کد خبر: 520358
تاریخ انتشار: ۲۳ فروردين ۱۳۹۲ - ۱۱:۳۷
نگراني از افزايش آمار زنان و دختراني كه اين روزها تناسب اندام را در مصرف مواد مخدر جست‌وجو مي‌كنند
زينب شكوهي طرقي
«تناسب اندام يا جواني پوست عامل گرايش زنان جوان به مواد مخدر صنعتي است». اين دفعه مي‌خواهم بر عكس بقيه گزارش‌ها صاف بروم سر اصل ماجرا. اين عنواني بود كه براساس نقل قولي از دكتر حسين باهر در مورد مصرف رو به رشد مواد مخدر صنعتي در ميان زنان عنوان شده بود. نكته جالب اين گزارش در آن پاراگرافي بود كه دكتر باهر گفته بود بيشتر اين موادمخدر صنعتي به شكل قرص‌ها و داروهايي كه در آرايشگاه‌ها و مراكز زيبايي تبليغ مي‌شود به زنان جوان فروخته مي‌شود. قرص‌ها و داروهايي كه به طمع يك يا چند شبه پيمودن يك راه چند ماهه ناخواسته شمار زيادي از زنان جوان را از چاله وارد چاهي مي‌كند كه به قول معروف بيرون آمدن از آن با خداست. قبول دارم كه خريدن يك دستگاه دوي ثابت يا دوچرخه ثابت بسيار گران است و خارج از توان خانواده. مي‌پذيرم كه هر سئانس استخر يا باشگاه‌هاي بدنسازي خانم‌ها كلي هزينه به دنبال دارد. تأييد مي‌كنم كه خطرات عمل‌هاي جراحي ساكشن به گفته بسياري از پزشكان بيشتر از محاسن آن است. اما مگر راه‌هاي كاهش وزن و رسيدن به تناسب اندام به همين چند روش ختم مي‌شود؟ پس پارك كنار خانه با آن همه وسيله بدنسازي به چه كار مي‌آيد؟ پس اين همه لباس‌هاي ورزشي و كتاني‌هاي قيمت مناسب كه براي پياده‌روي‌هاي ساده مناسب است بايد چه زماني استفاده شود؟ اين همه برنامه‌هاي ورزشي به ويژه ورزش‌هاي همگاني با چه هدفي ساخته شده و اگر به درد ما نخورد به چه دردي مي‌خورد؟
اجازه بدهيد در همين چند جمله كمي با خودمان روراست باشيم. قبول؟ با خودمان كه تعارف نداريم چرا ما ايراني‌ها تا اين اندازه تنبل شده‌ايم؟ ما همان پارسياني نيستيم كه قرار بود دانش و علم را حتي از ثريا كسب كنيم؟ ما كه سختي يك مسير چند دقيقه‌اي را براي كاهش وزن‌مان تحمل نمي‌كنيم چطور توقع داريم به ثريا برسيم؟
چرا آنقدر راحت‌طلب شده‌ايم؟ ترجيح مي‌دهيم هر نوع غذايي را كه دوست داريم بخوريم، هر نوع لوازم آرايشي كه مي‌پسنديم استفاده كنيم و در مشكلات شهري با كوهي از اضطراب و افسردگي غرق شويم اما با يك هفته مصرف كردن قرصي كه فخري خانم آرايشگر محله براي همه خانم‌ها تجويز كرده هم وزن‌مان را كم كنيم، هم پوستمان را صاف و كشيده كنيم و هم به آرامش برسيم. يكي نيست به خود من بگويد هر سختي خوبي‌هاي خاص خود را دارد و هيچ راحتي بي‌حكمت نيست...
اينكه چرا زنان فريب افراد غيرمتخصص مثل آرايشگرها را مي‌خورند و از خريد و مصرف كردن موادمخدر صنعتي در پوشش قرص‌ها و كپسول لاغري و نظاير آن استقبال مي‌كنند بهترين بهانه شد تا دليل اين موج شكل گرفته را از عزت‌الله كردميرزا، دكتراي روانشناسي و استاد دانشگاه علامه بپرسم.

باورهاي غلط استفاده از موادمخدر را توجيه مي‌كند
دكتر عزت‌الله كردميرزا معتقد است: به جاي آنكه بگوييم زناني كه به هر دليل به سراغ مصرف مواد مخدر صنعتي رفته‌اند فريب خورده‌اند بايد بگوييم آنها بر اساس يك سري باورهاي غلط در اين مسير قرار گرفته‌اند.
اگر بخواهم در مورد زمان دقيق رشد اعتياد به شكل فعلي در ميان زنان ايراني صحبت كنم بايد بگويم كه اين روند از دو يا سه سال اخير با افزايش مواد مخدر محرك در مقايسه با مواد افيوني شروع به شكل‌گيري كرده است. حتي بخشي از اين پروسه مربوط به زماني است كه ما شاهد رشد استفاده از آمفتامين‌ها مثل شيشه در ميان معتادان هستيم.
اينكه بعضي از انواع مواد مخدر قابليت كم كردن وزن زنان را در كوتاه مدت دارند صحت دارد و اين خصيصه بيشتر در ميان مصرف‌كنندگان شيشه ديده مي‌شود.
شايد با تكيه بر همين ويژگي بارز اين گونه مواد است كه مراكز زيبايي يا آرايشگاه‌ها با تبليغ در مورد قرص‌ها يا كپسول‌ها ندانسته مشتريان خود را در دام مصرف مواد مخدر صنعتي مي‌اندازند. اين تبليغات كوركورانه امروز تا بدانجا اثرگذار بوده است كه متأسفانه شاهد هستيم كه آمار زنان معتاد كشور ما از سه درصد در چند سال گذشته به بيش از هشت درصد در سال قبل رسيده است و همه اينها جاي نگراني دارد.

جاي خالي مهارت‌هاي لازم زندگي در ميان زنان معتاد
خانم‌ها در مقايسه با مردان كمتر از مهارت‌هاي لازم براي اداره زندگي موفق مطلع هستند. متأسفانه مدتي است كه خانم‌ها به سراغ تجمل‌گرايي، آرايش و پيرايش آن هم به شكلي بسيار افراطي رفته‌اند.
البته اين معضل ريشه در جواني دارد. وقتي نوجواني دوران مهم زندگي خودش را بدون كسب مهارت‌هاي لازم سپري مي‌كند و بيشتر از آنكه به فكر هدف و آينده زندگي خود باشد درگير تغيير لباس و آرايش خود مي‌شود طبيعي است كه چنين تفكري را در دوران جواني و بزرگسالي هم ادامه دهد و در نتيجه جوان ما در سال‌هاي بعد مهارت‌هاي مواجه شدن با مشكلات مختلف را در خود نمي‌بيند.
جوان اگرچه خود تمايلي نسبت به يادگيري اين گونه مهارت‌ها از خود نشان نداده بلكه نبود سازمان‌ها يا ساختارهاي آموزشي در مورد چنين مهارت‌هايي هم به اين مشكل دامن مي‌زند زيرا تا امروز هيچ سازماني در كشور ما وجود نداشته كه بتواند مهارت‌هاي اساسي زندگي كردن را با همان كيفيت‌هاي آموزشي در مدارس به نوجوانان و جوانان آموزش دهد.
چگونگي شناخت پيداكردن از خود، توانايي برقراري ارتباط مؤثر، توانايي «نه» گفتن، توانايي انتقاد كردن و انتقاد شنيدن، قدرت حل مسئله و تصميم‌گيري، قدرت برخورد با هيجانات منفي و توانايي مقابله با فشارهاي دوستان از جمله مهارت‌هاي اساسي است كه آموزش آن به هر نوجواني ضروري است ولي متأسفانه در كشور ما به هيچ وجه درنظر گرفته‌نمي‌شود.

اختلالات هويتي، فردي و اجتماعي زمينه دروني گرايش به موادمخدر
ادامه اين روند در يك نوجوان سبب مي‌شود كه در زمان جواني او به اين باور برسد كه شايستگي كسب يك موقعيت و پايگاه اجتماعي مناسب را ندارد و زماني كه پايگاه اجتماعي يك فرد دچار اشكال شود در واقع بخشي از هويت فردي و اجتماعي فرد دچار اختلال و آسيب شده است. «بحران هويت» نامي است كه ما روانشناسان بر اين مشكل مي‌گذاريم و امروزه يكي از دلايل مهم اعتيادهاي خودخواسته به موادمخدر در بين نسل جوان است.
اين جوانان در واقع چون ضعف دروني دارند توانايي كسب موقعيت‌هاي اجتماعي، شغلي و پيداكردن مسير مناسب در زندگي را ندارند در نتيجه نمي‌توانند در رقابت‌هاي عادي كه همه ما در سطح جامعه با آن روبه‌رو هستيم مثل رقابت بر سر شغل و درآمد قوي ظاهر شوند. در اين بين زنان بيشتر از مردان از چنين خلئي آزار مي‌بينند پس در نتيجه بيشتر از مردان به سمت مصرف موادمخدر گرايش پيدا مي‌كنند.

رسيدن به درآمدهاي مالي برابر با مردان رؤياي زنان معتاد
يكي ديگر از دلايل محيطي كه باعث مي‌شود زنان به هر قيمتي عوارض داروهاي مخدر صنعتي را به جان بخرند ولي به ظاهر و تصور خودشان از جايگاه اجتماعي برخوردار شوند، نبود ساختار مناسب و عادلانه توزيع درآمدهاي مالي است.
اگر زن بخواهد نسبت به اين مشكل اعتراض كند ممكن است به قيمت ناراحتي و دعواي خانوادگي تمام شود پس در نتيجه به سراغ رفتارهاي جبراني مي‌رود. اما لزوماً در اين مواقع رفتارهاي جبراني از نوع سازنده نيستند و بيشتر رفتارهايي جبراني از نوع پرخاشگرانه است كه اين نوع رفتارها بيشتر از آنكه دگرتخريبي باشند تبعات خودتخريبي دارند.

من عاشق تو هستم و تو اعتياد داري پس من هم معتاد مي‌شوم!
گاهي اوقات روابطي ميان زنان و جنس مخالفشان صورت مي‌گيرد كه باعث كشش آنها به سمت مصرف موادمخدر مي‌شود البته در بيشتر موارد اين روابط بسيار زودهنگام براي خانم‌ها شكل گرفته كه نتوانسته‌اند در سن كم براي آن چاره‌انديشي كنند.
گاهي زنان به واسطه وابسته شدن به يك دوست يا شريك جنسي كه اعتياد به موادمخدر دارد، معتاد مي‌شوند. اين رويه را «هم وابستگي» مي‌نامند. مثلاً يك خانم جوان وابسته به مرد جواني مي‌شود كه اعتياد به مواد مخدر دارد، از آنجا كه اين وابستگي زودهنگام قدرت تصميم‌گيري درست را به خانم نمي‌دهد پس به خاطر علاقه زياد به جنس مخالفش در اين رابطه او هم به سراغ مصرف موادمخدر مي‌رود.

ساده‌بين و سطحي‌نگر نباشيد معتاد نمي‌شويد
يك ويژگي بارز در ميان زناني كه فريب تبليغات آرايشگاه‌ها و مراكز زيبايي را مي‌خورند مشترك است و آن هم مشكلات روحي، عاطفي، رفتاري و روانشناختي است كه در بسياري از اين زنان وجود دارد و فروشندگان موادمخدر از اين عامل به عنوان دستاويزي براي جلب نظر زنان از خريد مواد مخدر استفاده مي‌كنند.
به طور كلي انسان‌هايي كه نتوانند از پس مديريت موقعيت‌هاي مهم زندگي خود برآيند يا چون ارزيابي دقيقي از شخصيت خـود نـدارنــد نمي‌توانند ساختار رفتاري خودشان را تعيين كنند بيشتر و سريع‌تر از ديگران تحت تأثير هر نوع تبليغاتي قرار مي‌گيرند. جالب‌تر از همه اينها اين است كه آمارها نشان مي‌دهد اختلالات عاطفي مانند افسردگي و اضطراب به ميزان قابل توجهي در ميان اين زنان رشد دارد شايد به همين دليل است كه من فكر مي‌كنم در اين افراد بيشتر از آنكه به فكر درمان اعتياد باشيم بايد به فكر درمان‌هاي رواني باشيم تا بتوانيم نتيجه بهتري را در رهايي از اعتياد آنها به دست آوريم.

يك عمر تباهي به قيمت فراموشي مشكلات زندگي در توهم لحظه‌اي موادمخدر
فقدان حمايت‌هاي اجتماعي مطلوب از زنان يا نبود خانواده‌هاي حمايتي از عوامل بعدي گرايش زنان به سمت مصرف موادمخدر صنعتي در آرايشگاه‌ها و مراكز زيبايي است.
گاهي اوقات بسياري از همين زنان در خانواده مبدأ خودشان با بسياري از محدوديت‌ها و محروميت‌ها مواجه هستند كه به دنبال دستاويزي براي فراموشي چنين مشكلاتي يا ايجاد موقعيت‌هاي جديد هستند. اينها همان زناني هستند كه بعد در يك مركز اجتماعي مثل آرايشگاه به محض اينكه با يك پيشنهاد مصرف مواد براي آرامش، تناسب اندام و تمركز مواجه مي‌شوند به نوعي «انفجاري يا تكانشي» به اين پيشنهاد پاسخ مثبت مي‌دهند.

بي‌سوادها و باسوادها به يك اندازه در خطر
در اطلاعات جمعيت شناختي ما ياد مي‌گيريم و به ديگران مي‌آموزيم كه دو گروه از انسان‌ها بيش از سايرين در معرض خطر و آسيب به ويژه اعتياد هستند.
دسته اول كم‌سواد يا بي‌سواد هستند و دسته دوم كساني هستند كه داراي تحصيلات دانشگاهي و عالي هستند. ما معتقديم دسته اول كساني هستند كه به دليل نداشتن تحصيلات و آگاهي به سراغ مصرف موادمخدر مي‌روند اما دسته دوم كساني هستند كه چون تحصيلات عالي و مشاغل مهم مرتبط دارند از محيط خانواده و فرزندانشان غافل شده‌اند پس زمان كمتري به توجه كردن فرزندان اختصاص مي‌دهند.
هر دو دسته اين افراد كساني هستند كه به يك ميزان به معضل اعتياد و گرايش اعضاي مؤنث خانواده‌شان به سمت اعتياد دامن مي‌زنند. شايد دختري كه پدر و مادرش دكترا دارند به اندازه دختري كه مادر و پدرش بي‌سواد هستند رنج مي‌كشد چون نبود پدر و مادر در خانه و زمان كمي كه به او اختصاص مي‌دهند باعث مي‌شود اين دختر براي پيدا كردن جواب براي سؤالات ذهني‌اش به سراغ دوستان، سايت‌ها و آرايشگاه‌ها كه مراكز تجمع خانم‌هاست اعتماد كند پس طبيعي است كه ساده فريب تبليغات دروغ را بخورد.
ممكن است در جامعه‌اي كه همه اعضاي آن تحصيلات بالايي دارند و هيچ مشكل ديگري در آن وجود ندارد بگوييم كه بيشتر قشر كم سواد به سمت اعتياد گرايش دارند اما در جامعه‌اي مثل ايران كه با مشكلات عديده اقتصادي و تهاجامات فرهنگي دست و پنجه نرم مي‌كند نمي‌توان چنين مسئله‌اي را عنوان كرد.

راه اشتباه رفته را ديگر تكرار نكنيم

«توانا بود هركه دانا بود». محتواي اين عبارت مصداق عيني اين مطلب است كه هركسي اگر نسبت به هر چيزي دانايي كافي داشته باشد مي‌تواند تواناتر عمل كند. نكته‌اي كه در زندگي امروز ما بسيار كمرنگ شده است.
سؤال اينجاست «چرا اين همه انسان تحصيلكرده، محقق و موجه و رسانه‌هاي مختلف ديداري، شنيداري و مكتوب كه تلاش مي‌كنند در تمام ساعت‌هاي شبانه‌روز به مردم به ويژه جوان‌ترها يادآوري كنند كه از مصرف چنين موادي دوري كنند به نتيجه مطلوب نمي‌رسند اما يك آرايشگر ساده مي‌تواند در چند دقيقه يك خانم را مجاب به مصرف چنين موادي كند؟ مشكل از كجاست؟» چرا مردم جامعه ما به سمتي پيش رفته‌اند كه حرف من متخصص و محقق را كه نتيجه چندين سال تحقيق است را در مورد هشدار نسبت به مضرات موادمخدر صنعتي و پيشنهادهاي مراكز آرايشگاهي به مشتريان باور نمي‌كنند اما به حرف‌هاي يك كارگر كه كارش آرايش كردن سطحي است و تحصيلات آنچناني ندارد اعتماد صد درصدي مي‌كنند؟ و در نهايت اينكه چه شده كه ما نتوانسته‌ايم به اندازه يك آرايشگر حرف‌مان را به گوش مردم برسانيم؟
من تصور مي‌كنم اين مشكل ناشي از اين است كه ما هميشه در حال گفتن عبارت‌ها، جمله‌ها و سخنراني‌هايي هستيم كه در آنها تلاش مي‌كنيم فقط بگوييم چه چيزي «بد» است. من متخصص يا فلان كارشناس و محقق ياد نگرفته‌ايم به جاي هراس دادن نكات مثبت و استفاده مواد مفيد را به جوانان بياموزيم، اين همان كاري است كه آرايشگرها انجام مي‌دهند.
آرايشگرها با اين ترفند مدام زير گوش مشتريانشان نجوا مي‌كنند اين ماده، اين قرص يا كپسول براي تناسب اندام، بهتر شدن پوست، آرامش و نظاير آن «خوب» است و اثر شگفت‌انگيزي دارد. اينها همان كلمات و جمله‌هايي است كه سبب اغوا و فريب مشتريان مي‌شود.

آرايشگرها خودشان بازيچه شده‌اند
ناگفته نماند كه بسياري از همين آرايشگرها از تركيبات اين مواد اطلاع ندارند و نمي‌توان گفت كه دانسته قدم در راه فروش و تبليغ موادمخدر گذاشته‌اند. شايد در سطح كلان ما با كساني مواجه شويم كه به دنبال برنامه‌ها و سياست‌هايي براي فروش موادمخدر در بين جوانان باشند اما لزوماً هر آرايشگري با چنين آگاهي تبليغ نمي‌كند و در بيشتر موارد خود آرايشگرها هم بازيچه بالادستي‌ها قرار گرفته‌اند.
امروز بايد همه ما به اين باور برسيم كه اعتياد را در ذهنمان چون بيماري قابل كنترل مانند ديابت ببينيم. چطور ما با تغييرات غذايي، دارويي مي‌توانيم ديابت نوع حاد را كنترل كنيم پس طبيعي است كه بتوانيم اعتيادهاي بسيار شديد را هم با روش‌هاي مختلف روانشناسي به كنترل خود درآوريم.

نفوذ تب و تاب تبليغات ماهواره از خانه به خانواده‌ها و جامعه
ماهواره‌ها هم در بين عوامل محرك نقش كمي ندارند. كافي است كنترل ماهواره را در دست بگيريد و با بالا و پايين كردن شبكه‌ها به تبليغات زيرنويس يا ميان برنامه‌اي آنها دقت كنيد. بيشترين تبليغات شبكه‌هاي ماهواره‌اي امروز در مورد داروهاي افزايش توانمندي‌هاي جنسي، داروهاي لاغري و تناسب اندام و داروهاي ترك اعتياد است. وقتي جوان ما ناخواسته در معرض تبليغاتي قرار گرفته كه حتي در بافت و جمع خانوادگي آنها نفوذ كرده پس در يك روند سريع به تبليغات ماهواره‌اي و مشابه آن مانند آرايشگاه‌ها اعتماد مي‌كند. همانطور كه با روشن كردن تلويزيون خودمان و ديدن شبكه‌هاي داخلي تبليغات بانك‌ها و سودهاي آنها آزارمان مي‌دهد با روشن كردن ماهواره هم از ديدن تبليغات غيراخلاقي آزرده مي‌شويم و هميشه بايد دغدغه انتخاب يك شبكه خانوادگي را داشته باشيم كه در آن اثري از تبليغات ضد ديني و غيراخلاقي نباشد.
بازهم بايد بپذيريم كه ما نتوانستيم نقش تأثيرات تبليغات ماهواره‌اي را كنترل كنيم و تنها به فكر جمع كردن ماهواره‌ها افتاديم آيا امروز بعد از اين همه سال اجراي طرح جمع‌آوري ماهواره‌ها از پشت بام منازل بهتر نيست لحظه‌اي فكر كنيم ببينيم اين روش تا امروز نتيجه‌بخش بوده است يا نه؟ آيا ما روش‌هاي بهتري براي كنترل اثرات مخرب تبليغات اين چنيني بلد نيستيم؟ يك لحظه با خودمان فكر كنيم آيا رسانه ملي به سهم خودش در اين زمينه مؤثر بوده است؟
واقعاً چرا مسئولان رسانه‌اي ما فكر مي‌كنند تبليغات هشدار‌دهنده در مورد اعتياد صرفاً ساختن كليپ‌هاي اكشن از مبارزه پليس با معتادان و مواد فروشان است. گاهي آموزه‌هاي ساده بهتر نتيجه مي‌دهد. ما هر غذايي نمي‌خوريم، هر رستوراني نمي‌رويم و هر قرصي را براي درمان نمي‌خوريم. گاهي گفتن چند جمله ساده در مورد تركيبات موادمخدر و اثرات زودهنگام آن مي‌تواند بيشتر از يك فيلم ۹۰ دقيقه‌اي اثرگذار باشد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر