کد خبر: 510914
تاریخ انتشار: ۲۰ بهمن ۱۳۹۱ - ۱۵:۲۵
چند همكار زن مطبوعاتي از رابطه‌شان با دنياي آ‌ينه‌ها مي‌گويند
شكوفه شيباني
چقدر به آينه اعتماد داريد؟ يعني چقدر به آنچه ‌ در آينه مي‌بينيد متكي هستيد؟ وقتي روبه‌روي آينه قرار مي‌گيريد، تصويري از صورت شما در آينه قرار مي‌گيرد، آن تصوير كاملاً و صد درصد ساخته آينه است؟ يا نه، آن تصوير برآيندي است از تصويرهاي ذهني و دروني‌تان با آنچه ‌ يك آينه عادت دارد انجام دهد؟ مثلاً وقتي جلوي آينه زيبا به نظر مي‌رسيد و‌ آينه با اطمينان به شما مي‌گويد «امروز چقدر زيبا شده‌ايد» آيا اين حكم آينه به شادابي چشم‌ها و پوست و شاكله صورت‌تان برمي‌گردد، يا نه، قضيه فقط اين نيست، اين يك حس دروني است كه شما را در برابر آينه زشت يا زيبا جلوه مي‌دهد، يعني ذهن شما آن تصوير را جلوي آينه مي‌سازد و بعد آن تصوير ساخته شده در آينه دوباره از منفذ چشم‌ها به ذهن برمي‌گردد و تجزيه و تحليل مي‌شود. اگر چه سخن گفتن مستدل‌تر در اين باره از زاويه‌هايي مستلزم گزاره‌هاي علمي و آزمون و خطاها و آزمايشگاه‌ها است، اما با اين همه مي‌توان به اتكاي تجربه‌‌هاي دروني و ذهني ما از اين پديده به واكاوي رابطه ما و آينه‌ها پرداخت. در اين مطلب البته صرفاً از اين زاويه به تعامل ما با آينه‌ها اشاره نشده است، چند سؤال از چند همكار – زن – مطبوعاتي‌مان پرسيده‌ايم، محور سؤال‌ها به جز آنچه اشاره رفت، اينها بوده؛ «چقدر زمان جلوي آينه‌ها صرف مي‌كنيد؟» ، «در خانه چقدر آينه داريد؟»، «آيا آينه‌اي با خودتان به بيرون مي‌بريد؟»، «تا حالا رفتارهاي كسي با آينه متعجب‌‌تان كرده است؟» و پرسش‌هايي از اين دست.

فاطمه زيبايي- خبرنگار روزنامه فرهيختگان
حس خوب يك دوست در آينه خانه‌اش هم ديده مي‌شود
يك: من اين را واقعاً قبول دارم كه آينه فقط يك انعكاس‌دهنده ظاهري نيست،‌گاهي كه جلوي آينه مي‌ايستم مي‌گويم «امروز آينه چقدر با من مهربان است». احساس مي‌كنم آن لحظه تصوير سرحال‌تر و جذاب‌تري از من در آينه نقش مي‌بندد. روزهايي كه حالم خوب باشد و سرحال‌تر باشم، ‌طبيعي است كه زمان بيشتري جلوي آينه قرار مي‌گيرم، وقتي حالم خوب است دلم مي‌خواهد آينه‌هاي زيادي دور و برم باشند. در پذيرايي خانه ما آينه بزرگي وجود دارد. من گاهي شب‌ها روي كاناپه مي‌نشينم و كتاب مي‌خوانم و گاه، گداري به اين آينه خيره مي‌شوم، البته غرولندهاي پدرم را مي‌شنوم كه مي‌گويم تو چقدر به خودت در آينه نگاه مي‌كني.
دو: آينه براي من مثل يك آدمي است كه حرف مي‌زند. مثلاً يك روز مي‌گويد نه، اين لباس به تو نمي‌آيد، يك روز مي‌گويد تو چقدر امروز زرد شده‌اي، مريضي؟ خب دقيقاً مثل يك آدم كه حرف‌هايش در تو اثر مي‌گذارد به گفته‌هايش اعتنا مي‌كني، وقتي آينه به من نشان مي‌دهد كه صورتم پژمرده است، بلافاصله دلم مي‌خواهد بخوابم، استراحت كنم، ‌يعني ممكن است به خاطره مشغله‌ها نتوانم آن خواسته را اجابت كنم، اما تأثيرش را در درونم حس مي‌كنم.
سه: براي من اتفاق افتاده است كه يك ساعت و نيم جلوي آينه هم باشم، اما معمولاً بيشتر از نيم ساعت وقتم را نمي‌گيرد، البته من مدتي آرايشگري داشتم و به خاطر همين شايد كمي حرفه‌اي‌تر با آينه‌ها برخورد مي‌كنم، در آرايشگاهي كه من كار مي‌كردم دور تا دور آينه بود و ناخودآگاه آدم را به صورت و اندامش حساس‌‌تر مي‌‌كرد، يعني وقتي كمي چاق مي‌شدي از هر آينه‌اي صداي اين چاق شدن بيرون مي‌آمد و جلوي هر‌ آينه‌اي كه مي‌چرخيدي با لحن همان آينه، به تو گوشزد مي‌شد كه چاق شده‌اي.
چهار: من اصلاً از آن خانم‌هايي نيستم كه در كيفم آينه داشته باشم و مدام در محيط كاري يا بيرون در تاكسي و اتوبوس صورتم را چك كنم، هميشه دوست دارم در آينه‌هاي بزرگ به صورتم نگاه كنم.
در دانشگاه دوستي داشتم كه بدون اغراق هر پنج دقيقه يك بار به صورتش در آينه نگاه مي‌كرد، يك جور وسواس فكري بود و يك جورهايي هميشه نگران از دست رفتن تركيب و زيبايي صورتش بود.
پنج‌: سؤالي كه پرسيديد قبلاً دغدغه من بود، با خودم فكر مي‌كردم «آيا آن چيزي كه من در آينه مي‌بينم، ديگران هم دقيقاً همان را مي‌بينند؟»، قبلاً فكر مي‌كردم آن چيزي كه من در آينه مي‌بينم بايد با آن چيزي كه ديگران مي‌بينند بسيار متفاوت باشد، الان به اين نتيجه رسيده‌ام كه اين تصويرها نمي‌تواند خيلي متفاوت باشد، البته حس دروني آدم‌هايي كه آن لحظه به آينه نگاه مي‌كنند بي‌تأثير نيست. نكته‌اي كه شايد براي شما جذاب باشد، اين است كه من وقتي در خانه دوستي هستم كه پيش‌تر حس خوبي به من داده و انرژي مثبتي داشته، وقتي در آينه خانه آن دوست به صورتم نگاه كي‌كنم حس مي‌كنم كه تصويري كه در آينه مي‌بينم جمعي از آن حس خوب و تصوير من در آينه است، يا برعكس، وقتي جايي هستم كه حس خوبي به من نمي‌‌دهد،آينه آنجا هم همين رفتار را با من دارد.
شش: درباره اين سؤال‌تان كه «آيا گذر زمان مي‌تواند در تعيين رابطه ما با آينه‌ها تأثيرگذار باشد» تجربه شخصي من –كه شايد تعميم‌پذير هم نباشد – نشان مي‌دهد بله، اين اتفاق مي‌افتد،‌ به ويژه در دوره بلوغ. من به شخصه در دوره بلوغ چندان آينه‌ها را دوست نداشتم و اصلاً اعتماد نمي‌كردم، شايد به خاطر اينكه صورت و اندام در دوره بلوغ، دايم در حال تغيير و نوسان است و به خاطر همين نمي‌توان چندان به تصويرهايشان هم اعتماد كرد.

زينب شكوهي طرقي- خبرنگار روزنامه جوان
بعضي آينه‌ها يك جوش كوچك را به اندازه يك كوه نشان مي‌دهند
بهترين آينه‌اي كه دوست دارم، آينه سر سفره عقد است كه به نوعي تداعي‌كننده مهر و پيوند ميان آدم‌ها است، اين آينه برخلاف بسياري از آينه‌ها كه آدم‌ها تك تك جلوي آنها قرار مي‌گيرند، طوري طراحي شده كه عروس و داماد و قرآني كه روبه‌رويشان قرار دارد، در آن جا بگيرند. پس آينه شمعدان سفره عقد براي من خيلي خيلي آينه دلپذير و زيبايي است.
من به آينه‌ها نگاه مي‌كنم و تصويرم كه در آينه مي‌افتد به آن تصوير اعتماد نمي‌كنم، راستش خيلي در قيد و بند اين چيزي كه مي‌گوييد – يعني همين كه يك نوع رابطه ذهني ميان ما و آينه‌ها وجود دارد - نيستم. من وقتي مي‌بينم صورتم خراب است، باور مي‌كنم، باور مي‌كنم كه لابد خيلي سرحال نيستم.
اين را هم بگويم كه خيلي وابسته و به قول معروف معتاد آينه‌ها نيستم. خيلي از خانم‌ها در كيف‌شان آينه دارند، اما من در كيفم آينه ندارم، ‌احساس مي‌كنم دليلي ندارد وقتي در تاكسي نشسته‌ام و آدم‌هاي غريبه دور و برم نشسته‌اند هي آينه دربياورم و صورتم را نگاه كنم.
(خنده) البته گاهي از شيشه‌هاي رفلكس ساختمان‌ها به صورت گذري استفاده مي‌كنم كه تصويرم را در اين شيشه‌ها ببينم.
۱۰ دقيقه تا يك ربع، حداكثر زماني است كه جلوي آينه قرار مي‌گيرم، وقتي مي‌خواهم مسواك بزنم، ‌يا به صورت و ظاهرم برسم، يا لباسم را مرتب كنم.
تعجب مي‌كنم از اينكه بعضي‌ها زمان خيلي زيادي را جلوي آينه هدر مي‌دهند، بعضي از دوستانم يا نزديكانم را ديده‌ام كه اصلاً عشق آينه هستند، پول زيادي خرج مي‌كنند كه آينه‌هاي شيك بخرند، مثلاً برايشان مهم است كه كيف لوازم آرايشي‌شان، حتماً آينه داشته باشد، كيف پولشان همينطور و لوازم ديگرشان. در پاسخ به اين سؤال كه «شده جرئت نكني جلوي آينه بايستي»، بله، وقتي اتفاقي ناراحتم مي‌كند و گريه مي‌كنم و مي‌دانم چشم‌هايم قرمز شده، ترجيح مي‌دهم به آينه نگاه نكنم.
نكته آخر اينكه آينه‌هايي كه اجزاي صورت را خيلي بزرگ نشان مي‌دهند، دوست ندارم، اين آينه‌ها يك جوش كوچك را به اندازه يك كوه، بزرگ نشان مي‌دهند. آن وقت است كه حالت از خودت بد مي‌شود.

مريم نظري- خبرنگار روزنامه ايران
آينه اتاق پرو، بدترين آينه است
اين يك واقعيت است كه آينه‌ها با هم متفاوت هستند، اصلاً بعضي از آينه‌ها موج دارند، مثل آينه‌اي كه من روي ميز محل كارم دارم، هميشه وقتي به اين آينه نگاه مي‌كنم، حس خوبي ندارم،‌ چون خيلي آدم را زشت نشان مي‌دهد، خيلي‌ها مثل شما مي‌پرسند چرا اين آينه را عوض نمي‌كنيد، نمي‌دانم چرا، شايد چون عادت كرده‌ام. وقتي بيرون هستم،‌ آينه كوچكي در كيفم است كه به صورتم در آن نگاه مي‌كنم، حس خوبي به من مي‌دهد.
بيشترين ارتباط من با آينه‌ها، با آينه بزرگ خانه‌مان است. صبح كه بيدار مي‌شوم، اول جلوي اين آينه قرار مي‌گيرم، آدم وقتي صبح بيدار مي‌شود سر و وضع مرتبي ندارد، ولي وقتي با همين وضعيت جلوي آينه قرار مي‌گيرم حس بدي ندارم. هيچ وقت جلوي آينه به خودم نگفته‌ام تو چقدر زشتي، نه من به آينه گفته‌ام و نه از آينه چنين حرفي شنيده‌ام، البته آينه رك و رو راست گفته كه صورتم پف كرده يا اوضاعم خوب نيست، اما اينكه از پف كردن صورت يك فاجعه بسازم، نه.
هميشه وقتي اول صورتم را مي‌شويم و بعد جلوي آينه مي‌ايستم حس بهتري دارم، ولي متأسفانه خيلي وقت‌ها اين كار را نمي‌كنم، اول جلوي آينه بزرگ خانه مي‌ايستم و بعد صورتم را مي‌شويم. احساس مي‌كنم صبح‌ها صورت آدم جلوي آينه، باورپذيرتر است، يعني بيشتر حس مي‌كني اين صورت توست، شايد به خاطر اين باشد كه هنوز در ازدحام و شلوغي صورت‌ها قرار نگرفته‌اي، پس آدم به اين‌صورت اعتماد بيشتري مي‌كند.
بدترين آينه به نظر من، آينه‌هاي اتاق پرو است، از اين آينه‌ها بدم مي‌آيد، شايد به خاطر اينكه بيش از حد به آدم نزديك هستند و معمولاً هم به خاطر بزرگ‌نمايي، حس بدي به آدم مي‌دهند و به راحتي مي‌توانند گول بزنند. من هم قبول دارم كساني كه بيش از حد جلوي آينه‌ها هستند و زمان زيادي را صرف مي‌كنند دچار يك جور خودشيفتگي‌اند. اينجا يكي از همكاران ما هميشه خودش را نگاه مي‌كند و مي‌گويد چقدر خوشگل شده‌ام من، همه‌مان ديگر از حفظ هستيم، مي‌دانيم تا جلوي آينه بايستد، اين جمله را تكرار خواهد كرد.
يكي از همكلاسي‌هايم هم در دانشگاه از‌ آنهايي بود كه بخش قابل توجهي از زمانش در دانشگاه جلوي آينه دستشويي مي‌گذشت، اين همكلاسي ما هر روز چند نوبت براي تمديد و ترميم آرايش، جلوي آينه دستشويي قرار مي‌گرفت، هر روز هم مي‌گفت واي! پنج صبح از خواب بلند شده‌ام و خوابم مي‌آيد و حوصله ندارم اما هرچقدر هم كه حوصله نداشت اين ترميم و تمديد آرايش جلوي آينه دستشويي را فراموش نمي‌كرد.

نسرين نيكنام- خبرنگار روزنامه فرهيختگان
بيشترين زمان جلوي آينه، وقت مهماني است
اينكه مي‌پرسيد آيا تصويري كه در آينه مي‌بينيد واقعاً يك انعكاس تصويري است يا نه، ذهن من آن تصوير را مي‌سازد، بايد بگويم سؤال سختي است، حداقل من تا حالا از اين زاويه نگاه نكرده‌ام.
من فكر مي‌كنم اصلاً مسئله عجيبي اتفاق نمي‌افتد، يك روزهايي حالت خوب است و ايده‌آل‌تري، جلوي آينه هم خوب و ايده‌آل به نظر مي‌رسي، يك روزهايي هم خب، اين اتفاق نمي‌افتد، مخصوصاً روزهايي كه مهمان داري، يا قرار است كه مهماني بروي، معمولاً احساس مي‌كنم روز من نيست، روزهايي بوده كه با يك آرايش مختصر، چهره دلپذيرم را داشته‌ام، روزهايي هم بوده كه هرچقدر بيشتر جلوي آينه قرار داشته‌ام بيشتر احساس كرده‌ام همه چيز دارد خراب مي‌شود. من با آينه‌هاي زيادي در خانه‌ام سر و كار دارم. خب آينه بزرگي جلوي ميز آرايش قرار دارد، يك آينه قدي داريم كه جلوي در خانه است و وقتي مي‌خواهم از خانه بيايم بيرون، در اين آينه به سر و وضعم دوباره نگاه مي‌كنم، يك آينه هم روي در كمدمان است، اما بيشتر به آينه اتاقم نگاه مي‌كنم.
شايد باور نكنيد و فكر كنيد ژست مي‌گيرم اما من آينه‌اي در كيفم ندارم و لزومي هم نمي‌بينم كه مدام در محل كارم به صورتم نگاه كنم، اما اگر بخواهم يك معدل و ميانگين بگويم فكر مي‌كنم ۸۰-۷۰ درصد خانم‌ها، در كيف‌شان آينه دارند. بيشترين زماني كه جلوي آينه صرف مي‌كنم،‌ وقتي است كه مي‌خواهم به يك مهماني بروم. آن موقع شايد نيم ساعت يا بيشتر طول بكشد.

راضيه‌سادات ميري- خبرنگار روزنامه جام‌جم
۱۵ آينه تزئيني در خانه‌مان داريم
بله، آينه در رفتارهاي آدم اثر مي‌گذارد، حتي گاهي اتفاق افتاده آينه باعث شده كه من سر كار نروم، يعني اگر آن روز جلوي آينه نمي‌ايستادم شايد در محل كارم حاضر مي‌شدم، اما وقتي خودم را جلوي آينه ديدم تصميم گرفتم آن روز سر كار نروم. رابطه ديگر من با آينه، مقايسه روزها و سال‌هاي گذشته با حالا است، خب من جلوي آينه كه قرار مي‌گيرم به وضوح تصويرهاي دو، سه سال پيشم را هم جلوي آينه مي‌بينم، صادقانه بگويم دو، سه سال پيش، تصوير بهتري از صورتم جلوي آينه مي‌گرفتم، تا الان، الان احساس مي‌كنم فرتوت شده‌ام.
بله، شده كه جرئت نكنم به آينه نگاه كنم، وقتي لكه‌هايي روي صورتم مي‌افتد دلم نمي‌خواهد جلوي آينه قرار بگيرم. البته وقتي در فشار كاري قرار مي‌گيرم يا بي‌خوابي سراغم مي‌آيد و كم مي‌خوابم، تأثيرش به سرعت روي پوستم ظاهر مي‌شود، فرض كنيد وقتي ساعت دو مي‌خوابم و پنج و نيم صبح بيدار مي‌شوم به سرعت اين استهلاك را مي‌توانم جلوي آينه حس كنم، يا برعكس وقتي چند روز مسافرت مي‌رويم و از فضاي كار و فشار عصبي دور مي‌شوم جلوي آينه احساس مي‌كنم چقدر روي قيافه‌ام تأثيرگذاشته است. اتاق خواب خانه ما پر از آينه‌هاي تزئيني است، يك ديوار اتاق ما پر از آينه‌هاست. فكر مي‌كنم حدوداً ۱۵ آينه تزئيني دارم كه البته ابعادشان به اندازه كف دست است و همانطور كه گفتم جنبه تزئيني دارند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها