شيرين بينا با نمايش «بيوههاي غمگين سالار جنگ» تجربه جديدي از بازيگري را پشت سر گذاشت چراكه مخاطب او را در قالب نقش جديد و متفاوت ديد. او معتقد است بازي در اين نمايش باعث شد كه او از نقشهاي كليشهاي فاصله بگيرد. به عقيده وي نقشهايي كه تاكنون به او پيشنهاد شده در بيشتر مواقع شبيه به هم است و اين موضوع مانع از آن شده است كه او بتواند توانايياش را در عرصه بازيگري به منصه ظهور درآورد اما ظاهراً حضور در نمايش «بيوههاي غمگين سالار جنگ» اين شرايط را براي او فراهم كرد تا خارج از كليشههاي رايج به سراغ يك نقش تأثيرگذار در تئاتر برود و كاراكتر طلعت را كه اين روزها در اين نمايش طرفداران زيادي هم پيدا كرده، ايفا كند.
شما سالها از صحنه تئاتر دور بوديد؛ اتفاقي كه براي بسياري از بازيگراني كه جذب كارهاي تصويري ميشوند ميافتد، چه شد كه بعد از مدتها وقفه به تئاتر بازگشتيد؟
شايد طي سالهاي اخير من از عرصه تئاتر دور بودم اما همواره قلبم به عشق تئاتر ميتپيد و مترصد فرصتي بودم كه به واسطه آن بتوانم دوباره به صحنه بازگردم. افرادي كه تجربه كار بازيگري در تئاتر را دارند به راحتي نميتوانند از كنار وسوسه در اين عرصه بگذرند چراكه حس زندگي را به واسطه بازي در تئاتر با تمام وجودشان لمس كردند؛ اما خب متأسفانه طي سالهاي اخير به شدت درگير كارهاي تصويري شده بودم و به من مجالي براي بازي در كارهاي نمايشي دست نميداد اما وقتي پيشنهاد بازي در اين نمايش به من داده شد با همه وجودم از آن استقبال كردم و به نوعي سر ذوق آمدم.
در جايي گفته بوديد شرايط نامناسبي كه در آثار تصويري وجود دارد شما را به نوعي به سمت بازيگري در تئاتر كشاند؟
راستش را بخواهيد طي سالهاي اخير به واسطه نقشهاي تكراري كه در سينما و تلويزيون بازي كرده بودم و مدام در قالب نقش يك ظاهر ميشدم خسته شده بودم و در صدد فرصتي بودم تا خودم را از اين فضا دور كنم و خوشبختانه اين اتفاق با نمايش بيوههاي غمگين سالار جنگ رخ داد؛ نقشي كه به لحاظ متن در سطح بالايي قرار داشت و سعي كرد از منظري متفاوت طبقات اجتماعي زنان را به ورطه نقد بكشاند. در اين نمايش ايفاگر نقش طلعت خانم جان بودم؛ كاراكتري كه در اين اثر به نوعي نماينده قشر متوسط جامعه به شمار ميرود.
چه چيزي در نمايش «بيوههاي غمگين سالار جنگ» وجود داشت كه شوق بازي در اين اثر را در شما به وجود آورد؟
اين اثر عنصرهاي مختلفي داشت كه باعث شد من براي بازي در اين كار ترغيب شوم اما خب اگر ميخواهيد آن را در يك جمله خلاصه كنم بايد بگويم، متن خوب. چراكه متن، پاشنه آشيل يك نمايش است. خوشبختانه اين اثر به لحاظ ساختار نمايشنامه در سطح بسيار خوبي قرار داشت و نويسنده براي نگارش سادهترين ديالوگهاي آن، دست به تحقيق و نگارش گستردهاي زده بود طوري كه هيچ اطلاعات نادرستي حتي در سادهترين ديالوگگوييها به مخاطب منتقل نميشود به گونهاي كه اگر مخاطب بخواهد پيگير اين ديالوگها شود متوجه خواهد شد كه بيان هر يك از آنها ريشه در علتي دارد. محمدامير ياراحمدي نويسنده اين اثر قلم شيريني دارد و براي نگارش آثارش زحمت زيادي را ميكشد.
با اين اوصاف شما نقطه قوت اين اثر را در قياس با ساير آثار در متن خوب ميدانيد؛ اتفاقي كه اين روزها در كمتر اثري نمايشي و تصويري رخ ميدهد.
البته اگر شما بخواهيد آثار نمايشي را در اين مورد با آثار تصويري قياس كنيد بايد بگويم در اين مورد آثار نمايشي با اختلاف زيادي از كارهاي تصويري پيشي گرفتهاند و ما خوشبختانه حداقل در اين زمينه گاه با متون قوي رو بهرو ميشويم اما اگر به طور كلي بخواهيم راجع به اين موضوع صحبت كنيم بايد گفت متأسفانه ضعف فيلمنامه و نمايشنامه يكي از مواردي است كه اين روزها اكثر ما به نوعي با آن مواجه هستيم و به سادگي هم نميتوانيم از كنار آن عبور كنيم چراكه اگر شما خواهان اثرگذاري يك كار هستيد در وهله اول بايد متن خوبي را داشته باشيد. اين روزها متأسفانه فيلمنامهنويسهاي ما دچار نوعي سري كاري شدهاند و براي نگارش كارهايشان آن وقت و انرژي را كه بايد صرف نميكنند به همين خاطر ما كمتر شاهد خلق كارهاي خوب در سينما، تئاتر و تلويزيون هستيم. اما در اين نمايش مثلاً اگر پيرامون خوراندن جوشاندهاي به سالار جنگ حرفي به ميان ميآيد قطعاً روي خاصيت آن جوشانده و عواملي كه حتي آن را خنثي ميكند تحقيق شده است. به هر حال همين نكات به ظاهر ساده باعث شد تا اين كار در جذب مخاطب تا حد زيادي قوي عمل كند.
چه شد كه به اين نمايش پيوستيد و براي هماهنگي با ساير اعضاي گروه با توجه به اينكه سالها از عرصه نمايش دور بوديد چه تدبيري را اتخاذ كرديد؟
من جزو آخرين نفرهايي بودم كه به اين نمايش اضافه شدم. در اجراي سال گذشته «بيوههاي غمگين سالار جنگ » كه در جشنواره تئاتر فجر روي صحنه رفت «مهسا مهجور» نقش طلعت را ايفا كرد منتها براي مهسا مهجور مسائل شخصي رخ داد كه باعث شد ايشان نتوانند گروه را همراهي كنند به همين خاطر وقتي پيشنهاد حضور در اين نمايش مطرح شد با ايشان تماس گرفتم و به نوعي از مهسا كسب اجازه كردم و زماني كه ايشان به من اطمينان داد كه از حضورم در اين كار خوشحال است و صرفاً مسائلي كه براي او رخ داده مانع از حضور او در اين نمايش ميشود بازي در «بيوههاي غمگين سالار جنگ» را پذيرفتم.
با توجه به اينكه اكثر افرادي كه در گروه حضور داشتند به نوعي با يكديگر هماهنگ بودند نگران نبوديد كه نتوانيد خودتان را در زماني كه بايد به سطح آمادگي آنها برسانيد؟
«بيوههاي غمگين سالار جنگ » در قياس با جشنواره تئاتر فجر تغييراتي را در متن، فرم اجرا و حتي طراحي دكور دارد و به همين خاطر ساير بازيگران هم بايد تمرين ميكردند تا خودشان را با اين سبك جديد وقف بدهند. از طرفي وقفهاي كه در كار افتاد باعث شده بود اكثر دوستان در طول اين مدت در نمايشهاي ديگر نقشآفريني كنند؛ اما با تمام اين تفاسير آنها در قياس با من با يكديگر هماهنگتر بودند و همين موضوع باعث ميشد من زمان بيشتري را براي تمرين صرف كنم از طرفي چند روز مانده به اجرا و زماني كه ما تمرين را در سالن سايه شروع كرديم، «گلاب آدينه» نازنين جلسات خصوصي با من داشت تا بتوانم به آن سطح از آمادگي لازم دست پيدا كنم.
«بيوههاي غمگين سالار جنگ» با وجود اينكه قصه اصلياش پيرامون زنان ميگذرد اما تلاش داشته در بستر روايي خودش نگاهي اجتماعي داشته باشد و اقشار مختلف را مورد نقد و بررسي قرار دهد.
خوشحالم كه شما چنين نگاهي داريد چراكه اين موضوع نشاندهنده آن است كه ما توانستيم در مسيري كه بايد درست حركت كنيم هر چند بيشك هر كسي از اين نمايش برداشتهاي خودش را دارد اما در اين مورد من با شما همنظرم و بر اين باورم كه «بيوههاي غمگين سالار جنگ» روايتگر قصه زنان مختلف در سطح و جايگاههاي متفاوت است كه ميل به امنيت، مقام و پول آنها را كنار هم جمع كرده است اما در نهايت با بازي چرخ روزگار جاي فقير و غني عوض ميشود اما قشر متوسط سر جاي خودش باقي ميماند و خب در اين ميان من با ايفاي نقش طلعت به نوعي نماينده قشر متوسط بودم، طلعت با وجود اينكه در بروز اين اتفاقات نقش پررنگي را ايفا ميكرد اما به دليل جبري كه در آن گرفتار شده بود، تغييري در موقعيتي كه در آن قرار داشت رخ نداد.
ظاهراً استقبال از اين اثر بسيار خوب بوده و همين موضوع باعث گشته شما در بعضي از روزها در دو سئانس به روي صحنه برويد؟
همين طور است. ميزان استقبال از اين اثر هم به حدي بود كه از همان روزهاي ابتدايي به دليل پر شدن صندلي، مخاطبان در اطراف سالن و روي تشكچهها مينشستند و در نهايت اين موضوع باعث شد كه كار در دو سكانس به روي صحنه برود؛ در هر حال چنين استقبالي بازيگران و ساير عوامل را با وجود تمام سختيها براي ادامه كار دلگرم ميكند.
با وجود علاقهاي كه به تئاتر داريد باز هم ما شما را روي صحنه تئاتر خواهيم ديد؟
براي بازي روي صحنه خودم هم بسيار مشتاقم، اما نبايد فراموش كنيم مشكلات مالي كه در تئاتر وجود دارد گاه باعث ميشود بازيگران جذب كار تصوير شوند و نتوانند آن طور كه بايد در اين حيطه فعاليت داشته باشند اما اميدوارم بتوانم با تمام اين تفاسير بعد از كمي استراحت دوباره روي صحنه تئاتر ظاهر شوم.
به نظر شما وضعيت تئاتر در ايران در قياس با گذشته چطور است؟
خوشبختانه فضاي تئاتر نسبت به قبل بهتر شده و بسياري از كارگردانهاي مطرح و باتجربه فعاليت خودشان را از سر گرفتند اميدوارم اين وضعيت بهتر هم شود و ما شاهد رشد در اين زمينه هستيم اما با تمام اين تفاسير من بر اين باورم كه ما در اين زمينه هنوز احتياج به كار زيادي داريم چراكه پتانسيل تئاتر بسيار بالاست و تجربه ثابت كرده هر وقت ما در اين زمينه به درستي عمل ميكنيم و كار خوبي را ارئه ميدهيم مخاطبان از آن استقبال ميكنند. ارائه اثر خوب فرهنگي باعث ميشود كه يك سد دفاعي در مقابل تهاجم فرهنگي به وجود آيد.
به عنوان سؤال پاياني، چيزي به آغاز جشنواره فجر نمانده است به نظرتان اين جشنواره تأثيري در
بالا بردن كيفيت فيلمسازي در ايران دارد؟
اگر ما در اين راستا به درستي عمل كنيم و فضاي سالم رقابتي را ايجاد كنيم شكي ندارم كه اين جشنواره ميتواند شرايط رشد و شكوفايي را براي افراد به ويژه جوانها فراهم كند در هر حال اميدوارم امسال هم جشنواره خوبي داشته باشيم و شاهد رشد و شكوفايي در اين زمينه باشيم.
فرهاد آئيش اين روزها ايفاگر نمايش سقراط در تالار وحدت است؛ اثري كه روايتگر دوران پيري و مرگ سقراط است. اين نمايش كه كارگرداني آن برعهده حميدرضا نعيمي است در همان روزهاي ابتدايياش با استقبال خوبي از جانب مخاطبان مواجه گشت و به گواه عدهاي بهانهاي شد تا مخاطبان با سالن تئاتر وحدت از باب تماشاي يك اثر نمايشي آشتي كنند. فرهاد آئيش كه ايفاگر نقش سقراط در اين اثر نمايشي است در مورد ايفاي اين نقش ميگويد سعي كردم سقراط را از حالت كليشهاي خارج كنم و بيشتر به خودم نزديك كنم. اين موضوع باعث شد تا از زاويه جديدي با يك نقش مواجه گردم و به نوعي ايفاي آن براي من چالشي لذتآور بود. با ما همراه باشيد تا ادامه حرفها را از زبان خودش بخوانيد.
نقش «سقراط» كه اين روزها شما ايفاگر آن در تئاتر هستيد در بطن خود چالشهاي بسياري را به دنبال دارد و از اين باب بسياري از بازيگران دوست دارند كه ايفاگر اين نقش باشند، كمي در مورد آن صحبت كنيد؟
مصاحبه را با سؤال خوبي شروع كرديد. سقراط جزو آن دسته از كاراكترهايي به شمار ميرود كه يك بازيگر در طول دوران فعاليت هنرياش دوست دارد حتي يك بار هم كه شده بازي در آن را تجربه كند. به همين خاطر من همواره علاقه زيادي براي ايفاي آن داشتم و زماني كه پيشنهاد بازي در نقش سقراط از جانب حميدرضا نعيمي به من داده شد حسابي از آن استقبال كردم چراكه دوست داشتم اين نقش را بازي كنم.
كاراكتر سقراط به گونهاي بوده است كه بسياري از افراد نسبت به آن ذهنيت دارند و به نوعي نسبت به اين شخصيت آگاهي دارند و از اين جهت ايفا كردن اين نقش ميتوانست به ذات ريسكهايي را به دنبال داشته باشد، براي اينكه جلوي اين خطر را بگيريد چه تدبيري اتخاذ ميكنيد؟
همين طور است، من در مصاحبه ديگري هم كه داشتم به نوعي به اين موضوع اشاره كردم كه سقراط جزو كاراكترهايي محسوب ميشود كه همه او را ميشناسند و نسبت به او پيش فرضهايي در ذهن دارند. براي شناخت فردي نظير سقراط نياز نيست كه شما حتماً اهل خواندن كتابهاي فلسفي باشيد چراكه او يك شخصيت برجسته جهاني است. ايفاكردن چنين نقشهايي كار سادهاي نيست چراكه شما در يك اثر نمايشي قابليت رسيدن به همه ابعاد يك شخصيت را بر اساس داشتههاي تاريخي نداريد به همين خاطر هميشه بخشي از اين فرد در سايه قرار ميگيرد. بهترين راهكار در اين ميان آن است كه شما با در نظر گرفتن مجموعه شخصيتهاي آن فرد به نوعي او را از آن خود كنيد.
با اين اوصاف شما تمام تلاشتان را به كار بستيد كه به نوعي سقراط را مال خود كنيد و شيوهاي را در بازي اين نقش ارائه دهيد كه سقراط به فرهاد آئيش نزديك شود نه شما به او...؟
تعبير جالبي را در اين مورد به كار برديد اما اينكه بگويم سقراط را به خودم نزديك كردم شايد ادعاي زيادي باشد. من سعي كردم در اين مورد تدبير ميانهاي را اتخاذ كنم و به نوعي سقراط را به سبك فرهاد آئيش ارائه دهم هر چند كه به اين موضوع اعتقاد دارم كه اگر هر بازيگر ديگري اين نقش را ايفا ميكرد اين كاراكتر تفاوت زيادي با آنچه الان روي صحنه از او ميبيند داشت.
اينكه ميگوييد سقراط را به نوعي به سبك خودتان ارائه داديد باعث اين موضوع نشد كه شما از متن اصلي نمايشنامه فاصله بگيريد و به نوعي سقراط از آن مسيري كه بايد خارج شود؟
نه، اصلا اين موضوع منافاتي با وفاداري من به متن و ديالوگها ندارد و اين طور نبود كه مثلاً من بخواهم ديالوگها را به شكل بداهه ادا كنم، چنين چيزي در نمايش حرفهاي آن هم با اين سبك و سياق شوخي است؛ منظور من اين است كه من ديالوگها را به نوعي از آن خود كردم. اتفاقا اگر به شكل كلي بخواهيد موضوع را در نظر بگيريد بايد بگويم اين سقراطي كه الان روي صحنه است حاصل ذهن خلاق حميدرضا نعيمي است چراكه ضمن تفاوت با همه سقراطهايي كه در كتابها وجود دارد به شدت به تاريخ وفادار است و شبيه آنهاست من تنها سعي كردم به گونهاي عمل كنم كه در ارائه بازي به سمت كليشهها نروم.
اما عدهاي بر اين باورند كه شما در پرداخت شخصيت سقراط آنقدرها وفادار نبوديد. براي مثال او را شوخ طبعتر از آنچه واقعا بود نشان داديد؟
ما معمولا سعي ميكنيم مسائل را صرفا از زاويه ديد خودمان مورد نقد و بررسي قرار دهيم و قضاوت كنيم همين مسئله من را هم در ابتدا به خود مشغول كرد. وقتي متن را ميخواندم مدام با خودم ميگفتم سقراط نبايد تا اين حد اهل شوخي باشد اما بعد از اينكه دامنه تحقيقاتم را وسيعتر كردم ديدم آنچه در متن آمده منطبق بر تاريخ است و سقراط واقعي از اين كاراكتر چندان دور نيست.
براي من بسيار جالب است كه شما در بخش گريم هم به نوعي دست به نوآوري زديد و سقراط را از آن قالب هميشگياش دور كرديد؟
بله، و من اين موضوع را گام مثبت و اساسي در شكلگيري شخصيت كاراكتر سقراط ميدانم و بر اين باورم كه اگر من توانستم اين نقش را به نوعي به خودم نزديك كنم به گريم كار بازميگشت. در اين مورد خاص با تيزهوشي گريمور ارتباط پيدا ميكند، او به خوبي حس من و كارگردان كار را دريافت كرد و سعي داشت به جاي همانندسازي من با سقراطي كه تا پيش از اين در آثار نمايشي و تصويري از آن ديده بوديم به سراغ كاراكتري برود كه در ظاهر هم شبيه به كسي نيست. اين موضوع در بازيگري به من كمك زيادي كرد چراكه باعث شد من راحتتر سقراط را شبيه به خودم كنم.
اين اثر نمايشي روايتگر روزهاي پاياني عمر سقراط است. به نظرتان اين موضوع باعث نشد كه ما صرفا با بخشي از زندگي او آشنا شويم و بخش ديگري ا زندگي او مهجور واقع شود؟
اگر شما بخواهيد به شكل تك بعدي به اين موضوع نگاه كنيد ممكن است اين نقص در ذهن ايجاد شود اما شما هم بايد محدوديتهايي كه در عرصه نمايش وجود دارد را در نظر بگيريد. اينكه اين امكان وجود ندارد كه شما در يك متن نمايشي به طور كامل تمام زواياي زندگي يك فرد را به تصوير بكشيد اما با تمام اين تفاسير خوشبختانه ما با يك متن كم نقص مواجه بوديم و در همان زمان محدودي هم كه روي صحنه در اختيار داشتيم سعي كرديم پيچيدگي و در عين حال سادگي زندگي يك فيلسوف بزرگ و تأثيرگذار را كه به عقيده عدهاي حتي زندگي پيامبر گونهاي داشته، به نمايش درآوريم و از اين جهت فكر ميكنم در متن و اجرا به گرههاي ذهني مخاطب تا حد زيادي جواب ميدهيم؛ با اين حال نبايد فراموش كرد در يك اثر نمايشي هر چقدر هم كه تلاش كنيد نميتوانيد همه ابعاد زندگي يك فرد را نشان دهيد و بايد به برشي از زندگي او قانع باشيد.
و البته در اين برش از زندگي به مقوله مرگ سقراط بيش از ساير مقولهها توجه شده است؟
مرگ سقراط به نظرم براي او يك جور زندگي بود. او نگاه خاص خودش را نسبت به مرگ داشت و اصلا از آن نميهراسيد به همين خاطر با آغوش باز به استقبال مرگش رفت. در آن دوره كه زندان بود، دوستانش ميخواستند او را فراري دهند در واقع حكومت آن دوره زيرسبيلي دوستان او را به زندان ميفرستد تا او را نجات دهند ولي سقراط، فرار را نميپذيرد. اين زندگي فلسفي، هنرمندانه، انساني و صادقانه سقراط، برايم خيلي جذاب بود.
ظاهراً نويسنده و كارگردان كار براي اينكه به اين اثر نمايشي جذابيت ببخشند و آن را از شكل مردانه خارج كنند چند شخصيت زن را هم به قصه اضافه كردهاند. به نظرتان اين موضوع به قصه كار لطمهاي وارد نكرد؟
به نظرم نه تنها لطمهاي وارد نكرد بلكه باعث شد كه نمايشنامه استحكام بيشتري پيدا كند. در هر حال اين نكته براي خود من هم ارزش زيادي دارد و به آن بسيار توجه كردهام. من هميشه طرفدار حقوق زنان و نقش پررنگ آنها در جامعه بودم. به نظرم اگر امروز اين نمايش توانسته مخاطبان را به خود جلب كند به خاطر همين فضاي تلطيف شده است و از اين جهت برايم اثر قابل اعتنايي است. حضور اين سه زن كه هريك در يك مقطع زماني به نوعي در زندگي اين فيلسوف اثرگذار بودهاند نكتهاي است كه بايد روي آن تامل كرد.
هر چند كه در صحبتهايتان به اين موضوع اشاره كرديد كه ذهنيتي نسبت به نقش سقراط داشتيد اما دوست دارم بدانم پيش از ايفاي اين نقش مطالعه فلسفي هم داشتيد؟
بله، من به فلسفه علاقه زيادي دارم و به همين خاطر همواره به موازات مطالعه در زمينههاي مختلف سعي ميكردم مطالعه فلسفي هم داشته باشم به همين خاطر اطلاعات نسبتا خوبي در مورد فيلسوفها داشتم و نكته جالب اينجاست كه از ابتدا علاقه خاصي به سقراط داشتم و اين علاقه هم در نهايت به قدري پيش رفت كه سبب شد من اين نقش را ايفا كنم.
وضعيت استقبال از نمايش به چه شكل بوده است؟
خوشبختانه تا به امروز كه بسيار راضيكننده بوده و ما شاهد افزايش تعداد تماشاگران هم هستيم چراكه بر اين باوريم اين نمايش به لحاظ ساختاري و محتوايي در سطح اثرگذاري برخوردار است.
بعد از اين نمايش برنامه خاصي داريد؟
چه بپذيرم و چه نپذيرم ديگر سن و سالي از من گذشته است و بازي در نمايش سنگيني مانند سقراط هم از من انرژي زيادي ميگيرد. به همين خاطر ترجيح ميدهم براي اينكه بتوانم بار ديگر انرژي از دست رفتهام را به دست آورم مدتي را به استراحت بپردازم و بعد از آن دوباره فعاليتم را از سر بگيرم.
قصد نداريد خودتان كارگرداني تئاتري را بر عهده بگيريد؟
حضور در عرصه تئاتر هميشه براي من شورانگيز است، باعث ميشود مثل بچههاي كلاس اول ابتدايي دست و پايم را گم كنم اما هميشه دوست دارم اگر هم حضوري در اين حيطه دارم حضورم اثرگذار باشد. فكرهايي در اين زمينه دارم اما تا عملي شدنش راه طولاني در پيش دارم.
شما معمولاً در كارهاي نمايشي و تصويري با همسرتان كار ميكنيد اين موضوع براي شما تا چه حد مهم است؟
بسيار زياد، حضور او در كار اعتماد به نفسم را افزايش ميدهد و باعث ميشود حس كنم در خانهام هستم، چون زني كنار من قرار گرفته كه هميشه عين يك كوه از من حمايت كرده است. او وراي اينكه يك همسر كمنظير است يك رفيق و همكار خوب است به همين خاطر همكاري با او را در هر اثري غنيمت ميدانم.