در هفتهای که پشت سر گذاشتیم مرجانه گلچین، امین حیایی، مهران غفوریان، رامبد جوان و امیر آقایی از مهمترین چهرههای خبرساز در محافل رسانهای بودند. جوان آنلاین: «روایت سوره سینما از چهرههای خبرساز هفته» عنوان بستهای خبری است که هر جمعه در قالب آن به بازخوانی مهمترین اخبار مرتبط با هنرمندان حوزه سینما، تئاتر و تلویزیون خواهیم پرداخت.
به گزارش سوره سینما، هر هفته چهرههایی از دل سینما، موسیقی و هنر سر برمیآورند که با حضورشان جریان خبری هفته را شکل میدهند. این هفته، روایت ما به سراغ پنج چهرهای میرود که هر کدام با اتفاقی خاص در صدر اخبار قرار گرفتند؛ از بازی متفاوت مرجانه گلچین در سریال پرمخاطب «بامداد خمار» تا پرکاری و تنوع نقشهای امین حیایی، از بازگشت مهران غفوریان به روزهای طلایی «زیر آسمان شهر» تا ایدهپردازی تازهی رامبد جوان در عرصه برنامهسازی و امیر آقایی که دوباره در نقشی ضدقهرمان به دنیای نمایش خانگی بازمیگردد.
مرجانه گلچین؛ دایهای طناز در دل درام قاجاری
در هفتهای که گذشت، حضور مرجانه گلچین با گریم و بازی متفاوتش در سریال «بامداد خمار» توجه بسیاری را جلب کرد. ویدئوهایی از بازی او در نقش «دایه» محبوبه، (ترلان پروانه) در شبکههای اجتماعی دستبهدست شد و بار دیگر مخاطبان را به یاد طنازی و حضور پرانرژی این بازیگر باسابقه انداخت.
«دایه» در رمان «بامداد خمار» یکی از شخصیتهای مهم است؛ زنی همراه، صمیمی و گاه فضول که در دل ماجراهای عاشقانه و خانوادگی حضوری پررنگ دارد. گلچین با گریم سنگین، لحن لهجهدار و رفتاری آمیخته با شوخطبعی و غرغرهای مادرانه، توانسته لحظاتی زنده و باورپذیر خلق کند. هرچند در نگاه اول، بازیاش کمی اغراقآمیز به نظر میرسد، اما پس از چند قسمت، همان اغراق به بخشی از جذابیت کاراکتر بدل میشود.
البته بازی او بیحاشیه هم نمانده، منتقدانی البته از اوراکت بودن بازی او نوشتند و گفتند این حجم از اغراق در بافت درام تاریخی، میتواند از باورپذیری بکاهد. بااینحال بخش قابل توجهی از مخاطبان، همین شور و شادابی را عامل دلنشینی سریال میدانند. شاید راز حضور مؤثر گلچین در همین مرز باریک میان واقعگرایی و طنز باشد.
گلچین که در ذهن مخاطبان بیشتر با نقشهای کمدی و تندزبانیهایش شناخته میشود، این بار سراغ کاراکتری رفته که میان شوخی و جدیت در نوسان است. او با تکیه بر تجربهی سالها بازی در نقشهای تیپیک، تلاش کرده ترکیبی از کمدی و درام را در چهره دایه ایجاد کند؛ زنی که هم دخالت میکند، هم دل میسوزاند و هم با زبان ضربالمثل و کنایه حرف دلش را میزند. هرچند بعضی منتقدان بازی او را اغراقآمیز و نزدیک به کاریکاتور دانستهاند، اما نمیتوان انکار کرد که انرژی، تسلط و حضور گرمش یکی از نقاط قوت سریال است. مرجانه گلچین در سالهای اخیر مسیر تازهای در بازیگریاش باز کرده؛ از «نفس گرم» تا «بامداد خمار» نشان داده دیگر صرفاً بازیگر کمدی نیست، بلکه توانایی خلق تیپهای انسانی و چندلایه را دارد. حال باید دید در ادامه سریال، دایهی او به عمق بیشتری میرسد یا در همان مرز شوخی و اغراق باقی میماند.
امین حیایی؛ مرد هزارچهرهای که هنوز غافلگیر میکند
امین حیایی بار دیگر ثابت کرد چرا هنوز بعد از سه دهه، یکی از محبوبترین و پرکارترین چهرههای سینمای ایران است و لقب «مرد هزارچهره» برازندهی اوست. هفتهای که گذشت، نامش در چند خبر متفاوت و در چند حوزه مختلف تکرار شد؛ از اکران همزمان دو فیلم سینماییاش، تا خبر اجرای مسابقه موسیقایی جدید «کاست».
در صدر خبرها، فیلم «آقای زالو» با بازی او صدرنشین گیشه شد. هرچند منتقدان از تکراری بودن فضای کمدی فیلم گفتند، اما بازی دقیق و کنترلشده حیایی تحسینبرانگیز بودو حضورش نقطه قوت فیلم بود. او با درک درست از ریتم کمدی، شخصیتش را از سطح شوخیهای معمول بالاتر برد و همین باعث شد مخاطب با او همراه بماند.
در مقابل، درام تاریخی-عاشقانه «غریزه» ساخته سیاوش اسعدی، روی دیگر سکه را نشان میدهد و حیایی در آن حضوری کاملاً متفاوت داشت. گریم سنگین، لحن جدی و نقش مردی زخمی و خاموش، چهرهای تازه از او ساخت.
اینبار از خندههای آشنا و شوخطبعی همیشگی خبری نبود؛ صدایش بمتر، نگاهش عمیقتر و حضورش سنگینتر بود. این تضاد میان دو نقش، همان ویژگیای است که حیایی را از بسیاری از همنسلانش متمایز میکند. او بلد است هم در ریتم تند کمدی بدرخشد، هم در درام سنگین سکوت کند و احساس بسازد. صدای تغییر یافتهاش در «غریزه» و زبان بدن کنترلشدهاش، نشان از پختگی و شناخت دقیق از نقش دارد.
همزمان خبر اجرای مسابقه موسیقایی «کاست» و حضورش در فیلم تازه سروش صحت با عنوان «استخر»، دوباره او را در کانون توجه قرار داد. امین حیایی در ۵۵ سالگی همچنان با قدرت در مسیر حرفهایاش پیش میرود؛ از جوان خوشسیمای دهه هفتاد تا بازیگر پخته و چندوجهی امروز، مسیری سیساله را پیموده که در آن هر نقش، بخشی از بلوغ هنریاش بوده است. حیایی این روزها بیش از همیشه نشان داده که نه فقط ستارهای محبوب، بلکه یکی از مهمترین بازیگران مولد سینمای ایران است.
مهران غفوریان؛ بازگشت به آسمان نوستالژی
این هفته دوباره نام مهران غفوریان بر سر زبانها افتاد؛ خبری که از زبان رئیس مرکز سیمافیلم، مهدی نقویان منتشر شد و موجی از نوستالژی را در میان مخاطبان تلویزیون به راه انداخت: ساخت فصل تازهی سریال ماندگار «زیر آسمان شهر». کافی بود همین جمله گفته شود تا هزاران خاطره از دهه هشتاد و شبهایی که «بهروز خالیبند» و «خشایار مستوفی» مهمان خانهها بودند، در ذهن مردم زنده شود.
غفوریان قرار است پس از ۲۴ سال، فصل چهارم این کمدی محبوب را بسازد؛ سریالی که خودش در مقام کارگردان و بازیگر، به یکی از چهرههای محبوب طنز تلویزیون در آن زمان تبدیل شد. البته مسیر بازگشت آسان نیست. بسیاری از بازیگران اصلی یا مهاجرت کردهاند، یا دیگر در قید حیات نیستند، و همین مسئله چالشی بزرگ برای احیای این برند محبوب به شمار میآید. با این حال، حضور احتمالی حمید لولایی، یوسف تیموری و نصرالله رادش در کنار خود غفوریان، میتواند ترکیب نوستالژیکی بسازد که مخاطب را دوباره پای تلویزیون بنشاند.
اما غفوریان فقط در «آسمان شهر» حضور ندارد؛ حضورش در سریال جدید «محکوم» با نقش یک وکیل انتقامجو، بار دیگر وجه جدی بازیگری او را یادآور شد. کاراکتری که از نظر لحن و نگاه، امتداد شخصیتش در «زخم کاری» به نظر میرسد. این بازیگر توانسته میان طنز و درام، پلی بسازد که کمتر کسی در آن موفق بوده است.
در عین حال، ویدیوی حضور او در برنامه «شفرونی» و آسیبدیدگیاش حین ضبط، از پربازدیدترین لحظات هفته در فضای مجازی بود. واکنش خونسرد و شوخطبعانهاش بعد از حادثه، بار دیگر مهران غفوریان را به همان چهره محبوب و خودمانی بدل کرد که مردم دوستش دارند.
به همه اینها اضافه کنید خبر اجرای مسابقه رئالیتیشوی «بازمانده» در کنار سیامک انصاری؛ تجربهای متفاوت که میتواند وجه تازهای از او را نشان دهد. همین تنوع فعالیتها باعث شده غفوریان این روزها از همهجا دیده شود؛ از کارگردانی تا اجرا و بازی جدی.
حالا همه منتظرند ببینند بازگشت او به «زیر آسمان شهر» چقدر میتواند موفق باشد. آیا نوستالژیِ طنز دهه هشتاد بعد از حدود ۳۰ سال دوباره جواب میدهد؟
رامبد جوان؛ مردی با ایدهها و انرژی بیوقفه
رامبد جوان این هفته دوباره در مرکز توجه قرار گرفت؛ بهواسطه گفتوگو با پادکست «جعبه سیاه» و ساخت یک برنامه جدید با محوریت استندآپ کمدی و با حضور داورانی، چون پیمان قاسمخانی، ریما رامینفر و محسن تنابنده. همین ترکیب کافی بود تا هیجان در میان مخاطبان موج بزند؛ این چهرههای محبوب و خلاق در کنار رامبد جوان، که حالا قرار است فصل تازهای از سرگرمی را رقم بزنند.
اما آنچه در پسِ این خبر اهمیت بیشتری دارد، انرژی بیپایان رامبد جوان است؛ مردی که ظاهراً هیچگاه از حرکت بازنمیماند. او هنوز درگیر قسمتهای پایانی «کارناوال» است و همزمان برای برنامهی تازهاش برنامهریزی میکند. جوان در همین گفتوگو گفت که برای حضور زنان بیشتری در «کارناوال» تلاش کرده، اما برخی از آنها در لحظات آخر از همکاری منصرف شدهاند؛ نامهایی، چون پانتهآ پناهیها، سوگل خلیق و هانیه توسلی در میانشان دیده میشود.
با این حال، «کارناوال» همچنان از پرحاشیهترین و پرمخاطبترین رئالیتیشوهای سال است. هرچند اینبار حذف ناگهانی امیرحسین رستمی از رقابت و بازگشت سامان احتشامی به برنامه، موجی از واکنشها را در فضای مجازی بهدنبال داشت، اما رامبد جوان مثل همیشه با خونسردی و مهارت ذاتیاش بحران را مدیریت کرد.
نکته قابلتوجه درباره کارناوال، نقشی است که در معرفی و دیدهشدن استعدادهای چهرههایی کمتر شناخته شده ایفا کرده است؛ از روزبه حصاری گرفته تا سینا ساعی و احتشامی، بسیاری از شرکتکنندگان در قالب برنامهی رامبد جوان، وجهی متفاوت از خود را نشان دادند. همانطور که پیشتر در «خندوانه» دیده بودیم، جوان بار دیگر ثابت کرده در کشف استعداد و خلق فضاهای تازه برای بروز آنها تبحر دارد.
اکنون نگاهها به سمت پروژهی جدیدش دوخته شده؛ برنامهای که قرار است استندآپ را در قالبی متفاوت و با حضور ترکیبی رؤیایی از چهرههای طنز کشور به مخاطب عرضه کند. اگر این پروژه هم با همان هوشمندی و انرژی «خندوانه» و «کارناوال» پیش برود، بعید نیست رامبد جوان بار دیگر رکوردی تازه در دنیای سرگرمی ایران ثبت کند؛ چون بهنظر میرسد برای او، توقف مفهومی ندارد.
امیر آقایی؛ بازگشت ضدقهرمان در جدال عشق و انتقام
انتشار تصویری از صحنه تقابل امیر آقایی و حسن پورشیرازی در سریال تازه شبکه نمایش خانگی، «بدنام»، کافی بود تا دوباره نام این دو بازیگر در مرکز توجه قرار گیرد. تقابلی که برای بسیاری یادآور دو نسل متفاوت از بازیگری است؛ یکی ستاره آرام و مرموز سینمای امروز، و دیگری بازیگری که بعد از «پیرپسر» نامش بر سر زبانها افتاده است.
«بدنام» به کارگردانی احسان سجادیحسینی و تهیهکنندگی حامد عنقا، در اصل قصهی دو مرد است که بر سر زنی انتقامجو، وارد جدالی پرتنش میشوند. آقایی در این سریال نقش ضدقهرمانی را بازی میکند که هر رذالتی را نشانه قدرت میداند؛ شخصیتی خاکستری که در ذهن مخاطب تداعیگر نیما بحریِ سریال «آقازاده» است. بسیاری از مخاطبان کنجکاوند ببینند آیا این نقش ادامهای بر همان مسیر است یا چهرهای تازه از آقایی.
آقایی که با فیلم تحسینشده «شنای پروانه» موفق به دریافت سیمرغ بلورین شد، نشان داده اگر قصه قدرت روایت خوبی داشته باشد به عمق آنها فرو میرود تا چهرهای پیچیدهتر از مردان جاهطلب و وقیح بسازد. همکاری دوبارهاش با حامد عنقا، پس از تجربه کمرمق «گناه فرشته»، نشان میدهد یا فیلمنامه تازه چیزی دارد که او را وسوسه کرده، یا مواجهه با پورشیرازی میتواند میدان تازهای برای نمایش توان بازیگریاش باشد. همین دوگانگی، راز جذابیت «بدنام» است: جدال دو بازیگر پرقدرت در فضای عشقی آلوده به انتقام.
این سریال وعده روایتی عاشقانه با طعم گناه را میدهد؛ حالا همه منتظرند ببینند آیا امیر آقایی بار دیگر میتواند ضدقهرمان محبوب تماشاگران باشد یا این بار در بازی عشق، خودش قربانی خواهد شد.