شواهد موجود نشان میدهد که زیست امنیتی موساد در حال تغییر است. برخی معتقدند که این فعلوانفعالات در بخش امنیت خارجی رژیم صهیونیستی به دلیل ناکامی ناتوی اطلاعاتی در جنگ ۱۲ روزه تحمیلی بوده است.
برخی از کارشناسان امنیتی اعتقاد دارند که دیوید بارنیا (رئیس موساد) در دورهای که سطح تنشهای موجود میان ایران و رژیم اسرائیل در بالاترین سطح بوده، ناموفق ظاهرشده و در سه بخش طراحی ترورها، خرابکاری و رژیم چنج (براندازی) فاقد دستاورد قابلتوجه است. در بخش رژیم چنج، موساد روی سازماندهی ضدانقلاب، فعال کردن گروهکهای تجزیهطلب و نیز آشکارسازی هستههای آشوب داخلی متمرکز بوده و در هر سه بخش نیز کارنامه قابل دفاعی ندارد. درحالیکه موساد موظف بوده سه کارگروه خود را در جنگ ۱۲ روزه بهتناسب فعال سازد، در خروجی با بهروزرسانی اطلاعاتی و عملیاتی در درون ایران مواجه شده و به تقارن نرسیده است.
یکی از مهمترین ایرادات وارده به بارنیا آن است که ادراک درستی از تحولات درونی ایران نداشته و صرفاً روی برآوردهای گروهکی و گزارشهای جانبدارانه ضدانقلاب حساب بازکرده بوده است، برای نمونه سلطنتطلبان در گزارشهای ارسالی برای موساد روی این امر تأکید کرده بودند که توانایی تشکیل هستههای آشوب بافرم گسترده اجتماعی در داخل داشته که نسبت به کانونهای شورشی منافقین خاصیت ایدئولوژیک کمتر داشته، اما فراگیری بالاتری دارد.
این گزارش را در حالی موساد پیش از جنگ تأیید کرده است که رضا ربع پهلوی چهار بار در شبکه تروریستی اینترنشنال فراخوان عمومی داده و حتی در جمعکردن تعدادی در سطح انگشتان دست نیز ناموفق بوده است. این وضیعت در مورد منافقین نیز صدق میکند. این وضعیت باعث شد که دیوید بارنیا در معرض استعفای اجباری قرار گیرد. البته تغییر و تحولات آتی در موساد پس از شکست اطلاعاتی پیشآمده در جنگ ۱۲ روزه به معنای جابهجایی مدیریتی در یک سرویس اطلاعاتی متخاصم نیست، برخی علائم و دادههای موجود حکایت از آن دارد که راهبردهای موساد پس از بارنیا توسعه راهبرد تروریستی MBM یا همان جنگ در میان جنگها است. در این طرح تمامی اقدامات نرم مانند عملیات روانی و رسانهای در جهت اقدامات گرم هماهنگ خواهد شد.
گفته میشود که سفر اخیر نتانیاهو به واشینگتن باهدف تقویت هماهنگی روی همین راهبرد صورت گرفته و هدف آن ایجاد اختلال در است. برآوردها نشان میدهد که اگر این طرح از سوی صهیونیستها اجرایی گردد، موساد باید تغییر فرم شدید بدهد. برخی کارشناسان اعتقاد دارند که الاستیسیته موساد برای شکلدهی جدید کم بوده و این تغییر وضعیت باعث افزایش شکنندگی آن نیز خواهد شد، زیرا موساد توان لازم برای بازی در سطحی را ندارد که آشوب و جنگ در محدود خاکستری را بهصورت همزمان بالا ببرد و باز هم بازیچه گروهکهای ضدانقلاب خواهد شد.
اندیشکده مطالعات مسائل امنیتی اورشلیم درباره پروژه جدید موساد آن را موضوعی پرهزینه و طولانی مدت خوانده و نوشته است که رژیم اسرائیل در حال تدوین یک سیاست تهاجمی و هماهنگ با امریکا است که مبتنی بر بازدارندگی فعال باشد، اما نقطه قابلتوجه آن است که طرحهایی که زمانبندی بلندمدت داشته باشد پاشنه آشیلی برای آینده رژیم صهیونی خواهد بود.
وضعیت میدانی نشان میدهد که رژیم صهیونیستی در دوره پس از جنگ تحمیلی ۱۲ روزه، همچنان در بهتزدگی به سر میبرد و حالا دیوانهوار تلاش میکند با تغییر راهبرد در موساد این جاماندگی و شکست را جبران کنند. همچنین تجربه به ما میگوید که ورود موساد به حوزه مأموریتی آمان برای صهیونیستها چیزی جز اختلافات داخلی عمیق نداشته است. از سویی عنصر تغییردهنده مأموریت موساد بهخوبی میداند که اگر صحنه بازی از طول به عرض تغیری جهت بدهد، نزاع راهبردی عمیقتر خواهد شد. نشانه آن ۱۱ موشک فاتح در دو کلاس و دو شاهد بود که به ویلای «شیخ باز» خورد!