کد خبر: 622071
تاریخ انتشار: ۲۸ آبان ۱۳۹۲ - ۱۴:۵۸
گذري اجمالي در فلسفه اسلامي(2)
در بحث گذشته بيان شد كه مسائل فلسفي را بايد با روش تعقلّي(قياسي) مورد بررسي قرار داد و روش تجربي(استقرايي) در اين زمينه كارايي ندارد.
ولي كساني كه كمابيش تحت تأثير انديشه‌هاي پوزيتويستي واقع شده‏اند چنين مي‏پندارند كه اين ويژگي، مايه نقص و كم بهايي انديشه‌هاي فلسفي مي‏شود و گمان مي‌برند كه روش تجربي تنها روش علمي و يقين‌آور است. ما نقادي انديشه‌هاي پوزيتيويستي را به مبحث معرفت‌شناسي موكول مي‌كنيم و در اينجا براي روشن شدن بحث به توضيحاتي پيرامون قياس و استقراء مي‌پردازيم. اين مطالب خلاصه‌اي از درس هشتم كتاب آموزش فلسفه، اثر علامه مصباح يزدي مي‌باشد.
 

روش‌هاي مختلف كشف مجهول

تلاش براي كشف مجهولي با استفاده از معلوم ديگر به سه صورت انجام مي‏گيرد:

1 ـ سير از جزئي به جزئي ديگر. يعني دو موضوعي كه مشابه يكديگرند و حكم يكي از آنها معلوم است همان حكم را براي ديگري اثبات كنيم به استناد شباهتي كه ميان دو موضوع، وجود دارد. بديهي است كه صِرف مشابهت دو موضوع، موجب يقين به اشتراك حكم آنها نمي‏شود و از اين روي، تمثيل مفيد يقين نيست و ارزش علمي ندارد.

2 ـ سير از جزئي به كلي. اين كار را در اصطلاح منطق «استقراء» مي‏نامند و آن‌را بر دو قسم، تقسيم مي‏كنند: استقراء تام و استقراء ناقص. فرض استقراء تام در جايي است كه همه‌ افراد موضوع، بررسي و خاصيت مشترك در همه‌ آنها ديده شده باشد و روشن است كه چنين كاري عملاً ميسّر. استقراء ناقص هم اين است كه افراد بسياري از يك ماهيّت، مورد مشاهده قرار گيرد و خاصيت مشترِك بين آنها به همه افراد ماهيّت، نسبت داده شود. ولي چنين سير فكري، موجب يقين نخواهد شد زيرا همواره چنين احتمالي (هر قدر هم ضعيف باشد) وجود دارد كه بعضي از افرادي كه مورد بررسي قرار نگرفته‏اند داراي اين خاصيت نباشند.

3 ـ سير از كلي به جزئي. چنين سير فكري كه در منطق «قياس» ناميده مي‏شود با «شرايطي» مفيد يقين مي‏باشد يعني در صورتي كه مقدمات آن يقيني باشند و قياس هم به شكل صحيحي تنظيم شده باشد.

در استقراء و تمثيل قياس ضمني وجود دارد و استقراء‌ بدون قياس ناممكن است

نكته‏اي كه لازم است در اينجا خاطرنشان كنيم اين است كه در تمثيل و استقراء هم يك قياس ضمني وجود دارد، نهايت اين است كه اين قياس در تمثيل و استقراء ناقص، برهاني نيست و از اين جهت آنها مفيد يقين نيستند و اگر چنين قياس ضمني نبود هيچ استنتاجي هر چند به طور ظنّي، صورت نمي‏گرفت. قياس ضمني چنين است كه:«هر حكمي براي افراد بسيار از ماهيّتي ثابت باشد براي همه‌ افراد آن ثابت خواهد بود». لذا قضاياي تجربي براي اينكه به صورت قضاياي كلي درآيند نيازمند به قياس ضمني هستند كه در كتب منطق، توضيح داده شده است.

حاصل آنكه استدلال براي يك مسئله هميشه به صورت سير از كلي به جزئي است نهايت اين است كه اين سير فكري گاهي با صراحت و روشني انجام مي‏گيرد مانند قياس منطقي و گاهي به طور ضمني مانند تمثيل و استقراء؛ و گاهي مفيد يقين است مانند قياس برهاني و استقراء تام و گاهي يقين‏آور نيست مانند قياسات جدلي و خطابي، و تمثيل و استقراء ناقص. با توجّه به نكاتي كه در اينجا به طور اجمال و اختصار، ذكر شد روشن مي‏شود كه سخنان آن دسته‌اي كه روش عقلي را ناقص و بي‌نتيجه مي‌دانند، تا چه اندازه بي‏مايه و دور از حقيقت است، زيرا:

روش عقلي از روش تجربي برتر است، زيرا. . .

اوّلاً: مرادف قرار دادن تجربه و استقراء، صحيح نيست. ثانياً: مقابل قرار دادن روش تجربي با روش قياسي، نادرست است. ثالثاً: نه استقراء، مستغني از قياس است و نه تجربه. رابعاً: روش تعقّلي و روش تجربي هر دو در قياسي بودن شريكند و امتياز روش تعقّلي به اين است كه تكيه‏گاه آن، بديهيات اوليه است بر خلاف روش تجربي كه تكيه‏گاهش تجربيات مي‏باشد يعني مقدّماتي كه ارزش آنها هيچگاه به پايه‌ ارزش بديهيات اوليه نمي‏رسد. البته روش تعقّلي با وجود مزيّتي كه بر روش تجربي دارد در همه‌ علوم، كارايي ندارد چنانكه روش تجربي هم قلمرو خاص خود را دارد و در فلسفه و رياضيّات، كاربُردي ندارد.

تنظيم كننده: محمد زند

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر