لوران فابيوس، وزير خارجه سابق فرانسه در روز جمعه 29 ژانويه بود كه از قصد كشورش براي برگزاري يك كنفرانس بينالمللي در مورد مذاكرات سازش بين دو طرف رژيم صهيونيستي و فلسطيني گفت و تأكيد كرد كه اگر اين كنفرانس به نتيجهاي ختم نشود، فرانسه به صورت يك طرفه كشور مستقل فلسطيني در حدود مرزهاي 1967 را به رسميت خواهد شناخت. كمتر از دو هفته بعد، فابيوس از مقام خود استعفا كرد و حالا ژان مارك آيرو جاي او را گرفته اما فرانسوا اولاند، رئيس جمهور فرانسه برگزاري آن كنفرانس را در دستور كار اين يكي هم قرار داده است، به همين جهت است كه وزارت خارجه فرانسه در حال انجام مقدمات اين كنفرانس است و در مرحله اول جزئيات طرح خود را براي دو طرف از رژيم صهيونيستي و دولت خودگردان فلسطيني فرستاده و علاوه بر اين، سفراي خود را در 20 كشور جهان مأمور كرده تا اين جزئيات را به اطلاع مقامات ارشد آن كشورها برسانند. اولاند با اين مقدمهچيني حركت خود را در راه سازش كليد زده اما بايد ديد كه حركت او چگونه است و چه نتيجهاي را ميتوان در ادامه مسير انتظار داشت. روزنامه صهيونيستي هاآرتص طرح اولاند در مسير سازش را در سه مرحله خلاصه كرده كه به ترتيب عبارتند از: الف- انجام رايزنيها با دو طرف از رژيم صهيونيستي و فلسطيني و همچنين آن 20 كشور در مورد اصل ايده كنفرانس و محتواي آن، ب- برگزاري نشست مقدماتي با حضور كشورهاي حامي سازش در ماههاي مارس و آوريل و بدون حضور آن دو طرف، ج- برگزاري كنفرانس بينالمللي در ماه ژوئن براي احياي روند سازش. اين را ميتوان سه گام اولاند در مسير سازش دانست اما همان گونه كه نيكلاي ملادينوف، نماينده سازمان ملل در روند سازش هم اشاره كرده، اين سه گام نكته مشخصي را در برندارد و تأكيد كرد كه بايد ديد فرانسه به صورت دقيق چه چيزي را روي ميز قرار داده است. در واقع، اولاند تا اينجاي كار طرح مشخص و دقيقي را ارائه نكرده جز يك جدول زمانبندي از مراحل مذاكرات مقدماتي تا كنفرانس بينالمللي و به نظر ميرسد بيشتر ميخواهد در ادامه مسير جزئيات امر مشخص بشود و ايدهاي به دست بياورد. اين وضعيت از حركت اولاند نشان ميدهد كه او بيشتر به دنبال يك مانور سياسي است تا اتفاق عملي بين دو طرف اصلي سازش و بايد اهداف سياسي از جلب نظر اعراب را در اين مانور او مد نظر داشت. او به اين ترتيب ميخواهد در منازعه قديمي بين صهيونيستها و فلسطينيها خودي نشان بدهد و جايي را به دست بياورد كه فرانسه تا كنون نداشته است. اگر به روند سازش از ابتداي امر نگاهي بيندازيم، فرانسه بيشتر جايگاه ناظر را داشت تا يك كنشگر و اين امريكا بود كه صحنهگرداني اصلي فرآيند را به عهده داشت. حالا اولاند ميخواهد تا نقش صحنهگرداني را به نحوي از دست امريكا بگيرد چرا كه واشنگتن در عمل ديگر آن نفوذ و اعتبار سابق را ندارد و صد البته كه اولاند با به دست گرفتن صحنهگرداني انتظار كسب امتيازاتي از اعراب است. تنها نتيجهاي كه از صحنهگرداني اولاند ميتوان انتظار داشت همان چيزي است كه فابيوس در ابتداي كار اعلام كرده بود كه همان اعلام يك طرف فرانسه مبني بر به رسميت شناختن دولت مستقل فلسطيني در حدود مرزهاي 1967 باشد آن هم در صورتي كه كنفرانس بينالمللي سازش در ماه ژوئن به نتيجهاي نرسد. حالا كه فابيوس رفته و آيرو جاي او را در وزارت خارجه فرانسه گرفته، معلوم نيست كه اولاند و وزير خارجه جديدش هم پايبند به اين نتيجه باشند چرا كه نه اولاند و نه آيرو هيچكدام حرفي در مورد تعهدشان به اين موضوع نگفتهاند. به نظر ميرسد دولت خودگردان فلسطيني تمام اميدش به همين نتيجه باشد چرا كه تكليف بنيامين نتانياهو، نخست وزير رژيم صهيونيستي، از قبل معلوم بود. نتانياهو در همان زمان فابيوس مخالفت خود را با اين نتيجه اعلام كرده بود و اين مخالفت سياست رسمي دولت او است و اين سياست حتي منطبق با تجربهاي است كه واشنگتن از او دارد چرا كه واشنگتن خوب ميداند با نتانياهو نميتوان از راه مذاكره به نتيجهاي رسيد. دولت خودگردان نيز همين تجربه را دارد و به همين دليل ميداند كه نميتوان نتيجهاي از كنفرانس بينالمللي اولاند انتظار داشت و بيشتر دل خوش كرده به وعده فابيوس در به رسميت شناختن يك طرفه دولت مستقل فلسطيني از سوي فرانسه. به نظر ميرسد چه محمود عباس و چه ديگر مقامات ارشد فلسطيني در دولت خودگردان هنوز از تجربه طولاني خود در فرآيند سازش درس نگرفتهاند و نفهميدهاند حاميان غربي سازش تعهدي به وعدههاي خود ندارند، چه رسد به اينكه وعدهدهنده ديگر بر سر كار نباشد و كس ديگري جاي او را گرفته باشد.