کد خبر: 433638
تاریخ انتشار: ۳۰ دی ۱۳۸۹ - ۱۱:۱۴
برشی از یک پژوهش توسط مؤسسه فرهنگی قدر ولایت
بی‌تردید مهندس مهدی بازرگان مبدع یک متد جدید در دین پژوهی معاصر است. این شیوه که آثار آن در مقطع حضور و نیز تبعات خواسته یا ناخواسته آن در دوران‌های بعد در قالب پیدایش گروه‌های پیرو از جمله مجاهدین خلق تبلور یافت، به دلیل تأثیراتی که در دو جنبه فکر و عمل اسلامی بر جای نهاده است قابل تدقیق و تحقیق در خور است. آنچه در پی می‌آید مروری است بر عوامل مؤثر شکل‌گیری نگاه دینی بازرگان و آثاری که این نگاه داشته است. این مقال به مناسبت سالروز درگذشت مهندس مهدی بازرگان به خوانندگان فرهیخته صفحه تاریخ تقدیم می‌شود. در آثار دینی بازرگان، چند مؤلفه مؤثر و مهم را می‌توان یافت که شاکله اندیشه دینی را در وی به وجود آورده‌اند. 1- اولین مؤلفه مؤثر و مهم در آثار دینی بازرگان، تکیه او بر قرآن و جدایی‌اش از منابع روایی و فقهی است. اگر چه تکیه او بر قرآن نیز به طور ناقص و از روی رأی شخصی و برداشت ابتدایی و ضعف علمی او انجام شده است، لیکن نادیده گرفتن منابع غنی روایی و فقهی به طور چشمگیری آثار وی را دچار خطا و انحراف کرده است. البته منشأ این غفلت، جدایی وی از علما و حوزه‌های علمیه است که در واقع متولی تخصصی و متدیک اصول و فقه و تفسیر قرآن هستند در حالی‌که تکیه بیش از حد بازرگان بر علوم طبیعی و عقل مادی است. بازرگان در بررسی نظر اسلام در مورد مسئله کار صرفاً به قرآن به عنوان منبع مطلق خود اشاره دارد. بی‌توجهی‌اش به دیگر منابع سنتی، از جمله منابع فقهی و حدیث قابل توجه است. تأکیدش بر قرآن و بی‌توجهی به دیگر منابع سنتی تفسیر، جلوه یک تحول در روش شناخت مسائل مذهبی است. این روش در تألیفات دیگر اندیشمندان مذهبی معاصر نیز دیده می‌شود.» (1) البته در سایر آثار بازرگان نیز کم و بیش این نقیصه دیده می‌شود. در هر حال، از آنجا که قرآن دارای وجوه مختلف است و تفسیر صحیح و جامع آن نیاز به علوم نقلی و عقلی دارد که به طور متداول در حوزه‌های علمیه به آن پرداخت می‌شود، رجوع افراد بدون زمینه‌های لازم و احاطه به علوم مورد نیاز، جز انحراف نتیجه‌ای نخواهد داشت. در تاریخ نیز ملاحظه می‌کنیم که رجوع اشخاص به قرآن بدون تخصص لازم و به ویژه بدون همراهی و بهره‌گیری از «عترت» چه انحراف‌ها و مکاتب گوناگونی را پایه‌گذاری کرد. جبری مسلک‌ها، اشاعره، معتزله، فرق اهل سنت و وهابی‌ها، نمونه‌هایی از این مکاتب هستند. حضرت علی (ع)، زمانی که عبدالله بن عباس را به سوی خوارج نهروان – آن قرآن خوانان و قیام کنندگان شب تا صبح – می فرستاد، به وی سفارش فرمود: «با آنها به مناظره و استدلال قرآن اقدام مکن، زیرا که قرآن دارای معانی گوناگونی است، تو چیزی از قرآن می‌گویی و دشمنت چیز دیگری برداشت می‌کند. بلکه با سنت پیامبر خدا (ص) با آنان به مناظره بنشین که اینها از استدلال با سنت راه فرار ندارند. »(2) حضرت امام خمینی (ره) نیز در بیانات خود به دفعات به این نقص بزرگ در دوران معاصر اشاره کرده و تلاش برخی را در تفسیر قرآن براساس مادیات، انحرافی دانسته‌اند. همان طور که برخی فلاسفه و متکلمین، آیات قرآن را تنها بر وجه معنوی و عرفانی تفسیر می‌کردند و آنها نیز یک وجه اسلام را می‌نگریستند. «یک فاجعه برای اسلام از اول تا حالا بوده است و آن فاجعه این که اسلام را نشناخته‌اند. کسانی که بحث از اسلام کردند، چه در سابق و چه در لاحق، اینها اسلام را با همه ابعادش نشناخته‌اند. هر کسی یک بعدی از ابعاد اسلام را در آن نظر کرده است و همه مطالبی که در اسلام بوده است و در قرآن کریم بوده است به همان معنایی که خودش ادراک کرده، برگردانده است...آنها همه‌اش راجع به مسائل ما بعدالطبیعه و مسائل عرفانی و فلسفی و اینطور چیزها بحث کرده‌اند تا آمده است و رسیده است نوبت به این قشر متأخر. اینها عکس آنها عمل کردند، یعنی آن ابعادی که اسلام در معنویات داشته است در فلسفیات داشته است، در عرفانیات داشته است، آنها را به کلی کنار گذاشته‌اند و همین ورق ظاهر را دیده‌اند، یعنی اسلام را یک مکتب مادی تصور کرده‌اند، ...این هر دو اشتباه است. اسلام نه محصور در آن معنویاتی است که آنها می‌گویند (دارد معنویات، اما محصور نیست) و نه در محصور این مادیاتی است که اینها می‌‌گویند، یعنی مادیات را دارد، لکن محصور به آن نیست. »(3) اگر به این وجه غالب در آثار دینی بازرگان، مسئله توجه وی به نظریات و برداشت‌های شرق‌شناسان و جامعه‌شناسان غربی از دین و اسلام را اضافه کنیم، بر زاویه انحراف وی از اسلام اصیل و ناب، باز هم افزوده می‌شود. «بازرگان تعلیمات سنتی حوزوی نداشت. در شکل دادن و پیشبرد اندیشه‌های خود پایبند چارچوب خاصی نشد. در این مورد خود مختار بود. از یک سو قرآن را به عنوان منبع وحی الهی برگزید و بخش قابل توجهی از مطالبش را با الهام از آن نوشت. از سوی دیگر تحقیقات شرق شناسان را در مورد تاریخ اسلام و زندگی شخصیت‌های اسلامی به خصوص پیامبر (ص) مورد استناد قرار داد. برخی از این آثار که بازرگان به آنها اشاره می‌کند، «زندگی محمد» با قلم امیل درمانگهم، «مسئله محمد» به قلم رژی بلاشر و «محمد: پیامبر و دولتمرد» به قلم مونتگمری وات است.» (4) بازرگان در تألیف کتاب «بعثت و ایدئولوژی» نیز تحت تأثیر کتاب «تاریخ نظریات سیاسی» جرج ساباین، استاد امریکایی قرار داشت (5) که به آن اشاره کردیم. بازرگان در مقاله «آخرت وخدا، هدف بعثت انبیا»‌می‌نویسد: «حضرت رسول و امامان و بزرگان دین مانند هر انسان و بندگان مؤمن و برجستگان امت، علاوه بر وظایف رسالت و امامت،‌معلم ومصلح و موظف به خدمت و اعمال صالح بودند و باید به مصداق «ولکم فی رسول الله اسوه حسنه» الگو و نمونه باشند. بنابراین در کنار وظایف نبوت و سوق دادن به خدا و آخرت، هر جا که عهده‌دار کاری برای زندگی شخصی یا عمومی شده‌اند به اصلاح و آموزش مردم و به دعوت به خیر یا امر به معروف و نهی از منکر نیز پرداخته، به عنوان انسان مسلمان و خداپرست با ایمان، مبادرت به خدمت و تربیت همنوعان می‌کرده‌اند. تعلیماتی که در این نظرها داده‌اند، در عین ارزنده و ممتاز بودن، جزء دین و شریعت حساب نمی‌شود و مشمول «ان هو الا وحی یوحی» نمی‌گردد.» (6) حذف انبوه سنت نبوی و ائمه اطهار در تنظیم روابط اجتماعی و سامان دادن امور دنیا بر طبق خواست اسلام و نسبت دادن این امور به غیر شمول آیه قرآن که در واقع بشری دانستن آنها و وارد آوردن خدشه و امکان خطا در آنهاست راه خطرناکی است که بازرگان در نگرش تک بعدی خود به اسلام در آن مسیر حرکت کرد. جدایی «دین از دنیا» حاصل این مؤلفه تأثیرگذار در اندیشه بازرگان است. او معتقد می‌شود که اولاً هدف دین منحصر در خدا و آخرت است! و ثانیاً دین منحصر است در مسائلی که دست دانش بشری به آنها نمی‌رسد و امور دنیا در دسترس دانش بشر است، پس در محدوده دین نمی‌باشد!ریشه این اعتقاد در بازرگان، دیدگاه‌های اومانیستی (انسان محوری) و سیانتیسم (علم‌گرایی) است که در جای خود بدان پرداخته شد. 2- دومین مؤلفه مؤثر در آثار دینی بازرگان،‌نگاه علمی او به همه آموزه‌ها و باورهای دینی است؛ از اصول عقاید گرفته تا احکام الهی همه را از دریچه علوم طبیعی نگریسته است و هرچه برخلاف این نگرش جلوه نموده و با تجربیات طبیعی روزگار دیده نشده باشد، خرافاتی و غیردینی شناخته شده است!«بازرگان، مدعی علمی کردن مذهب بود و معتقد بود که هر یک از مفاهیم و معانی دینی که در چارچوب بینش علمی (و به تبع آن روش‌شناسی تجربی) نگنجد، جزو خرافات محسوب می‌گردد و رسالت علم این است که «اشتباهات و خرافاتی را که به دین چسبیده است، پاک کند». (7) و(8)با چنین دیدگاهی، قطعاً بسیاری از معانی و مفاهیم عمیق و ماورایی دین به کلی نفی و نادیده گرفته می‌شود یا برای توجیه علمی و عقلی آن به تأویل و تفسیرهای ناصواب روی آورده می‌شود، چنانچه بازرگان جریان واقعه فریب حضرت آدم توسط شیطان و هبوط وی را امری سمبلیک، نه واقعی و عینی فرض می‌کند.«جریان سکونت در بهشت و وسوسه شیطان و خوردن از میوه ممنوع و هبوط به زمین... از همان مقوله طراحی و تقدیر و گزینش آدمیزاد و قبل آفرینش او است و این تصویر و تمرینی است از دنیای آینده و دخالت شیطان، به این ترتیب آیه ... و قلنا یا آدم اسکن انت و زوجک الجنه، کلام ارادی و تکوینی خدا می‌شود، نه کلام جدایی و ابداع یا وقوع عینی قضیه.» (9) بر همین اساس است که در کتاب «مطهرات در اسلام» مسئله نجاسات را تنها معطوف به جهات مادی و جسمانی نموده و بعد روحانی و معنوی آن را نادیده می‌گیرد و بنابراین به نظر او اگر فرد کافری «تمیز» باشد، پاک است و نجاست در مورد او مصداق ندارد. (10) مفاهیم معنوی و عمیق روحانی مانند عشق، پرستش، نیایش و دعا را نیز بر مبنای قوانین فیزیک و ترمودینامیک تفسیر و تحلیل می‌کند. (11) «آقای مهندس بازرگان با زمینه‌های ذهنی غرب‌گرایانه وارد مسائل می‌شوند و شما که نگاه می‌کنید ایشان مثلاً یکی از هنرهای بزرگشان این است که اسلام را تطبیق می‌کند با دانش غربی در باد، باران و در مطهرات و در زمینه‌های اجتماعی و ذهنی هر کدامشان وارد می‌شوند، باز با همان بینش غربی وارد می‌شوند.» (12)در قلمرو سیاست نیز، مفاهیم لیبرالیسم غربی را مبنای تفسیر مفاهیم و اندیشه‌های سیاسی اسلام قرار می‌داد که حاصل و نتیجه آن در مرامنامه «نهضت آزادی ایران» آمده است.«نهضت آزادی ایران که به سال 1340 تأسیس شد، در واقع تشکل سیاسی جریان روشنفکری به اصطلاح مذهبی لیبرال مسلک ایران بود. به عبارت دیگر، مبانی نظری و ایدئولوژیک نهضت آزادی را می‌توان اینگونه فهرست کرد:* تفسیر اومانیستی و تجددطلبانه دین اسلام به عنوان مبنای معرفت شناختی و نظری.* تفسیر لیبرالیستی مفاهیم و تعابیر دینی به عنوان مبنای سیاسی.بنابراین جوهر تفکر نهضت آزادی، التقاط تفکر دینی با اندیشه‌های فلسفی و معرفت‌شناختی و ایدئولوژی‌های غربی است.» (13)استفاده از ابزار علم و آزمایش و تجربه یک بحث است و محدود کردن شعاع هر باور و اندیشه و حکمی را به تأیید آن توسط این ابزارها، بحث دیگری است. آنچه گریبان بازرگان را گرفت و اندیشه او را از زلالی و خالص بودن خارج ساخت، محدود ساختن باورها و احکام الهی در محدوده علوم و روش‌های علمی بود.تجددگرایی بازرگان که از تحصیلات وی در فرانسه و شرایط اجتماعی، سیاسی دوره رضاخان و پس از او نشأت می‌گیرد نیز عامل تشدیدکننده در علم‌گرایی وی و نگاه به دین از این زاویه است. بازرگان و همکاران و دوستان وی در فعالیت‌های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، عموماً چنین نگاهی به دین داشتند و این مسئله صرفنظر از همکاران و دوستانی است که به دین نظر مثبت نداشته و قائل به جدایی دین از سیاست و مسائل اجتماعی بودند.بازرگان، در مسائل اجتماعی نیز تحت تأثیر این نگرش قرار گرفت و تلاش کرد تا مسائل اجتماعی و سیاسی را از طریق علوم تخصصی از جمله ترمودینامیک مورد تحلیل قرار دهد. وی دامنه عملکرد علمی را تا مسائل عرفانی و شور و شوق و عشق کشاند. «به وضوح می‌توان دید تأکید بازرگان بر مسئله قانون مشخصاً و موکداً از مسئله ترمودینامیک الهام می‌گیرد. ترمودینامیک درس بازرگان و زمینه تخصصی او بود. از علم ترمودینامیک استفاده می‌کند تا افکار اجتماعی و سیاسی‌اش را در سطحی عالی‌تر، یعنی نوعی جهان‌بینی پیش ببرد... این مسئله به وضوح و مشخصاً در تحلیل فیزیولوژیکی ترمودینامیک انسان... مطرح شده است. به شکل مبسوط و دقیق‌تری در کتاب عشق و پرستش یا ترمودینامیک آمده است. کافی است به عناوین فصل‌های گویای این کتاب اشاره کنیم: ترمودینامیک حیات، ترمودینامیک در اجتماع و اقتصاد، ترمودینامیک در اخلاق و حتی ترمودینامیک بعد از حیات».(14)ملاحظه می‌کنیم که این روش تا چه پایه و گستره‌ای بر اندیشه مهدی بازرگان نفوذ داشته است و سایه خود را در تمامی تراوش‌های فکری او تحمیل کرده است. «اندیشه دینی در نظر او «با توجه به افکار و نیازهای زمان معاصر، به معنای برداشت و نگرش و اعمال دین با دیده علمی و طرز تفکر جدید» بود. او دین را از دیدگاه تفکر علوم تحققی و تجربی مبتنی بر طبیعت مشهود می‌نگریست.» (15) استاد شهید مطهری با اشاره به بازرگان این نوع تفکر را به نقد کشیده و می‌فرماید: «این کافی نیست. علم تجربی مدام در حال رشد و تکامل است. اگر ما بیاییم اسلام را براساس یک سطحی از به اصطلاح دانش بشری تعریف کنیم، اگر به سطح بالاتری رسید، همه مطالب زیرسؤال می‌رود. آن موقع اصالت اسلام مخدوش می‌شود و تنها راه اثبات ارزش‌های دینی، علم حسی و علم به مفهوم تجربی آن نیست، البته ما این راه را نفی نمی‌کنیم، ولی اگر گفته شود که اسلام به خاطر خاصیت میکروب‌زدایی خاک، تیمم را تشریع کرده است، این دیدگاه اشتباه است، زیرا ممکن است فردا خاصیت منفی دیگری در خاک کشف شود، آنگاه همه این تحلیل‌ها زیر سؤال می‌رود.» (16)3- سومین مؤلفه تأثیرگذار بر اندیشه دینی بازرگان که انعکاس آن در رفتار دینی و مواضع و عملکرد سیاسی وی- به ویژه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی- کاملاً‌ مشهود است، عدم پیوند و ارتباط او با حوزه‌های علمیه روحانیت و علوم حوزوی است. البته این مؤلفه بی تأثیر از دو نکته قبلی، یعنی جدایی وی از منابع روایی و فقهی و روی آوردن بیش از حدش به علوم طبیعی به تجربی نیست. خصوصیات اندیشه دینی در نظر او عبارت بود از: خالی بودن از تعصب و تظاهر و تملق و برخورداری از استقلال و آزادی، وارستگی و استغنای از روحانیت به معنی عدم تقید به تبعیت از روحانیت و عدم احتیاج به رهبری غیرخدا و رسول، بازنگری به خود و بازگشت به خویشتن خویش، بازگشت به قرآن و دین دنیایی. (17) طبیعت جدایی از حوزه‌های علمیه و ناآشنایی به علوم حوزوی که شناخت اسلام و ابعاد مختلف آن به طور متدیک و قانونمند در آنجا میسر و ممکن است، نوعی خودمختاری و تفسیر به رأی در حوزه دین خواهد بود.« بازرگان تعلیمات سنتی حوزوی نداشت. در شکل دادن و پیشبرد اندیشه‌های خود،‌پایبند چارچوب خاصی نشد. در این مورد خودمختار بود.» (18)جدا شدن از روحانیت و علمای بزرگ و علوم حوزوی، خطری است که روشنفکران علاقه‌مند به دین را تهدید می‌کند؛ آنچنان که در سخنان امام (ره) نیز آمده است.«من به شما جمعیت‌ها، جمعیت‌هایی که هر چند روز دور هم می‌نشینید نصیحت می‌کنم، من علاقه دارم که همه سعادتمند باشید. من نصیحت می‌کنم که مسیر خودتان را از اسلام جدا نکنید، مسیر خودتان را از روحانیت جدا نکنید. این قدرت الهی را، این قدرت روحانیت که یک قدرت الهی است از دست ندهید. اگر این قدرت از دست برود شما هیچ خواهید بود... قدرت اسلام است که از حلقوم روحانیت بیرون می‌آید، اینها را نشکنید.» (19) درخصوص بازرگان، ارتباط ضعیفی را با برخی روحانیون ذکر کرده‌اند که چندان مایه‌های فقهی نداشته‌اند. البته آشنایی بازرگان با آیت‌الله طالقانی در این زمینه از استثناهاست که با توجه به روش آیت‌الله طالقانی در تفسیر قرآن که نزدیکی زیادی با شیوه بازرگان، یعنی نگاه علمی و استفاده از علوم روز برای برداشت از آیات قرآن داشت این ارتباط چندان تأثیری در اصلاح بینش و روش دینی بازرگان نداشته است.این سه مؤلفه مؤثر و مهم در اندیشه دینی بازرگان موجب شده بود تا ناخالصی در نگرش دینی او به وجود آید و این نکته مهمی است که حضرت امام خمینی (ره) به آن اشاره کرده و آن را موجب گمراهی و خسارت برای مردم و جوانان دانسته‌اند. «ضرر آنها (نهضت آزادی) به اعتبار آنکه متظاهر به اسلام هستند و با این حربه جوانان عزیز ما را منحرف خواهند کرد و نیز با دخالت بی‌مورد در تفسیر قرآن کریم و احادیث شریفه و تأویل‌های جاهلانه موجب فساد عظیم ممکن است بشوند، از ضرر گروهک‌های دیگر حتی منافقین این فرزندان عزیز مهندس بازرگان بیشتر و بالاتر است. نهضت آزادی و افراد آن از اسلام اطلاعی ندارند و با فقه اسلامی آشنا نیستند.» (20)اصولاً‌ زمینه‌های لازم برای تشکیل «سازمان مجاهدین خلق ایران» و تغییر ایدئولوژیک آنان از اسلام به مارکسیسم را همین ناخالصی‌های فراوان اعتقادی التقاط در برداشت‌های مهندس بازرگان در نهضت آزادی ایران به وجود آورد. نوع برخورد با مسائل سیاسی و کتاب‌هایی که مطالعه می‌کردند و میزان کار روی اسلام و نحوه عمل که آرای شخصی بود، رفته رفته جوان‌های عضو نهضت آزادی را به این اندیشه انداخت که مارکسیسم برای هر چیزی، تحلیلی مشخص و اصولی دارد، ولی اسلام نه.(21) سازمان مجاهدین براین اساس شکل گرفته که آموزه‌های بازرگان در «راه طی شده» و «اسلام مکتب مبارز و مولد» را پیاده کند، لیکن همین آموزه‌ها و ناخالصی فراوان در آنها سبب شد تا سازمان در سال 1354 تغییر ایدئولوژیک خود را اعلام کرده و از اسلام به کلی رویگردان شده، به سوی مارکسیسم بغلتد!پی نوشت: 1-زندگی‌نامه سیاسی بازرگان، صفحه 88 2-نهج‌البلاغه، نامه 77 3-صحیفه نور، جلد 2، صفحات 155 – 153 4-زندگینامه سیاسی بازرگان، صفحه 89 5-همان، صفحه 212 6-بازیابی ارزش‌ها، بازرگان، جلد 3، صفحه 152 7-راه طی شده، صفحه 718-تأملاتی درباره جریان روشنفکری، شهریار زرشناس، صفحه 183 9-بازگشت به قرآن، مهدی بازرگان، جلد 2 ، صفحه 8610-مطهرات در اسلام، صفحه 63 11-کتاب عشق و پرستش12-پیام انقلاب، رسول جعفریان، شماره 34 صفحه 31 13-تأملاتی درباره جریان روشنفکری در ایران صفحه 182 14-زندگینامه سیاسی بازرگان، صفحات 143 و 144 15-دانشنامه جهان اسلام، حرف ب، جلد 1، صفحه 446 16-استادمطهری و روشنفکران، صفحات 79 – 75 17-بازرگان، 1372 ش، صفحات 6 و 7؛ نقل از دانشنامه جهان اسلام، حروف ب، جلد 1، صفحه 446 18-زندگینامه سیاسی بازرگان، صفحه 89 19-صحیفه نور، جلد 7، صفحات 57 و 58 20-صحیفه امام، جلد 20، صفحات 481 و 482 و صحیفه نور، جلو 22 ، صفحه 384 21-از نهضت آزادی تا مجاهدین، لطف‌الله میثمی، صفحه 92 به بعد
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار