کد خبر: 778195
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار: ۲۲ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۹:۳۶
غفلت رسانه ملي و ترويج ميوه ممنوعه در خانه‌هاي ايراني
عمده آن چيزي كه در تلويزيون وطني شاهد آن هستيم صرفاً دستور‌العملي براي زندگي است تا خود زندگي. بيننده كمتر خود يا مسائل مهم واقعي پيرامونش را در رسانه مي‌بيند. به اين ترتيب زمينه‌هاي ظهور وسايل ارتباطي ديگر براي پر كردن اوقات فراغت به وجود مي‌آيد...
فاطمه آشوبي*
عمده آن چيزي كه در تلويزيون وطني شاهد آن هستيم صرفاً دستور‌العملي براي زندگي است تا خود زندگي. بيننده كمتر خود يا مسائل مهم واقعي پيرامونش را در رسانه مي‌بيند. به اين ترتيب زمينه‌هاي ظهور وسايل ارتباطي ديگر براي پر كردن اوقات فراغت به وجود مي‌آيد و در ميان بي‌شمار وسايل موجود كه به يمن گستردگي فناوري‌ها همچون مائده‌اي غني فرا‌رويمان گسترده شده، آنچه براي بسياري از زنان خانه‌دار جذاب‌تر مي‌نمايد دريافت همان امواج ماهواره‌اي توسط يك ديش و يك دستگاه ريسيور است، كه از پيچيدگي زيادي برخوردار نيست و به علت وجود شبكه‌هايي با گرايشات كم و بيش مشابه همچون «جِم» (gem) يا «فارسي وان» در ظاهر گزينه مناسب‌تري به نظر مي‌رسد.
از آنجا كه غالب بيننده‌هاي شبكه‌هايي نظير جم و فارسي وان از افراد بعضاً كم‌سواد و فاقد آگاهي كيفي تشكيل شده‌اند، برخي زنان خانه‌دار ممكن است دچار دوگانگي ارزشي شده و آنچه را كه تا آن موقع به عنوان اصول مسلم اخلاقي مي‌پنداشتند مورد ترديد قرار دهند. هجمه تمام و كمال سريال‌هاي طولاني كه گاهي به مرز 600 قسمت هم مي‌رسند ممكن است بنياد‌هاي اخلاقي فرد را به شدت زير و زبر كنند. سريال‌هايي كه تم غالب آنها خيانت است. موضوعي كه به واسطه «تابو» بودن براي مخاطبين شايد جذاب باشد. شخصيت محوري سريال‌هاي مذكور غالباً زن مُحيل و مكاري است كه براي رسيدن به هدف خود هر چيزي را وسيله قرار مي‌دهد. همه اين شخصيت‌ها بدون استثنا زنان خوش‌سيمايي هستند كه با پوشش اروتيك، عشوه و غمزه در نگاه و رفتار سعي در پيشبرد اهداف خود دارند. بر اساس اصول درام از زمان ارسطو تاكنون مخاطب به سرعت با چنين شخصيت‌هايي سمپاتي مي‌كند و چه بسا آرام آرام پوشش و رفتار آنها را الگو قرار مي‌دهد. پيگيري چند ساله يك يا چند سريال باعث مي‌شود مخاطب با همذات‌پنداري، خود را جزئي از سريال مورد علاقه‌اش ببيند و حتي با شخصيت‌هاي آن سريال به عبارتي زندگي كند. سريال‌هايي كه در آنها قُبح اعمال منافي عفت ريخته مي‌شود.
***
كدام عشق ممنوعه؟!
در سريال «عشق ممنوعه» مردي جوان دل به زن عموي جوان خود مي‌بندد. هر دوي آنها زيبا و خوش‌سيما هستند. از آن‌طرف عمو قرار دارد؛ مردي ميانسال با قيافه‌اي معمولي. اصول شرع مي‌گويد تمايل پسر جوان به زن عموي خود و بالعكس گناهي بزرگ و مستوجب عقوبتي سنگين است. اما اصول درام مبنا را بر كشش دراماتيك و عاشقانه‌اي گذاشته كه با ملودي‌هاي تركي اشك به چشم بيننده مي‌آورد. تا وقتي كه عمو و زن عمو را در سكانسي دو نفره كنار يكديگر ببيند زير لب با غيظ بگويند سيب سرخ و دست چلاق و حق را به آه كشيدن‌هاي جانسوز عاشق جوان يا فاسق گناهكار بدهد! در سريالي ديگر به نام حريم سلطان زني براي آنكه پسرش را به پادشاهي برساند مرداني را به وسيله ابزارهاي زنانه و حيله‌هاي قديمي اما هميشه موفق، واسطه كرده تا ميل به چشم برادران ناتني و رقباي احتمالي بكشند يا براي ابد راهي سياهچالشان كنند.
همانقدر كه جَم (jam) يا همان سيماي خودمان در سريال‌هاي وطني سعي در ترويج اخلاقيات خاص خود دارد، به همان اندازه جِم (gem) خواسته يا ناخواسته با مغشوش كردن مرز بين صالح و طالح، فضيلت و فضاحت به بنيادهاي خانواده‌هاي سنتي ضربه مي‌زند.
زن خانه‌دار در ميان اين غموض و پيچيدگي‌هاي پيام‌ فرستنده و گيرنده زني معمولي، موجود خردي است كه خردش قائم به ذات نيست و دستخوش كشاكشي عميق بين اصول شرع و اصول درام است. اگر آبشخور مذهبي‌اش روز‌آمد باشد و از همه ظرفيت‌هاي قديم و كنوني‌اش بهره گيرد احتمالاً او همان زن خانه‌دار مذهبي خواهد ماند، اما اگر اسير جذابيت‌هاي درام شود به زودي همچون مقلدي حرفه‌اي فقط به الگو‌برداري از شبكه‌هاي سخيفي مي‌پردازد كه سريال‌هايشان را به سناريو‌هاي مشئوم و شخصيت‌هاي كريه مزين كرده‌اند. جدال ذهني زن خانه‌دار، جدل بين اصول شرع و جذابيت‌هاي امر ممنوع است. امر ممنوع زماني پيروز مي‌شود كه اصول شرع از همه ظرفيت‌هاي تكنولوژي مدرن استفاده نكند. جِم (gem) مائده‌اي رنگارنگ از همه امور ممنوع است. سفره‌اي با غذا‌هاي رنگارنگ اما مسموم. در اين شهر فرنگ‌يا شهر هرت، همه صور قبيحه براي جلب مخاطب به نمايش در‌مي‌آيد. همان تصاويري كه جَم (jam) ما يك عمر صرفاً به شكل بحث و وعظ و نصيحت‌هاي كارشناسانه نشان داد اما اثري نمايشي و درخور، پيرامونش نساخت. همه هنرش ميز گردي كسل‌كننده بود با كارشناسي بعضاً كار‌ناشناس كه تحمل حضورش صبر ايوب مي‌طلبيد!
   
زنان خانه‌دار در برابر لبه تيغ!
زن خانه‌دار نه معصوم است نه متصل به وحي. زني است با باور‌هاي مذهبي كه يك عمر با آنها زندگي و به آنها خو كرده است. اما همين زن هم به واسطه آدم بودن و نه قديسه بودن مي‌تواند تحت تأثير زياده‌خواهي، حرص، خودنمايي و ديگر اميال به ورطه گناه بيفتد. همه صفات رذيله كه ذكرشان رفت گناه محسوب مي‌شوند. در‌غلتيدن به سطحي‌نگري، سخافت و ابتذال فكري هم از ذميات زندگي است و شايد گناه به حساب آيد. جِم (gem) فرصت و رخصت نمايش آن چيزي است كه زن خانه‌دار از تماشايش بيم دارد اما نسبت به تماشايش كنجكاو هم هست. سفر به سرزمين جِم (gem) مخاطره‌آميز و ماجراجويانه است، كه اگر توأم با خبط و خطايي بزرگ باشد مي‌تواند سفري بي‌بازگشت هم باشد. سخت‌گيري نسبت به اخلاقيات بدون ايجاد جاذبه‌هاي تصويري ملازم با آن در جَم(jam) و تساهل و مسامحه نسبت به امر تابو در جِم(gem) بزرگ‌ترين چالش ذهني فراروي زن خانه‌دار به عنوان مخاطب است. دستگاه كنترل اخلاقي در مواجهه با جِم (gem)  دچار اصطكاك مي‌شود. فرد با همذات‌پنداري با شخصيت‌هاي فم‌فتال يا ضد‌قهرمان‌هاي دوست‌داشتني كم‌كم تمايل پيدا مي‌كند رفتار و پوشش شبيه او داشته باشد. ضد‌قهرمان‌ها از جذابيت‌هاي بسيار بيشتري نسبت به قهرمان‌ها برخوردارند. قهرمانان اين آثار مردان و زناني هستند كه به طور باور نكردني از ارتكاب هر نوع خطايي مصون هستند؛ چنين شخصيت‌هايي به‌واسطه عنصر غير‌باور‌پذيري بر اساس درام كمتر مورد الگو قرار مي‌گيرند. اما ضد قهرمان‌ها خصوصيات مردم عادي را دارند. مشكلات آنها ملموس و بشري است و تماشاگر با شخصيت آنها بيشتر احساس نزديكي مي‌كند. شاهرخ خان سوپر‌استار مشهور باليوود، به خاطر ايفاي نقش يك ضدقهرمان در فيلم «دار» به شهرت ناگهاني رسيد. او در اين فيلم عهده‌دار ايفاي نقش مردي با مشكل اسكيزوفرني است كه دل به عشق زني متأهل سپرده. طُرفه آنكه بازي «ساني دئول» و «جوهي چاولا» بازيگران نقش‌هاي مثبت فيلم نامبرده كه آن زمان شهرتشان بسيار بيشتر از شاهرخ‌خان بود اصلاً به چشم نيامد. در سريال عشق ممنوعه عموي مهربان، متين و مؤدب هيچ نوع سمپاتي با بيننده نمي‌كند، اما برادرزاده عاشق، فاسق و جسور بيشترين همدلي را با بيننده برمي‌انگيزد!
دامن زدن به موضوعات كليشه‌اي مثل مادر زن و خواهر شوهر و عدم احترام به والدين، سر‌سپردگي زنان به مردان، مردسالاري، زن‌ستيزي، پسر‌زا يا دختر‌زا بودن زن، حق چند همسري، ترويج روابط ممنوعه، رابطه با اعضاي درجه يك فاميل و خيانت، همه موضوعاتي گل درشت و چشمگير در اين سريال‌ها هستند.  طولاني بودن سريال‌ها از آن جهت است تا مخاطب به شخصيت‌ها عادت كند و گرنه از نظر فني چيز خاصي در چنته ندارد و مصداق همان آب بستن به داستان است. مخاطب پس از اتمام سريال كه يك يا دو سال آن را پيگيري كرده و اصطلاحاً با شخصيت‌هايش زندگي مي‌كند، دچار خلأ مي‌شود. بيننده چنين خلأهايي را فقط به يك صورت مي‌تواند پر كند، سريالي به همان سبك و سياق با چهره‌هايي بيش و كم آشنا.  زن خانه‌دار حالا در برابر ميوه ممنوعه و تصاويري كه قرائت رسمي يك عمر او را از ديدن آنها منع كرده دچار دوگانگي شده است. اما آنچه قوي‌تر از هر آيين و ايدئولوژي خودش را نشان مي‌دهد كنجكاوي است. درك و فهم پديده‌اي كه سبك زندگي او نبوده است.
جدا‌افتادگي، دوگانگي ارزشي در وضعيت فرهنگي كه ميل به يكپارچگي دارد ممكن است به جدا افتادگي فرد و سست شدن باور‌ها بينجامد. گذار از سنت‌هاي قديم به عادت‌هاي جديد، گاهي باعث تغييرات شديد مثل سونامي در حوزه ادراكات اخلاقي فرد مي‌شود. استيصال توأم با ترديد ناشي از پايبندي به اخلاقيات شخصي كه با اخلاق جمعي در تضاد هستند.
او رفته رفته با برابر نهادن جَم(jam)  و جِم (gem) دچار دوگانگي ارزشي مي‌شود. براي اين طيف از زنان شبكه‌هاي جِم(gem)، به زودي شبيه شبكه ديسكاوري مي‌شود. شهر فرنگي رنگارنگ با موضوعات واقعي و حقيقي كه بسياري از آنها را يا به عنوان وسوسه‌اي ذهني تجربه كرده يا در افعال و اقوال ديگران ديده و شنيده. بازار مكاره‌اي كه جنسش جور است. جعبه‌اي جادويي كه چنته‌اش هيچ‌گاه از محتويات خاله‌زنك خالي نيست. توليد در حد انبوه براي ذائقه سهل‌پسند.
   
هدف، تأمين ذائقه آسان‌پسند
شايد بگوييد اين سريال‌ها ضعف‌هاي ساختاري و داستاني هم دارند. كاملاً درست مي‌گوييد. اما خب كه چه؟ اصلاً و اساساً هدف اين سريال‌ها تأمين ذائقه آسان‌پسند است. اين برنامه‌ها نه براي قشر تحصيلكرده و نخبه، بلكه براي زنان خانه‌دار، چه مذهبي و چه غير‌مذهبي ساخته مي‌شود. نوع سريال‌ها سيت كام است، يعني در حداقل لوكيشن با شخصيت‌هاي محوري مشخص، داستان‌هاي ملموس با موضوعاتي كه در بستر درام از زمان ارسطو تا به حال مخاطب داشته است. داستان‌هايي درباره ثروت و فقر، هجران و وصال، اميد و نوميدي و شخصيت‌هاي ملموس كه طيف مذكور با آنها به خوبي سمپاتي كرده و همذات‌پنداري مي‌كند و به علت توليد بالا به زودي آنها را بدل به بخشي از زندگي خود كرده يا به عبارت بهتر اصلاً با آنها زندگي مي‌كند و از نوع پوشش تا اقوال و افعال، از شخصيت‌هاي سريال الگو مي‌گيرد.  زنان زيبايي كه در هر سكانس لباسي تازه به تن مي‌كنند. ميك‌آپ جديدي بر چهره دارند. زنان سريال‌هاي جِم به ويژه و نه قهرمان‌ها در جذابيت‌هاي جسمي و در پوشش اروتيك معنا پيدا مي‌كنند. بنا بر اصول درام از زمان ارسطو تاكنون مخاطب با چنين شخصيت‌هايي سمپاتي پيدا مي‌كند. يك جور به هم ريختگي ذهني. سريال‌هايي كه با ديدن آنها مرز‌هاي روشن بين خير و شر، فضيلت و رذيلت، رفته رفته مغشوش يا خاموش مي‌شود.
زن خانه‌دار در ميان غموض و پيچدگي‌هاي پيام فرستنده و گيرنده دچار ترديدي عميق است. دستخوش كشاكش بين اصول شرع و اصول درام. اگر اولي خود را عميق و روز‌آمد نكند طيف مذكور به ديگري رجعت كرده و به زودي مقلد مرجع پرسوناژهايي مي‌شود كه با پارامتر‌هاي تعزيه، دسته اشقيا محسوب مي‌شوند. تعزيه‌اي كه اگر صاحبش دير بكوشد بعيد است حُر كربلايش رو سوي خيمه حق كند. زن اين طيف شايد ديگر مقلد مرجع گزاره‌هاي قطعي حلال و حرام نباشد و الگويش را از مراجع مجعولي بگيرد كه با كليد‌واژه «نسبي» قفل مِجري مَحرمات را باز كند و به بهانه كنجكاوي، تجربه آنچه ناآزمودني است به كف عمل آورد. مرجعي جذاب و خوش‌چهره كه لباس زيبا بر تن دارد و صداي مغنيان خوش الحان در گلو؛ در خانه‌هاي بزرگ و زيبا زندگي مي‌كنند. اتومبيل‌هاي گرانقيمت سوار مي‌شوند، در سواحل زيبا، كنار دريا با لباس آدم و حوا موازي با پرتو آفتاب در حال غروب به مغازله مي‌پردازند.
اصول درام به لطف طراوت؛ تازگي و جذابيت‌هاي روز‌افزون در ميان آسان‌پسندان و عاميان مقلدان بيشتري پيدا مي‌كند، حتي از دسته زنان خانه‌دار سنتي هم يارگيري مي‌كند. اگر اصول شرع راهي جدي براي خروج از خمودگي و ركود پيدا نكند، اگر شيوه‌هاي جديد تبليغ را به تجربه در‌نياورد، الگو‌هاي مذهبي هم در لابه‌لاي پيام‌هاي مشوق مصرف‌گرايي جاي خود را به پارادايم‌هاي كارتوني و سخيفي مي‌دهد كه همه ابزارشان جسم است و كلامش چند جمله قصار تزئيني بيش نيست. طُرفه اينكه اين همه در حالي رُخ مي‌دهد كه از قضا سريال‌هاي جِم نه كيفيت بصري دارند و نه داستاني، با اين‌ حال بين بسياري از مردم كشور، خاصه طيف مورد بحث طرفداران بسياري دارد. شايد اگر جَم (jam)  با وجود امكانات بيشتر به توليد فيلم‌ها و سريال‌هايي همت مي‌گماشت كه مردم، خود و مشكلاتشان را در آن مي‌ديدند، همان بخش زن خانه‌دار هم سر آنتن خود را به سوي قبله ديگري كج نمي‌كرد.
   
بگذار دامان اين طيف پاك، دست نخورده بماند
جِم ( gem) زاده نامشروع غفلت جم (jam ) است در تعريفي ساده مي‌شود مصداق عبارت معروف: «ان الانسان حريص علي ما مُنِع». آنچه جَم(jam)  منع كرده جِم  (gem) ترويج مي‌كند.  جَم دستور‌العملي است براي اوامر و نواهي و جِم خدشه‌اي بر همه مرز‌هاي قاطع و هر چيز قطعي.  واقعيت اين است كه حالا حتي پيام‌هاي تبليغي جَم (jam)  هم چندان جدي گرفته نمي‌شود. به ساده‌زيستي، قناعت، نوع‌دوستي، كسب حلال و حرام. روزي حلال دعوت مي‌كند به زندگي بهتر با مكان و مسكن. محيط زيست سالم، ثروت بيشتر، خوشبختي قابل حصول را نويد مي‌دهد، مبشر روز‌هاي بهتري است كه روزي از راه خواهد رسيد، وعده روزي مي‌دهد كه رزق و روزي كسي در دست و دهان ديگري نباشد، از مساوات و عدالت مي‌گويد. اما آنچه در پهنه جامعه رخ مي‌دهد در تضادي 180درجه‌اي قرار دارد با آنچه از جَم (jam)  گفته مي‌شود. اين وسط زن خانه‌دار مذهبي مي‌ماند با اين همه تضاد، و اينكه به چه كسي و كجا پناه ببرد. بعيد است اين جامعه در حال گذار باشد، پس‌ اي‌كاش او به غِشِ هيچ صدايي و سيمايي آغشته نشود، نه جَم (jam) و نه جِم (gem). حداقل دامان يك طيف، پاك و دست نخورده بماند، براي توليد آدم.
* دانشجوی دکترای فرهنگ و ارتباطات
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۲
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۹:۴۷ - ۱۳۹۵/۰۱/۲۳
2
1
چطور در دیگر کشورهای اسلامی وحتی شیعه ممنوع نیست مثلا حزب الله شبکه ماهواره ای دارد و... .بس کنید
پارسا
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۵:۴۲ - ۱۳۹۵/۰۱/۲۳
0
1
سلام درود
سپاس از نگاه عمیق کارشناسی
و بسیار جای تامل
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر