کد خبر: 647040
تاریخ انتشار: ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۱۳:۰۹
جلوه‌هايي از منش علمي و عملي آيت‌الله العظمي بهجت‌فومني در گفت‌وگوي «جوان» با آيت‌الله حاج شيخ‌حسن ممدوحي‌كرمانشاهي
روزهايي كه برما مي‌گذرد، يادآور رحلت يكي از نمادهاي بي‌بديل تقوا وفقاهت در روزگار ماست...
شاهد توحيدي
روزهايي كه برما مي‌گذرد، يادآور رحلت يكي از نمادهاي بي‌بديل تقوا وفقاهت در روزگار ماست. جمال السالكين وشيخ العارفين، حضرت آيت‌الله العظمي حاج شيخ محمد تقي بهجت فومني (قده)از نشانه‌هاي كم‌بديل عرفان وفتوحات روحاني در دوران ما بود. درسالروز رحلت اين عزيز، با يكي از شاگردان مكتبش، حضرت آيت‌الله حاج شيخ حسن ممدوحي كرمانشاهي گفت و شنودي انجام داده‌ايم كه نتيجه آن را پيش روي داريد.
  
 از آغاز طلبگي‌تان بگوييد. چه شد كه اسم مرحوم آيت‌الله‌العظمي بهجت (قده) به گوشتان خورد؟
بسم الله الرحمن الرحيم وصلي الله علي محمد وآله الطاهرين (ع). بايد عرض كنم كه قبل از انقلاب و از اوايل طلبگي‌مان، با ايشان آشنا بوديم و هنوز در منزل‌شان روضه نبود. ما پنج‌شنبه‌ها مي‌رفتيم در خانه‌شان مي‌نشستيم و صحبت مي‌كرديم. ايشان هم با لطف و محبت زيادي تشريف مي‌آورد. به‌تدريج ايشان پنج‌شنبه‌ها را در خانه‌شان روضه گرفت. اوايل تعداد كمي مي‌آمدند.
چه سالي بود؟
دقيق يادم نيست، چند سال پيش از انقلاب بود. به‌تدريج اين روضه شلوغ شد. شايد در عرض شش هفت سال. در ايام انقلاب جمعيت به قدري زياد بود كه اگر كسي دير مي‌رفت، ديگر جا پيدا نمي‌كرد. درآن دوره تدريجا جامعه با مقام ومنزلت ايشان آشنا شده بود.

 
اساساً آشنايي شما با آيت‌الله‌العظمي بهجت از كجا شروع شد؟
 
اساتيدمان ايشان را معرفي كردند كه از شاگردان برجسته مرحوم آقا سيدعلي قاضي است. مرحوم امام هم خيلي با ايشان رابطه داشت. پيش از انقلاب پنج‌شنبه‌ها مي‌رفتند منزلشان با ايشان گفت‌وگو مي‌كردند. آيت‌الله‌ميلاني هم احترام ويژه‌اي براي ايشان قائل بود؛ ‌طوري‌كه يكي از طلبه‌هايي كه با اين بحث‌ها آشنا نبود مي‌گفت: «خدمت آقاي ميلاني بوديم كه آيت‌الله‌بهجت وارد شد. همين كه ايشان وارد شد، آيت‌الله ميلاني تمام‌ قد بلند شد و به آيت‌الله بهجت گفت: دستوري كه داديد تمام شد، ديگر چه كار كنم؟». آن كسي كه اين را نقل كرد در اين فاز‌ها نبود فقط خود واقعه را حفظ كرده بود. اين دليل بر راستگويي او بود. علامه طباطبايي هم نسبت به ايشان خيلي احترام قائل بود. ايشان را جزو شخصيت‌هاي تراز اول مي‌دانست. منزل ايشان مي‌رفت و گاهي هم كه صحبتي از آقاي بهجت مي‌شد ابراز علاقه بسيار شديدي مي‌كرد.   ايشان كه در مسجد فاطميه حاضر مي‌شد، عده زيادي از افاضل در نماز ايشان حاضر مي‌شدند. نماز بسيار سنگين و عجيبي بود. واقعاً زنگارهاي روزمرگي را از دل ذهن انسان مي‌زدود و نمازگزار را به عالم معنا مي‌برد.
 
ايشان مرحوم آيت‌الله حاج ميرزا حسين نائيني را درك نكردند؟
چرا! درك كردند، ولي غالباً در فقه كه بحث مي‌شد ايشان مي‌فرمودند:«استاد ما، آيت‌الله شيخ ابوالحسن اصفهاني» ولي درس آيت‌الله نائيني هم مي‌رفته است.
از ويژگي‌هاي علمي ايشان بگوييد. درمقام انديشه وتوليدنظريات علمي چه ويژگي‌هايي داشتند؟
 
‌ايشان خيلي حاضر جواب بودند. در مسائل فقهي و در مسائل كلامي ايشان فوق‌العاده بود. در بحث ولايت اميرالمؤمنين ‌(ع) سخن كساني كه نسبت به شيعه مغرض بودند نقل مي‌كرد و به حرف‌هايشان اشكال وارد مي‌‌كرد. اولاً، ثانياً، ثالثاً. همين‌طور پشت سر هم اشكال‌ها را بيان مي‌كرد. آقاي بهجت در مسائل علمي، به‌ويژه اصول فقه، بيشتر رنگ مرحوم آقا شيخ محمدحسن غروي را داشت، چون بسيار تعقلي و برهاني بود.
خاطرم هست در يك موضوع فلسفي، سؤالي از ايشان پرسيدم راجع‌به جسمانيه‌الحدوث و روحانيه‌البقاء بودن. ايشان گفت منظور مرحوم آخوند در اسفار از جسمانيه‌‌الحدوث، جسمانيه‌‌التعلق است. اين جواب بسياري از شبهات است. نظريه افلاطون اين بوده كه روح قديم است. با اين جواب، پاسخ اين‌گونه مطالب روشن مي‌شود. كساني كه با فلسفه آشنايي دارند مي‌دانند كه اين كلمه چقدر كارگشاست. اين دليل بر تسلط فوق‌العاده ايشان بر فلسفه است. آنچه مرحوم علامه طباطبايي داشت، ايشان هم داشت و تمام آن درس‌هايي كه علامه طباطبايي خوانده بود، ايشان هم خوانده بود. تمام اساتيدي كه علامه طباطبايي ديده بود، ايشان هم ديده بود. گاهي كه ما محضر ايشان بوديم آياتي را محيرالعقول تفسير مي‌كرد، خيلي جالب و زيبا. گاهي عبارات فوق‌العاده‌اي از صحيفه علويه نقل مي‌كرد. ايشان معتقد بود سه تا صحيفه علويه داريم كه يكي از اينها قديمي‌تر است. جواب‌هايي كه به پرسش‌هاي ما مي‌داد، از كمتر كسي شنيده شده بود. ايشان هم فيلسوف بود، هم رياضيدان، هم عارف، هم مفسر، هم فقيه، هم كلامي و هم مورخ. اما ظهور و بروز نداشت. حالا چه سرّي داشت، نمي‌دانيم! مرحوم علامه طباطبايي حوصله بحث كردن داشت، ولي ايشان در اين وضعيت نبود.
فرموديد كه ايشان رياضيدان بارزي بود. اين مسئله را چگونه دريافتيد،خودشان فرمودند؟
بله، ايشان مي‌فرمود: ما پيش مرحوم آيت‌الله خوانساري رياضيات مي‌خوانديم. آن وقت مسائل جديد رياضي از دانشگاه الازهر مصر مي‌آمد و وقتي از آنجا مي‌آمد، مي‌ديدم قبلاً اين را نزد استاد مرحوممان خوانده‌ايم. ايشان رياضيات را در حد عالي مي‌دانست و خيلي در اين زمينه‌ها تسلط فوق‌العاده‌اي داشت اما همه اينها در كمون بود.
فكر مي‌كنيد عدم اظهار اين علوم به‌ علت بي‌حوصلگي ايشان بود يا به خاطر اعراض از شهرت و اشتغالاتي بود كه ابراز اين مسائل براي گوينده ايجاد مي‌كند؟
ايشان نمي‌خواست براي خودش مشغله ايجاد كرده و خودش را معرفي كند و دورش را بگيرند. ايشان اوايل با فلسفه بسيار اظهار مخالفت مي‌كرد و حرف‌هاي طبيعي متكلمان را بحث ونقد مي‌كرد. به‌خاطر اينكه تجربه‌هايي در نجف داشتند و به رد و ايراد مبتلا مي‌شدند. ايشان وارد اين بحث‌ها نمي‌شدند ولي بسيار مجهز بود. ايشان راجع‌به اشارات تعبير عجيبي داشت. مي‌فرمود: آدم وقتي اشارات را مي‌خواند، حرف به حرف برهان است. معتقد بود كه «ابن سينا» يك فيلسوف عقلاني بسيار فوق‌العاده است.
در تربيت عملي چگونه رفتار مي‌كردند؟ شيوه ايشان دراين باره چگونه بود؟
در مسائل عرفاني و عملي بسيار قوي بود و كسي توانايي همراهي با ايشان را نداشت. اگر دستوري مي‌داد، هركسي قدرت عملش را نداشت. اگر هم چيزي مي‌گفت و كسي عمل نمي‌كرد، مي‌فهميد كه عمل نكرده و ديگر اجازه نمي‌داد كه دستور جديدي بخواهد. اگر كسي عمل مي‌كرد، با او راه مي‌آمد و همكاري مي‌كرد.
‌وضعيت خانه و زندگي ايشان را هم اطلاع داريد. ازاين جنبه ايشان را چگونه ديديد؟
تا زماني كه ما خانه ايشان مي‌رفتيم، مي‌ديديم كه زندگي‌شان در نهايت سادگي بود؛ در حالي كه از نظر مالي در اصل ثروتمند بودند؛ چون در محل زندگي‌شان داراي ملك و زمين و مال و آب بودند. حال نمي‌دانم كه به ايشان نمي‌رسيد يا مي‌رسيد و ايشان انفاق مي‌كرد! خوراك خودشان بسيار ساده بود. اگر مي‌خواستند اشكنه درست كنند، مي‌گفت: تخم مرغ و روغن نداشته باشد. ايشان نان و چاي مي‌خورد يا يك دانه بيسكوئيت با چاي مي‌خورد. مخصوصاً شب‌ها غذايش اين بود.
‌آيا در جريان ارتباط مقام معظم رهبري با ايشان قرار داشتيد؟
مقام معظم رهبري نسبت به ايشان ارادت ويژه‌اي داشتند. بسياري از كارها را با مشورت ايشان انجام
مي‌دادند و ايشان هم جواب مي‌دادند.
شما در جلسات‌شان بوديد؟
نه، ولي با خبر بودم. ارتباط رهبري معظم با ايشان امر آشكاري بود، همه از آن خبر داشتند. دعاي ايشان پشتوانه انقلاب و نظام اسلامي بود.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر