اوباما پس ازچندین ماه مذاکره و جلسات طولانی با مشاوران و اعضای نظامی کابینه اش سرانجام توانست به جمعبندی نهایی برسد و دستور اجرای استراتژی جدیدش درباره افغانستان را صادر کرد.
اوباما در اتخاذ راهبرد جدید آمریکا در افغانستان و بیان آن با دیدگاههای متعارضی روبهرو است؛ از یک سو به دمکراتها و گروههای ضد جنگ باید بگوید اعزام نیرو با هدف آموزش نیروهای امنیتی افغان انجام میشود و از طرفی هم باید جمهوریخواهان را نیز متقاعد کند که آنچه را ارتش برای شکست دادن طالبان و القاعده به آن احتیاج دارد در اختیار آنها قرار داده است و این پارادوکسی است که وی با آن دست و پنجه نرم میکند.
آمریکا در راهبرد جدیدش میخواهد شمار سربازان آمریکایی را از ۶۸ هزار به ۱۰۰ هزار نفر افزایش دهد و در جبهه وسیعی به مقابله با شورشیان طالبان بپردازد و همزمان مردم عادی افغانستان را به سوی خود جلب کند. این سیاست تنها از طریق تقویت نیرو و دستزدن به عملیات خطرناک در مناطق صعبالعبور افغانستان امکانپذیر است. به موازات این نبرد، امریکا میخواهد ساختار دولتی و سیاسی افغانستان را که از طریق فساد و سوء مدیریت به شدت تضعیف شده، تقویت کرده و به آن ثبات ببخشند.
منابع رسانهای در آمریکا استراتژی اوباما را نوعی گرتهبرداری از روش نظامی بوش در جنگ عراق تحلیل کردهاند و اعزام نیروی جدید را زیر سوال بردن سیاست وی مبنی بر تغییر تفکر میلیتاریستی بوش دانستهاند.
البته این تعداد نیرو مندرج در راهبرد اوباما کمتر از درخواست فرمانده نیروهای آمریکایی و ناتو در افغانستان است و مابقی نیروهای درخواستی مک کریستال باید از کشورهای اروپایی جبران شود.
باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا طی کنفرانسهای ویدئویی با سران کشورهای افغانستان، فرانسه، آلمان، روسیه، چین، استرالیا و هند راهبرد جدید خود درباره افغانستان را با آنها در میان گذاشته است.
گوردون براون، نخست وزیر انگلیس قول کمکهای نظامی عمدهای را در جنگ افغانستان به اوباما داده و از میان دیگر اعضای ناتو بلژیک و اسپانیا وعدههایی برای اعزام تعداد محدودی از واحدهای نظامی به اوباما دادهاند.
روزنامه نیویورک تایمز نوشته است که اوباما، بدون آنکه زمانبندی دقیقی از مأموریت سربازان آمریکایی بدهد، درباره حد و مرز زمانی این مأموریت دقیقتر سخن خواهد گفت.