
پریسا گربندی - در فصلهای دیگر هر کسی مشغول کاری است؛ بعضی از جوانان پشت کنکور و در آرزوی قبولی در دانشگاه هستند، بعضی دیگر در حال تحصیل و درگیر دانشگاه هستند و آرزو میکنند هرچه زودتر از شر دانشگاه خلاص و مشغول کار شوند، عدهای دیگر فارغ التحصیل شدهاند و در به در دنبال کار میگردند، تعداد دیگری از جوانان مشغول کارند و در انتظار چند روز استراحت هستند خلاصه هر کسی مشغله خاصی دارد.
بنابراین تابستان به دلایل مختلف فصل مناسبی برای جمع شدن خانوادهها به دور یکدیگر است. شاید دلیل عمدهاش تعطیل بودن مدرسهها و بچه مدرسهایها باشد به همین دلیل این فصل به باور برخی کارشناسان بیسواد، فرصت مناسبی برای اذیت کردن پدر و مادرها و حرص دادن آنهاست.
ما میخواهیم روشهایی را به شما بیاموزیم تا خدای نکرده مرحلهای از زیردستتان در نرود. اگر در سال آینده کنکور دارید، پدر و مادرتان را مجبور کنید تا در تابستان شما را در کلاسهای مختلف ثبتنام کنند. همانطور که میدانید هر آموزشگاهی که پول بیشتری میگیرد صددرصد بهتر است! اگر چند آموزشگاه به شما معرفی شده است از پدر و مادرتان بخواهید در همه آنها ثبت نامتان کنند و اصلاً به وضعیت اقتصادی خانواده توجه نکنید، اگر قبول نکردند آنها را تهدید کنید که دیگر ادامه تحصیل نخواهید داد. اگر امسال کنکور داشتید و در سال گذشته تلاش زیادی برای قبولی نکرده اید و این احتمال را میدهید که دانشگاه آزاد قبول شوید حتی اگر خانواده از نظر اقتصادی توانایی پرداخت شهریه را ندارد از الان آنها را آماده کنید و بگوییدکه شما گناهی ندارید که آنها پول ندارند و اگر نگذارند شما به دانشگاه بروید نتیجه این همه تلاش و زحمت برای قبولی در کنکور چه میشود؟ حتی میتوانید با مشت به دیوار بکوبید چون واقعاً موثر است و امکان دارد بهتر نتیجه بگیرید.
اگر دانشجو هستید و ترم گذشته به علت خوب درس ندادن استادان و یا سختگیری غیر منصفانه آنها در امتحانات و یا لجبازی آنها با شما چند واحد ناقابل را افتادهاید و یا حتی مشروط شدهاید اصلاً ناراحت نباشید. شما مقصر نیستید، پدر و مادرتان مقصرند! آنها باید محیطی مناسب را برایتان فراهم میکردند تا شما در هر شرایط سختی در امتحانات موفق میشدید، حالا عیبی ندارد شما میتوانید در تابستان جبران کنید. شما میتوانید ترم تابستانی بردارید.
اگر ترم تابستانی برنداشتید راههای بیشتری وجود دارد. شما میتوانید از صبح که بیدار میشوید تا شب غر بزنید و از آنها بخواهید تفریحهای متنوعی را برایتان فراهم کنند تا غم مشروط شدن را از یاد ببرید.
اگر اصلاً در مسائل و دانشگاه موضوعی برای حرص دادن آنها نداشتید از آنها بخواهید تا پول توجیبیتان را زیاد کنند و اگر در پاسخ گفتند: خودتان به سر کار بروید تا دستتان در جیب خودتان باشد، سرتان را به در و دیوار بکوبید و بگویید با این وضع بیکاری چه توقعات زیادی از شما دارند؟!
دقت کنید که در این مورد لازم است حتماً سرتان را به دیوار بکوبید! (البته اگر میتوانید محکم بکوبید چون تأثیرگذارتر است.) نکته مهم دیگر این است که شما میتوانید در یکی از هفتههای تابستان پدر و مادرتان را مجبور کنید تا شما را به مسافرت ببرند و اگر بهانههایی مثل اینکه پدر نمیتواند مرخصی بگیرد، دو هفته صبر کن تا حقوقمان را بگیریم، الان وضعیت نامناسب است، ماشین خراب است هفته دیگر تعمیرش میکنیم را آوردند و یا خدای نکرده، خدای نکرده گفتند: امسال نمیتوانیم به مسافرت برویم، اول کمی بغض کنید و بعد با صدای بلند گریه کنید و به اتاقتان بروید و در را محکم به هم بکوبید. اگر پاسخ آنها مورد آخر بود میتوانید برای مدتی با آنها حرف نزنید و حتی اعتصاب غذا کنید تا دلشان به حالتان بسوزد و شما بتوانید حرفتان را به کرسی بنشانید.
شما میتوانید روشهای مختلفی را امتحان کنید؛ اگر هیچ کدام از این شرایط را نداشتید میتوانید پس از عوض کردن لباستان آن را وسط اتاق بیندازید ویا جورابهای نشستهتان را در گوشه اتاق پنهان کنید. شاید مادرتان نتواند به این زودیها آن را پیدا کند واگر به شما گله کرد که چرا آنقدر شلخته هستید، پایتان را مدام به زمین بکوبید و ناله کنید و بگویید که از بچگی بدشانس بودهاید و کسی به شما توجه نکرده است و اصلاً زیر بار کاری که کردهاید نروید. راههای زیادی برای اذیت کردن پدر و مادرها وجود دارد؛ اگر شما هم روشی را پیش گرفتهاید که در اینجا ذکر نشده حتماً برای ما ارسال کنید تا در اختیار دیگر دوستانتان قرار دهیم. حتماً از همکاری شما دوستان عزیز قدردانی خواهد شد! ولی از همه این حرفها بگذریم، تقریباً همه ما کمابیش دچار چنین خطاهایی شدهایم. بدون شک قلباً از این وضعیت راضی نبودهایم ولی جوانی است و هزار دردسر! گاهی توقعات ما با تواناییهای پدر و مادرمان تناسب ندارد و این موضوع هم ما و هم آنها را میرنجاند. این رنجش باعث میشود ما رفتاری نامناسب داشته باشیم ولی چند دقیقهای بیشتر نمیگذرد که از کارمان پشیمان میشویم. اگر خدای نکرده ما هم در چنین شرایطی قرار گرفتیم بعد از آنکه وجدانمان به شدت درد گرفت اول خودمان را تنبیه کنیم مثلاً ظهر تابستان به حیاط رفته و 300 بار طناب بزنیم و بعد با گردنی کج و چهرهای غمگین به سراغ آنها برویم و عذرخواهی کنیم؛ پدر و مادرها خیلی مهربان و بخشندهاند. اما یادمان باشد از مهربانی آنها نباید سوءاستفاده کرد.