درست دو روز بعد از انتشار گزارش تحليلي سرويس اطلاعاتي آلمان(BND) درباره عربستان، دو نوع اظهار نظر متناقض از طرف مقامهاي ارشد اين كشور بيان شده است. گزارش BND تحليلي از اوضاع منطقه بود كه به خصوص در آن عملكرد عربستان سعودي مورد نقد قرار گرفته بود و در عبارتي روشن گفته شده بود «رويكرد ديپلماتيك تا كنون محتاطانه اعضاي پير رهبري خانواده سلطنتي، جاي خود را به سياست مداخلهجويانه پرتحركي داده است.»
BND در گزارشي به صراحت از اين ارزيابي خود بحث كرده و به صورت مشخص نام محمد بن سلمان، پسر شاه عربستان را ذكر كرده كه سعي به تمركز قدرت حوزههاي اقتصادي و سياست خارجي در دست خود دارد و براي تثبيت موقعيت خود حتي در زمان حيات پدرش زيادهروي ميكند. محمد بن سلمان در اين گزارش به عنوان فردي تعريف شده كه با استفاده از مؤلفههاي نيرومند نظامي و ائتلافهاي تازه منطقهاي سعي در تحميل سياست عربستان در منطقه دارد و در اوضاع منطقه مداخلهجويي ميكند
. اشتفان زيبرت و مارتين شفر، سخنگويان دولت و وزارت خارجه آلمان، دو روز بعد از انتشار اين گزارش سعي كردند از تحليل BND فاصله بگيرند به نحوي كه با حمايت از سياست منطقهاي عربستان به نوعي از اين كشور دلجويي كنند اما كار به اينجا ختم نشد و زيگمار گابري، معاون صدراعظم آلمان به همراه توماس اوبرمان، رئيس فراكسيون سوسيال دموكراتها در مجلس آلمان، همان تحليل BNDرا به نوعي ديگر تكرار كردهاند.
اين دو نوع موضع متناقض نشان ميدهد دولت آلمان براي حفظ مناسبات سياسي و اقتصادي خود با سعوديها مثل ديگر كشورهاي غربي ترجيح ميدهد در مورد سياست مداخلهجويانه عربستان در منطقه سكوت كند و حتي به نوعي آن را تأييد بكند اما وقتي كه از اين نوع احتياط فاصله گرفته ميشود نقدهاي جدي به عربستان شروع ميشود. در واقع، گزارش BND و ديگر مقامهاي آلمان حكايت از اين دارد كه سياستمداران اين كشور آگاه به رفتار عربستان در منطقه هستند و آن را منبع بيثباتي در منطقه ميدانند. اين موضوع از نظر آنها به خصوص وقتي اهميت بيشتري پيدا ميكند كه پاي امنيتملي خود آلمان به ماجرا كشيده بشود. اوبرمان به صورت مشخص به كمكهاي عربستان براي تبليغ نگرش افراطي سلفي وهابيت در خارج از عربستان اشاره كرده كه باعث رشد افراطگرايي سلفي ميشود و گفته كه ما از كمكهاي عربستان سعودي براي ساختن يا پرداخت هزينههاي مساجدي در آلمان كه در آنها نقطه نظرات و آيين وهابيون انتشار پيدا ميكند، جلوگيري خواهيم كرد. او حتي از سازمان امنيت داخلي آلمان خواسته در اين مورد با جديت تمام دست به كار بشود. اين همان نوع نگاه به رفتار عربستان است كه از سوي جرمي كوربين، رهبر حزب كارگر بريتانيا، مطرح شده و او هم عربستان را اصل و منبع بيثباتي در منطقه دانسته كه با تبليغ آيين افراطي خود گروههاي خشونتطلب افراطي را در منطقه و حتي اروپا تقويت و حمايت فكري و مالي ميكند. از زماني كه كوربين به رهبري حزب كارگر رسيده، دولت بريتانيا مجبور شده نقطه نظرات او را تا اندازهاي مد نظر بگيرد و دست كم در ظاهر انتقاداتي را عليه عربستان مطرح كرده است.
حالا آلمان هم همين نوع تلقي انتقادي را نسبت به عربستان مطرح ميكند چرا كه شرايط بعد از حملات پاريس وضعيت را به گونهاي تغيير داده كه نميتوان ريشه و حامي اصلي داعش را ناديده گرفت. حملات پاريس باعث شده افكار عمومي اروپا نسبت به داعش بسيار حساستر از گذشته بشود و كشورهاي اصلي اروپا براي پاسخ به افكارعمومي خود دست به عمل بزنند اما يك جنبه ديگر اين پاسخگويي در توجه به ريشه داعش و نوع نگرش افراطي سلفي آن است كه آبشخور آن نه در سوريه بلكه در عربستان سعودي است و به اين جهت است كه مقامهاي آلمان نميتوانند با سياست محتاطانه نسبت به عربستان و آن نوع دلجويي از اين كشور افكار عمومي خود را قانع بكنند و مجبور هستند بعد از حرفهاي اشتفان زيبرت و مارتين شفر، باز همان تحليل BND را حتي با بياني تندتر تكرار بكنند. معلوم است كه طرح اين تلقي انتقادي از رفتار عربستان بيشتر براي پاسخ به افكار عمومي داخلي است و نميتوان از آلمان يا ديگر كشورهاي عربي انتظار داشت از منافع مالي خود در برابر عربستان چشمپوشي بكنند اما همين حد هم نشان ميدهد تحمل اين كشورها نسبت به حمايت و تبليغ عربستان از تلقي افراطي سلفي و پرورش گروههاي تروريستي حد و مرزي دارد و اگر عربستان بخواهد به اين نحو رفتار ادامه بدهد، آنگاه تحمل اين كشورها به سر رسيده و مجبور ميشوند به صورت عملي پاسخ اين رفتار را بدهند.