«تختی را مرامش تختی کرد، خودش دنبال گمنامی بود، اما نامدار شد.» از این دست جملات و مشابه این را طی روزها و هفتههای گذشته زیاد شنیدهاید. این روزها اهالی ورزش زیاد از آقا تختی یاد میکنند و از مرامش حرف میزنند. از مردمداریش و از بزرگ منشی او. اینکه چه اتفاقی رخ داده که بزرگ و کوچک، رئیس، سرمربی و خلاصه هر کسی که دستی بر آتش ورزش دارد ناگهان یاد مرام آقا تختی افتادهاند، بماند برای بعد، اما اینکه آیا جا افتادن مرام تختی در ورزش کشور با این حرفها محقق میشود یا نه، جای بحث دارد.
گفتیم که این روزها همه از تختی حرف میزنند، اما چگونه و چرایش خیلی مهم است. یکی قصد کوبیدن رقبای خود را دارد و دیگری شاید درصدی هم به تربیت شاگردانش فکر کند. البته شاگردانی که به مرز بازنشستگی رسیدهاند! همزمان با بیان این حرفها و فریاد زدن مرام تختی، حرفهای سردار آزمون، مهاجم تیم ملی هم در نوع خودش جالب توجه است. اینکه چگونه مورد تمسخر بازیکنان تیمهای رده پایه قرار گرفته و اینکه میگوید باید به جای فوتبال و تکنیک و تاکتیک، اول به آنها شخصیت و اخلاق را فهماند. اینکه آنها آیندهسازان فوتبال ایران هستند، اما بدیهیترین موضوع در پرورش آنها فراموش شده است.
خب، میتوان تا ساعتها از مرام آقا تختی نوشت و گفت. میتوان چندین کتاب قطور در این زمینه به قلم تحریر درآورد و ساعتها سخنرانی کرد، اما واقعیت این است که مرام آقا تختی با این حرفهای شعاری و صدمنیهغاز ترویج پیدا نمیکند. روی صحبتمان نه با آن جوانان ردههای سنی فوتبال و نه با بازیکنان در شرف بازنشستگی است، روی صحبتمان با آقایانی است که صدا صاف میکنند و از آقا تختی و مرامش میگویند، اما کسی نیست که از آنها بپرسد خودتان تا الان چه حرکتی در خصوص ترویج نام و مرام تختی انجام دادهاید؟ آیا در تمام دهههای گذشته کسی در ورزش پیدا شده که رفتار و عملش حتی درصدی نزدیک به تختی باشد؟ واقعیت این است که همه و همه در تمام سالهایی که گذشته فقط از مرام تختی حرف زدهاند، چون عمل کردن به آن هزینهای ندارد و با برنامهریزیهای خیلی از آقایان متفاوت است. بدون هیچ شکی عملی شدن مرام تختی، یعنی خیلی از آدمهایی که امروز به ورزش کشور چسبیدهاند دیگر جایی در آن نخواهند داشت. هیچ تردیدی نیست اگر مسئولان ورزش، رؤسای فدراسیونها، سرمربیان و مربیان فقط کمی رنگ و بوی تختی را داشتند، اوضاع ورزش کشور بسیار بهتر از اینی بود که امروز با آن مواجهیم.
در یک کلمه، حرف زدن در خصوص مرام و معرفت تختی بسیار راحت است، البته هزینهای هم ندارد. اتفاقاً همه هم آن را میپسندد و میتواند حتی تبدیل به رزومه و کارنامه شود برای مدیران ورزش، اما خب عملی کردن این مرام در ورزش حتماً واکنشهای زیادی به همراه خواهد داشت. یادمان باشد که تختی را ورزشیهای همدوره خودش زمین زدند و بایکوت کردند. یادمان باشد که مرام او را حتی ورزشیها هم تحمل نکردند، پس لطفاً همزمان که دم از مرام آقا تختی و لزوم ترویج آن البته در حد حرف در ورزش میزنید، حواستان باشد که ترویج این مرام شاید به حذف خودتان از ورزش بینجامد، چون تختی نه به دنبال کار سیاسی و اقتصادی بود، نه دنبال مطرح شدن اجتماعی و نه حتی در پی بزرگی کردن برای مردم. این چیزها حتماً با مرام شما جور درنمیآید.