ریال «روزی روزگاری آبادی» با محوریت اقتصاد محلی، روایتی از مناسبات روستایی را در یک فیلمنامه منسجم گرد آورده است؛ روایتی که درونمایهای آمیخته با فرهنگ محلی دارد. جوان آنلاین: سریال «روزی روزگاری آبادی» با محوریت اقتصاد محلی، روایتی از مناسبات روستایی را در یک فیلمنامه منسجم گرد آورده است؛ روایتی که درونمایهای آمیخته با فرهنگ محلی دارد.
به گزارش فارس، این شبها پس از سریال «دشتستان»، شبکه یک میزبان «روزی روزگاری آبادی» است تا باکس سریالهای این شبکه را پر کند؛ سریالی که درونمایهای آمیخته با فرهنگ محلی دارد و در کنار سایر تولیدات با زمینه مناطق دیگر ایران به جز تهران، داستان را جلو میبرد. پیش از این و در دهههای مختلف سریالهای متعددی با محوریت و لوکیشن استانها و روستاهای دیگر ایران روایت شده است تا علاوه بر تنوع دادن به فیلمنامه، دوربین را به خارج از تهران ببرد. بیشترین استقبال از این نوع سریالها با «پایتخت» رقم خورد؛ روایت خانوادهای معمولی که در هر فصل ماجراهای آنان در شمال کشور و در علی آباد، توانست تمام ایران را تا فصل هفتم همراه خود کند.
پس از آن نیز کمتر سریالی بود که ریسک به تصویر کشاندن داستانی خارج از تهران را به جان بخرد تا اینکه نوبت به سعید آقاخانی با «نون خ» رسید که لنز دوربین را به کردستان و در میان مردم آن دیار برد و دریچهای جدید از طنز تلویزیونی را تا چند فصل به روی مخاطب گشود.
پس از این دو مجموعه موفق در ژانر طنز، در سند تحول رسانه ملی نیز تأکید ویژهای بر به تصویر کشاندن نقاط مختلف ایران شد. به گونهای که با توجه به عدالت رسانهای، تمام مخاطبان ایران بتوانند خود را در قاب تلویزیون ببینند. سریال «سوجان» نمونهای موفق برای تداوم این امر در تلویزیون بود تا آثار دیگر نیز بتوانند در این راستا حرکت کنند.
حال در تلاش دیگری از مجموعه سیمافیلم، سریال «روزی روزگاری آبادی» در رده آثاری قرار میگیرد که در تلاش برای ایجاد این تحول در عدالت رسانهای است. داستان این سریال به کارگردانی حسین سهیلیزاده که پس از مدت زیادی به تلویزیون بازگشته است، حول محور رقابتی در دل روستا و مناسبات محلی میگذرد.
با گذشت چند قسمت میتوان گفت فیلمنامه سریال روی خط منسجمی حرکت میکند و خرده داستانهای کنار آن مانع روند روایت نمیشود. به جای تأکید بر وقایع داستان، تمرکز بر روابط میان کاراکترها جو قابل توجهی ایجاد کرده است تا مخاطب بیش از هر چیز غرق در مناسبات میان آنان باشد.
از سویی دیگر روایت یک قصه محلی که با اقتصاد روستایی پیوند خورده است هم به لحاظ اجتماعی و اقتصادی قابل توجه است و هم به شکلگیری فیلمنامه کمک کرده است. پیش از این کمتر آثاری بودهاند که درونمایه خود را براساس اقتصاد روستایی بنا کنند و به داستانپردازی بپردازند.
با وجود قصه متفاوت و قوتی که در بازنمایی لهجه محلی وجود دارد، ژانر این سریال برخلاف آن که طنز معرفی شده، در این زمینه ناکام مانده است و نمیتواند با پیچ و تاب عناصر داستانی به خلق موقعیتهای کمدی کمکی کند. برخلاف سریالهایی، چون پایتخت و نون خ که با چهرههای شناخته شده و بازیگران جدید توانستند طنز داستان را شکل دهند، ترکیب بازیگران شناخته شده و تازه کار «روزی روزگاری آبادی» نتوانسته نقش مؤثری در کمدی داستان ایفا کند.
همچنین وجود شخصیتهای متعدد و زیاد در این مجموعه در مواقعی موجب گسسته شدن روند روایت میشود و برای مخاطب نیز میتواند دشواری در پیگیری داستان ایجاد کند. در مجموع، «روزی روزگاری آبادی» را میتوان تلاشی قابلتأمل در مسیر فاصله گرفتن از تمرکز همیشگی روایتها بر تهران دانست؛ مسیری که طی سالهای اخیر به یکی از مطالبات مخاطبان تلویزیون تبدیل شده است. این سریال با انتخاب یک بستر روستایی و تمرکز بر مناسبات محلی و اقتصاد روستا، ظرفیتهای تازهای را برای روایت تلویزیونی فراهم میکند و نشان میدهد که قصه پردازی در دل فرهنگهای بومی همچنان حرفهای ناگفته زیادی دارد.
با این حال، فاصله میان ادعای ژانر طنز و خروجی نهایی، مهمترین چالشی است که سریال با آن رو به رو است. ضعف در خلق موقعیتهای طنز، تعدد شخصیتها و ناتوانی برخی بازیگران در پیشبرد کمدی، باعث شده اثر نتواند به اندازه نمونههای موفق پیشین با مخاطب ارتباط بگیرد.