کد خبر: 413016
تاریخ انتشار: ۰۴ مهر ۱۳۸۹ - ۱۱:۳۷
انسان موجودی دو بعدی است و این هویت و ماهیت وی است که احتیاج به مربی و راهنما را به عنوان یک اصل مسلم برای او اجتناب نا پذیر می کند.
وجه ممیز انسان از سایر حیوانات خرد و اندیشه و جنبه متافزیکی است که اگر این جنبه را از او جدا کنیم به تعبیر قرآن چشم از مبدا و معاد پوشیده ایم. آنهایی که دنیا و حکومت را از دین جدا می دانند و به تعبیری سکولارند، بعد معنوی انسان را حذف کرده و در حقیقت درباره انسان خیانت کرده اند. در این رابطه انسان تعادل عادلانه ای میان ابعاد وجودی بشر در نظر گرفته و حذف هر کدام را به منزله ظلم و خیانت دانسته است.
معتقدین به سکولاریسم نیز اگر بنا باشد نهاد خود را کشف کنند، در یک بعد اشباع نمی شوند. نمونه های تاریخی این تفکر کشور گشایانی مثل اسکندر مقدونی و هیتلرند که تنهت دنیا اشباعشان نکرد و آخر هم تشنه و گرسنه از دنیا رفتند. در این بین، نقش معلم و موقعیت تعلیم و تربیت کاملا واضح است. تعابیر مختلفی از معلم وجود دارد. به قول سقراط معلم مثل ماما است که هم می تواند به خوبی بچه را به دنیا بیاورد و هم می تواند با ناشی گری یا بچه را معیوب به دنیا می آورد. تبدیل شدن هیتلر از دانش آموزی علاقه مند به کشیشی و معارف به آتش افروز جنگ جهانی دوم نتیجه آموزه های یک معلم و نقش او است. چنانچه هنوز هم دنیا تقاص و تاوان آموزه معلم هیتلر را می دهد. اگر انسان یک بعدی فکر کند و یک معلم عمرش را صرف کند که متعلمینش را بی خدا بار بیاورد بدترین ظلمی است که در حق خودش و شاگردانش مرتکب می شود؛ از آن جهت که آنها را نیز به همین آسیب مبتلا کرده است. لذا همین است که پیامبر می فرماید: دو صنف از جامعه هستند که اگر اصلاح شوند جامعه اصلاح می شود و اگر فاسد شوند جامعه فاسد می شود. یکی دانشمندان و دیگری فرمانداران. از جامعه ( حتی در مصداق آموزش علوم انسانی)، به عنوان رعیت یاد می شود. رعیت نگاهش به دست راعی است و راعیان نیز علما هستند. یعنی دست اندر کاران آموزش از معلم ابتدایی گرفته تا استاد دانشگاه. اگر اینها فاسد و مفسد شدند جامعه فاسد می شود و لذا در جای دیگری می فرمایند چنانچه عالمی فاسد شود، عالم فاسد می شود. اگر یک معلم سکولار بود و فقط بشر را به خوردن و آشامیدن و تعرض دعوت کند و نه تدبر و فقط فکر این باشد که بجنگد، نتیجه اش علمی می شود که همان بهتر که نباشد. اگر قرار است که از علما و معلمین فقط به علوم مادی بپردازند عالم فاسد می شود.
بنابراین سکولاریسم در جامعه بشری خصوصا در مراکز آموزشی نقش ضد حیاتی دارد که متاسفانه بعد از انقلاب مصادیق آن در جامعه آموزشی کشور نمود بیشتری پیدا کرده است.
در اصلاح علوم انسانی باید ابتدا در گرینش اساتید دقت شود. در حال حاضر جای تاسف است که گاهی مساله پارتی بازی در گزینش ها موثر است. در این مورد باید دید که آیا معلم و استاد دغدغه دین و دانش دارد یا خیر؟ هر چند که اندیشه اش به مزاق برخی خوش نیاید. به عبارتی باید در گزینش دقت کرد که این آدم دو پارامتر تخصص و تعهد را دارد یا خیر؟ که اگر هر دو با هم نباشد غلط است. در این مورد کار را دست اهلش نسپرده ایم. در حال حاضر فردی که قرار است در علوم انسانی استخدام شود باید تخصص داشته باشد نه تنها یک مدرک phd. آن هم phd هایی که بعضی از آنها بعد از انقلاب صلواتی است. دانشجو یک امانت است که باید به اهلش سپرده شود. اول اینکه باید ببینیم که استاد اهلیت کاری را که به آن سپرده می شود دارد یا نه و اگر اهلیت دارد به آن اهلیت تعهد دارد یا خیر؟ این انسان ها و امانات الاهی را به سمت و سویی حرکت می دهد که از آن ابن سیناها و ابوریحان بیرونی ها در بیاید یا هیلترها و لنین ها و استالین ها ؟!. این اولین و مهم ترین مساله ای است که باید در تشکیل یک کلاس به آن توجه شود.
گرفتن دانش وارداتی و بومی کردن آن اشکالی ندارد. اما اتکا به وارداتی بودن تنها می شود وابستگی مطلق. در مقابل وارد کردن و بومی و مستقل شدن تشویق هم می شود. قبل از انقلاب هم احکام حقوقی و قضائی ما از کشورهای دیگر گرفته می شد. اگر قرار باشد دوباره به مد غرب زندگی کنیم خصوصا در حوزه سرنوشت ساز آموزش عالی در حق مردم و انقلاب خیانت شده است. دکتر سید هاشم بطحائی گلپایگانی استاد حقوق دانشگاه تهران
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار