براي جانبازان ساخته شود، مورد تأييد همه است. حتي كارشناسان مذهبي و روحانيون ما، چرا ما از اين پتانسيل ميگذريم؟ ما واقعاً بايد به خودمان بياييم. ما كه داريم ميبينيم كه جوانهاي ما چه بخواهيم چه نخواهيم موسيقي گوش ميدهند و تحت تأثير موسيقي پاپ، ماهواره و اينترنت قرار گرفتهاند، ما بياييم خودمان توليد كنيم. ما هنرمنداني داريم كه در عرصه موسيقي دفاع مقدس و موسيقي ارزشي هنرمندان شايستهاي هستند كه ميتوانند كارهاي خوب ارائه دهند.

آقاي گلريز وضعيت موسيقي در راديو و تلويزيون بعد از انقلاب چگونه شد؟

تا قبل از انقلاب راديوو تلويزيون در اختيار طاغوت بود بعد از انقلاب هم كه همه چيز از بين رفته و تخريب شده بود؛ بنابراين ما هرگز نميتوانستيم به راحتي كارهاي خود را انجام دهيم و البته فرصتي هم در اختيار نداشتيم. چون وقتي انقلاب ميشود در همه زمينهها تحول عظيمي ايجاد ميگردد و ما نميتوانستيم به شكل گذشته كارهاي خود را ارائه دهيم در حالي كه تجربه هم نداشتيم تا بدانيم كه بايد چه كاري بسازيم، با چه ملودي و چه شعري اما به مرور متوجه شديم كه در چه سبكي بايد كارهاي خودمان را ارائه دهيم. اولين باري كه ما به راديو رفتيم شيشهها شكسته بودند و هنوز قطرات خونهاي ريخته شده پاك نشده بودند اما در آن زمان همه مسائل، انقلابي حل ميشدند؛ بنابراين بايد صداي جمهوري اسلامي يك سرودي يا توليدي داشت تا از راديو پخش كند. بعد هم با آقاي راغب و آقاي ملكوتي به استوديو شماره 8 راديو آمديم و سرودي با شعر سيد مهدي علوي را آماده و اجرا كرديم.

كمي درباره سرود «خميني اي امام» بگوييد. اين كار چگونه شكل گرفت؟

آقاي صبحدل نقش مؤثري در شكلگيري سرود «خميني اي امام» داشتند. اولين كار رسمي كه از صدا و سيما بعد از انقلاب پخش شد، سرود «معلم» به آهنگسازي احمد علي راغب بود كه در وصف معلمان فداكار به ويژه شهيد مطهري، آيتالله طالقاني و شهيد بهشتي بود كه نقش بسزايي در به ثمر رسيدن انقلاب داشتند. ماههاي قبل از انقلاب وقتي در راهپيمايي‌‌ها شركت ميكرديم ملودي هايي كه مردم در شعارهاي خود استفاده ميكردند در ذهنمان نگه ميداشتيم تا به وسيله اين آهنگها بتوانيم سرودها را بخوانيم. مثلاً شعارهايي مانند الله اكبر، خميني رهبر ملودي خاصي داشت يا مثلاً استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي و الله الله یا برخي از كارهاي خودمان را آماده كرديم. براي به ثمر رسيدن اين آثار آقاي شاهنگيان و سبزواري به صورت مخفيانه با هم در ارتباط بودند. بعد از اينكه اين ملوديها را حفظ ميكردم پيش آقاي راغب براي آهنگسازي ميرفتم و آقاي سبزواري را هم صدا ميكرديم تا ايشان شعر بگويد و ما آهنگ را بسازيم. آن روزها حكومت نظامي بود و منزل آقاي راغب در خيابان سقاباشي نزديك منزل ما بود و تا نيمههاي شب و خيلي وقتها تا اذان صبح آنجا ميمانديم و كار ميكرديم. حتي نميتوانستيم هر آهنگ و شعري را بخوانيم. سرود ديگري هم در زمان انقلاب به شكل خودجوش خوانده شد مانند سرود الله الله آقاي رويگري. آن زمان چون شعر ديگري وجود نداشت و اين شعر هم كار جديدي بود از صبح تا شب در خيابانها پخش ميشد. كارهايي كه در اوايل انقلاب منتشر شدند به چند ماه قبل از انقلاب برميگردد چون فرصت تربيت خواننده و آهنگساز نبود. البته در آن زمان هم كه فرصت كم بود اغلب هنرمندان تحصيلكرده و دوره ديده بودند، اما در اين ميان قرعه به نام ما افتاد تا اين گروه را تشكيل دهيم. بعد از اينكه شرايط تثبيت شد عزيزان و همكاران ديگر هم فعاليتهاي خودشان را شروع كردند و همه با هم سختيهاي اين راه را هموار كرديم.

 در حال حاضر بنياد روايت در تمام حوزهها به غير از موسيقي فعاليت دارد!

چطور ميشود كه يك موسيقي انقلابي مثل خجسته باد پيروزي، مثل بانگ آزادي، شهيد مطهري يا سرودههاي مختلف، بعد از سالها هنوز مورد توجه مردم حتي جوانهاي ماست؟ اين يعني ما ميتوانيم كارهايي بسازيم كه ماهوارههايي كه در موسيقي پاپ فعاليت ميكنند تحتالشعاع قرار گيرند. وظيفه ما همين است. مگر ما در امريكا زندگي ميكنيم؟ ما در جمهوري اسلامي زندگي ميكنيم. چرا مسئولان ما در ابتداي سخنرانيشان ميگويند بسمالله الرحمن الرحيم، چون ما هر چه داريم از ادبيات انقلاب داريم، هر چه داريم از فرهنگ انقلاب داريم. متأسفانه مسئولان از انقلاب صحبت ميكنند ولي در عمل و اجرا كاري نميكنند.

موسيقي دفاع مقدس همان موسيقي است كه سرود شهيد مطهري را حضرت امام تأييد كردند.

ما پيشنهاد ميدهيم به دوستان كه براي مراسم سالگرد شهيد آويني در فروردين كه روز هنر و انقلاب است، يك كار خوب و شايسته براي ايشان تهيه شود.

انشاءالله كه بتوانيم در راستاي دغدغههاي جنابعالي براي انجام كاري شايسته و ماندگار براي اين شهيد بزرگوار قدمي برداشته و چنين ايده و طرح زيبايي را عملياتي كنيم كه سالهاي سال زمزمه همه جوانها باشد و هر كس اين سرود را ميشنود ياد اين شهيد بزرگوار بيفتد.

در پايان اگر مطلبي است كه فكر ميكنيد باقي مانده است لطفاً بفرماييد.

بسيار تشكر ميكنم از شما كه بنده را به عنوان مهمان دعوت كرديد و براي حسن ختام هم اين شعر عرفاني را تقديم شما و خوانندگان نازنين مينمايم كه انشاءالله مورد توجهتان قرار گيرد.

مردان خدا پرده پندار دريدند / يعني همه جا غير خدا هيچ نديدند / كوتاه نظر غافل از آن سرو بلند است / كين جامه به اندازه هر كس نبريدند

 

غیر قابل انتشار: ۱
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۲
هادی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۲:۰۹ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۴
0
0
تعطیلی تدریجی روحیه انقلابی به موازات سیاستهای لیبرالی دوران سازندگی.

اشتغال به روزمرگی و فراموشی آرمانها و راه امام و تعطیلی انقلاب با اقتصاد لیبرالی تحت کنتل غرب.

راه حل: بازگشت به اقتصاد تعاون محور و رهایی نیروهای اقلابی از دغدغه تامین مایحتاج اولیه زندگی و در نتیجه پرداختن به آرمانهای امام و انقلاب در رابطه با مسئولیتهای ایران در مورد جهان و صدور انقلاب اسلامی.
ناشناس
|
United Kingdom
|
۰۰:۰۳ - ۱۳۹۵/۱۱/۲۶
0
0
به جای کنسرت انقلابی یک کنسرت مختلط و فراموش نشدنی با حضور وزرای دولت در ویلای سفیر سوئد برگزار شد
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار