در شهرهای بزرگ، شاید هزاران نفر زندگی میکنند که کارهای مهمتری کردهاند؛ دکترهایی که شب تا صبح بیدار ماندهاند، کارگرهایی که بیصدا زندگی را جلو بردهاند یا معلمهایی که روی زندگی نسلها اثر گذاشتهاند، اما از میان اینها کسی دیده نمیشود که دستش به ریل الگوریتم نخورد. جوان آنلاین: در تاریکی سالن، قبل از اینکه ویدئوی یک دقیقهای پخش شود، تنها چیزی که دیده میشود، نوری است که آرام روی صورت یک آدم معمولی میافتد. نه صدایی از گذشتهاش داریم نه تصویری از مسیر طولانیای که طی کرده و نه حتی مطمئنیم که همه داستان حقیقت دارد، اما همین نور کوتاه و محاسبه شده کافی است تا او را از «فرد» به «قهرمان» تبدیل کند؛ قهرمانی که هویت تازهاش را در چند ثانیه و چند قاب پیدا کرده است. او هنوز حرفی نزده، اما ما پیشاپیش شیفتهایم. چیزی در سازوکار این نورپردازی هست که شبیه یک جادو عمل میکند: آدمی که تا دیروز ناشناس بود، امروز در زبان مردم شهر میپیچد. نه به دلیل اینکه کار خارقالعادهای کرده، بلکه، چون الگوریتمها تصمیم گرفتهاند تصویرش را روی صفحه میلیونها نفر بفرستند.
اسطورههایی با بستهبندی ویدئویی
در گذشته، قهرمانان معمولاً از دل سالها رنج، کار و تجربه بیرون میآمدند؛ جنگهایی که برده بودند، خشتی که روی خشت گذاشته بودند یا دلهایی که آرام کرده بودند، اما حالا قهرمانان مدرن، یک ویژگی مشترک دارند: «بستهبندی» میشوند. ویدئوهایی که انگار از کارخانهای واحد بیرون میآیند: قاب ثابت، موسیقی مینیمال، چند ثانیه سکوت برای ایجاد حس عمق و جملهای که قرار است «نقطه عطف» باشد. همه چیز حساب شده است؛ حتی مکثهای آگاهانه. قهرمانی که تازه متولد شده در دنیای واقعی شاید هنوز در صف نانوایی بقیه پولش را جمع کند، اما در شبکههای اجتماعی، تصویرش با همان سرعتی که خبر میچرخد، تبدیل به نماد میشود؛ نمادی از نوعی اصالت بستهبندی شده.
زایش قهرمانان یکشبه
در شهرهای بزرگ، شاید هزاران نفر زندگی میکنند که کارهای مهمتری کردهاند؛ دکترهایی که شب تا صبح بیدار ماندهاند، کارگرهایی که بیصدا زندگی را جلو بردهاند یا معلمهایی که روی زندگی نسلها اثر گذاشتهاند، اما از میان اینها کسی دیده نمیشود که دستش به ریل الگوریتم نخورد. برخلاف واقعیت، قهرمانان امروز از عمق جامعه نمیرویند؛ از دل «ترند» برمیخیزند. کافی است یک چهره، یک جمله، یا یک لحظه احساسی در زاویه درست ثبت شود. اینجا دیگر نه اخلاق مهم است نه سابقه. تنها چیزی که اهمیت دارد شدت احساسی و قابلیت وایرالشدن یک مکث کوتاه است. این قهرمانها هیچ وقت بوی خاک نمیدهند؛ بوی نور میدهند، بوی لنز تازه تمیز شده، بوی تدوین دقیقه ۹۰. پروسه ساخت قهرمانهای امروزی شبیه یک مسابقه صداسازی است. هرچقدر صدای یک آدم بلندتر باشد، شانس بیشتری دارد که به عنوان نماد دیده شود. نه به این معنا که واقعاً صدایش میلرزد یا میکوبد، بلکه به این دلیل که قاب و نور و آهنگ، صدای او را بزرگ میکند. این بلندکردن، شبیه نوعی هوابرشدن است؛ صدایی که از بلندگوی گوشی پخش میشود، ناگهان بزرگتر از خود زندگی شنیده میشود. در این میان، آرامترینها، دقیقترینها و اصیلترینها معمولاً ناپدید میشوند. فضای مجازی مثل شهری است، تنها کسانی دیده میشوند که دستکم یک بار روی میز کوبیده باشند، گریه کرده باشند، یا جملهای گفته باشند که ظرفیت «کلیپ شدن» داشته باشد.
قهرمانان با لباسهای قرضی
در بازار قدیمی یک رسم بود: اگر کسی برای عروسی کت و شلوار نداشت از همسایهها قرض میگرفت. امروز هم در فضای مجازی همین اتفاق میافتد. قهرمانان مدرن در بسیاری موارد، لباسهایی قرض گرفته میپوشند. لحنهایی که مال خودشان نیست، روایتهایی که از یک صفحه به صفحه دیگر تکرار شده، اخلاقیاتی که از کتابهای توسعه فردی چکیدهاند و ژستهایی که بیشتر شبیه کپی ضعیف چهرههای خارجی است، اما در این میان، به دلیل سرعت چرخش اطلاعات کسی فرصت نمیکند، بپرسد این لباسها واقعاً به تن او دوخته شده یا فقط برای یک شب میهمانی از جایی قرض گرفته شده است. اگر روزی گوشیها به ما اجازه میدادند پشت صحنه هر قهرمان را ببینیم، شاید بسیاری از این اسطورهها همان روز از هم میپاشیدند، اما جادوی شبکههای اجتماعی در حذف است؛ در پاککردن هر چیزی که ممکن است اسطورهسازی را مبهم کند. آنها به ما فقط لحظههایی را نشان میدهند که قابل مصرف باشد. لحظههایی که قابلیت هزار بار پخششدن داشته باشد. مثل اینکه بخواهید یک فیلم سه ساعته را فقط از روی شش ثانیه اوج یک صحنه قضاوت کنید. قهرمانان امروز همین شش ثانیهاند: نقطهای پر نور وسط نقطهچینهایی که هیچکس اجازه نمیدهد، دیده شود.
تماشاگرانی که به دنبال نشانهاند
مخاطب امروز بیش از آنکه به شخصیتها توجه کند، به نشانهها توجه میکند. کسی که دستش را روی قلبش میگذارد، صادق فرض میشود. کسی که دو ثانیه سکوت میکند، عمیق به نظر میرسد. کسی که آرام حرف میزند، پخته تلقی میشود و کسی که یک جمله تلخ میگوید، شجاع.
اینها نه شخصیتند، نه ویژگی، فقط نشانهاند. نشانههایی که در طول سالها مصرفگرایی رسانهای برایمان جا افتاده. در همین مسیر، ما به دنبال حقیقت نمیگردیم، بلکه دنبال ترکیب بصریای میگردیم که نشانههای کافی برای قهرمان بودن داشته باشد. در واقع، قهرمانی دیگر به رفتار مربوط نیست؛ به نشانههای روی سطح مربوط است به همان سطحی که همیشه براق است و هیچوقت عرق نمیکند.
شهر شلوغ دیجیتال
شهر دیجیتال، با همه شلوغیاش، آدمها را مدام در مسیر عبور نگه میدارد. هیچکس فرصت نمیکند یک ویدئو را دوباره ببیند، یک جمله را دوبار بخواند، یا حتی چند روز بعد دوباره درباره کسی فکر کند. همین سرعت باعث میشود قهرمانان این شهر عمرهای کوتاهی داشته باشند. آنها یکباره به قله میرسند؛ همانقدر ساده سقوط میکنند و فردا فراموش میشوند. در این میان، واقعیت زندگیشان تغییر نمیکند، فقط داستانی که دربارهشان ساختهشده، خاموش میشود، اما نکته اصلی اینجاست: در شهری که مردم حوصله ندارند درنگ کنند، قهرمان واقعی کسی است که بتواند لحظهای مکث ایجاد کند؛ نه با فریاد، بلکه با حضور.
جالبترین بخش این قصه لحظهای است که «قهرمان مقوایی» داستان خودش را باور میکند. کسی که تا دیروز زندگی عادیاش را داشت، امروز با سیلی از توجه روبهرو میشود؛ پیامهایی که از سراسر کشور میرسد، عکسهایی که مردم میخواهند بگیرند، دعوتهایی که از او میشود. در این لحظه، مرز میان واقعیت و تصویر برای خودش هم محو میشود. آدمی که تا دیروز در تنهایی آشپزخانه چای میریخت، حالا ممکن است فکر کند وجودش خصلتی اسطورهای پیدا کرده.
این باور، نه تنها در ذهن او، بلکه در زندگیاش تغییر ایجاد میکند: ژستهایش حسابشدهتر میشود، حرفهایش سنگینتر و حتی سکوتش مصنوعیتر. قهرمانان مقوایی در نهایت نقششان را آنقدر بازی میکنند که خودشان هم به بازیگر تبدیل میشوند.
مردمی که دنبال داستانند، نه آدم
در نهایت، مسئله اصلی این است که مردم در فضای مجازی بیشتر دنبال داستانند تا آدم. آدمها پیچیدهاند؛ تناقض دارند؛ اشتباه میکنند؛ روزهای خوب و بد دارند، اما داستانها یک دستند؛ پایان روشن دارند، قهرمان و ضدقهرمان دارند. به همین دلیل است که قهرمانسازی دروغین نه به خاطر ضعف جامعه، بلکه به خاطر نیاز جامعه رشد میکند؛ نیازی که به دنبال روایتی منسجم است؛ روایتی که بتواند در یک دقیقه تعریف شود، با یک جمله به قلب بنشیند و با یک کلیپ در ذهن بماند، اما حقیقت این است که قهرمانهای واقعی همیشه خاموشتر، آرامتر و بیقابتر از چیزی هستند که وایرال میشود.