
فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و رخداد 11 سپتامبر 2001 را میتوان دو واقعه مهم در روابط بینالملل محسوب نمود که به کلی ساختار نظام بینالملل و سیاست خارجی کشورها را دستخوش تغییر و دگرگونی کردند. در این بین جمهوری اسلامی ایران نیز همراه با سایر کشورهای جهان، از این تغییر و تحول جدا نماند.
11 سپتامبر و نظام بینالملل
هدف تهاجم قرار گرفتن برجهای دوقلوی تجارت جهانی در 11 سپتامبر 2001، واقعهای مهم بود که به شدت روابط بینالملل را تحت تأثیر قرار داد. عملیات 11 سپتامبر که سمبلهای قدرت و ثروت ایالات متحده را هدف قرار داده بود، به یکجانبهگرایی در نظام بینالملل با محوریت آمریکا جانی تازه بخشید. این حادثه دست کم چهار پیامد عمده به همراه داشت که با کمک آنها میتوان به ماهیت فعلی نظام بینالملل پی برد:
نخست آنکه این حادثه برداشت سنتی از امنیت را دگرگون کرد و بار دیگر شاخصه خودیاری دولتها در تأمین امنیت و بقا را یادآور شد. در واقع حمله به ایالات متحده نشان داد که قویترین کشورهای دنیا نیز در مسائل امنیتی مصونیت ندارند.
دومین پیامد این رخداد را میتوان در آنارشیکتر شدن نظام بینالملل از جهت تفاوت در نوع برداشت بازیگران از منافع و اهداف ملی عنوان نمود که موجب شکلگیری تهدید و چالش برای دیگر بازیگران نظام بینالملل نیز شده است.
سومین تأثیر حادثه 11 سپتامبر بر نظام بینالملل را میباید در حضور یک قدرت هژمون (ایالات متحده آمریکا) جستوجو نمود که منابع و منافع موجود در سطح بینالملل را به نفع خود تفسیر مینماید و در پی آن است که قدرت تثبیت قواعد خود را به قدرت تولیدی و انضباطی تبدیل نماید، تا از طریق این قواعد به ساختار و وظایف نظام و عملکرد خود مشروعیت بخشد.
چهارمین پیامد عمده 11 سپتامبر را نیز باید در تسریع روند حرکت به سوی «نظم جهانی» جستوجو نمود که نخستین بار توسط بوش پدر در سخنرانی 11 سپتامبر 1990 در اجلاس مشترک کنگره آمریکا مطرح شده بود و پس از آن با قرائت یکجانبهگرایی نومحافظهکاران به شکل دیگری (حمله آمریکا به افغانستان و عراق) به واقعیت نزدیک شد.
ایران هستهای و 11 سپتامبر
بی شک مسائل فوق، تهدیدات و فشارهای بیشتری را برای ایران در پی داشت. از جمله این پیامدها میتوان به امنیتیتر شدن جهان و برجسته شدن مسائل منطقهای در پی قوت یافتن جایگاه ژئوپلتیک در کنار مسائلی همچون تروریسم بینالمللی اشاره نمود. در این بین ایالات متحده فشارهای خود بر ایران را بر چهار مقوله استوار نمود که عبارتند از:
1. مسأله دموکراسی و نقض حقوق بشر
2. اشاعه و گسترش تسلیحات کشتار جمعی
3. تروریسم
4. صلح خاورمیانه
در حالی که ایالات متحده آمریکا به عنوان کشوری نفوذناپذیر و متنفذ شناخته میشود که به منزلت قدرت برتر در عرصه بینالملل دست یافته و با بیشترین تأثیرگذاری بر محیط، کمترین تأثیر را از آن میپذیرد، بنابراین ایران به عنوان کشوری نفوذپذیر و متنفذ شناخته میشود. زیرا کشوری است که به مقتضای منزلت استراتژیک خود صاحب موقعیتی است که هم دریافت و هم پرداخت آن از محیط زیاد است. اگر ایران از موقعیت خود بهره گیرد و قدرتمند شود، به سرعت میتواند منزلت والایی در نظام بینالملل پیدا کند. اما چنانچه نتواند از این موقعیت بهره گیرد، به کشوری نفوذپذیر و غیرمتنفذ تبدیل خواهد شد.
از این رو دستیابی جمهوری اسلامی ایران به فناوری هستهای، در جهان دگرگون شده پس از 11 سپتامبر، میتواند تا حد زیادی جایگاه جهانی ایران را ارتقای بخشد. در واقع ایران با دستیابی به فناوری هستهای میتواند به ارتقای توان استراتژیک خود بپردازد و با بهرهگیری از جایگاه ژئوپلتیک خود، به کشوری نفوذناپذیر و متنفذ مبدل گردد. دقیقاً همین مسأله موجب شده که آمریکاییها همواره با تردید و حتی هراس به فعالیتهای هستهای ایران بنگرند. زیرا هر گونه ارتقای توان و جایگاه استراتژیک ایران میتواند سیاستهای آمریکا در منطقه و حتی جهان را با چالش مواجه کند.