1- كساني كه دوره سربازي و به خصوص آموزشي آن را گذرانده باشند، اين جمله را بارها و بارها شنيدهاند: تشويق براي يك نفر تنبيه براي همه! معمولاً نيز تنبيهها زياد بود و هميشه پاي يك «پا طلايي» در ميان بود، لذا معمولاً پا طلاييها را فرماندهان زودتر شناسايي و معاف از رژه ميكردند. (پا طلايي به كسي ميگفتند كه معمولاً در رژه رفتن خراب ميكرد و نظم را بر هم ميزد.)
حتماً خوانندگان تعجب ميكنند كه اين موضوع چه ربطي به صفحه اقتصادي دارد؟ اجازه دهيد توضيح خواهم داد.
2- بعد از جريان پديده در خراسان كه گفته ميشود 6هزار ميليارد تومان بدهي دارد «پديده»اي جديد در منطقه غرب كشور پيدا شده كه اتهام فرد دستگير شده دخالت در امور سرمايهپذيري بانكي، آن هم با سود سالانه 60 درصد، عمليات ربوي و انجام امور فراتر از مجوز توليد و تجارت فرش و گليم مانند توليد و تراش سنگهاي تزئيني و پرورش اسب است كه باعث پلمب و تعطيلي واحدهاي اقتصادي وي و نارضايتي 25 هزار نفر سرمايهگذار و حدود 4 هزار نفر كارگر مستقيم و غيرمستقيم است؛ اقدامي مشابه كه نمونه آن در بازار پولي و مالي كشور طي سالهاي اخير تكرار شده است. اينكه فرد مذكور و امثالهم متهم هستند يا مجرم، كارآفرين هستند يا كلاهبردار، تاجر هستند يا غارتگر و... را به قانون و تصميم قوهقضائيه و قاضي پرونده ميسپاريم و به هيچ وجه در آن قصد دخالت نداريم و موضوع بحث ما نيست.
با نگاهي به عملكرد نظارتي و نحوه مقابله با اين «پديده» جديد و متضرر شدن و تنبيه شدن عده زيادي از مردم در جريان اين پرونده دقيقاً اقدام مشابه برخورد با «پاطلاييها» در دوران آموزش سربازي را در ذهن متبادر ميكند. چگونه است كه فردي توانسته طي پنج سال روز به روز بر فعاليت خود و احياناً معاملات غيرقانوني و غيرشرعي خود بيفزايد و 25 هزار خانوار ( حدود 10درصد جمعيت شهرستان كرمانشاه) را نيز ترغيب به سرمايهگذاري خلاف كرده اما بانك مركزي و نهادهاي نظارتي بعد درگير كردن هزاران نفر ناگهان متوجه كار خلاف و احياناً غيرقانوني وي ميشوند؟
در شرايطي كه يك بانك براي ايجاد يك شعبه جديد بايد از هفتخوان رستم بگذرد و محاسبات و ترازنامهها و امكاناتش مناسب باشد فرد يا افرادي ميتوانند سالها سهام بفروشند و سرمايه جذب كنند و سرمايهها را نيز در حسابهاي شخصي خود واريز و برداشت كنند اما بانك مركزي و نهادهاي ديگر متوجه نشوند و فقط هنگامي متوجه شوند كه كار از كار گذشته و ديگر فرد نخبهاي كه تمام هوش و استعداد خود را در راه خلاف جريان متداول به كار گرفته بايد دستگير شود؟
بديهي است در چنين شرايطي فرد مذكور آنقدر بزرگ شده است كه صاحب دهها و صدها كارخانه، شركت، پروژه و... باشد.
و دستگيري وي (كه ميتواند بابك زنجاني، اميرمنصور آريا يا مسئولان و مديران پديده و مورد اخير باشند) به معناي متوقف كردن تمام حسابهاي بنگاههاي اقتصادي زيرمجموعه وي و تعليق جريان توليد و فعاليت اقتصادي در تمام آنهاست. اين همان كاري است كه يك پاطلايي به خصوص با كمكاري دستگاه نظارتي باعث ميشود تا اين جمله معروف محقق شود: «تشويق براي يك نفر تنبيه براي همه!»
اگر ما به تجارب كشورهاي پيشرفته و استانداردهاي حسابداري و به خصوص اصل جهاني «حاكميت شركتي» توجه كنيم، پي ميبريم كه حقوق مديران از سرمايهگذاران و حقوق عمومي از خصوصي جداست و نميتوان به جاي تنبيه خاطي، به تنبيه اقتصاد، سرمايهگذاران، ذينفعان، كاركنان، توليد، صادرات و... بپردازيم، لذا در مواجهه با اين نوع پديدهها حتماً بايد از الگوي آموزش سربازي درس گرفت كه پيش از همه بايد وظايف پيشگيري از بزرگ شدن افراد پا طلايي توسط بانك مركزي و ساير دستگاههاي نظارتي مدنظر قرار گيرد و در مرحله بعد از وقوع بايد روند دادرسي را در دادگاه ويژه و با سرعت دنبال كرد تا ارزش سرمايهگذاري و سرمايههاي مردمي به خاطر يك پا طلايي به هدر نرود.