جوان آنلاین: کافی است چند دقیقه در بازار یا فروشگاه قدم بزنید تا ببینید قیمتها چطور هر روز بالا و پایین میشود. کالایی که دیروز میشد با آن یک خرید ساده کرد، امروز شاید دو برابر شده باشد. خیلی از خانوادهها در چنین شرایطی ناچار هستند، تصمیمهای مالی شان را از روی اجبار بگیرند. یکی قید خرید لباس نو را میزند، دیگری به فکر فروش طلا یا خودرو میافتد تا دخل و خرجش جور شود، اما در میان این همه بیثباتی، خانوادههایی هم هستند که سعی میکنند، منطقیتر رفتار کنند. حساب دخل و خرجشان را دقیق نگه میدارند، وسوسه نمیشوند و حتی در همین اوضاع، برای آینده هم برنامهریزی میکنند، اما تفاوت کجاست؟ در سواد مالی، یعنی اینکه بدانیم چطور تصمیم بگیریم چطور خرج کنیم و چطور آینده مان را از نظر اقتصادی ایمنتر کنیم. وقتی مادری به پسر نوجوانش یاد میدهد بخشی از پول توجیبیاش را کنار بگذارد، یا پدری با خانوادهاش درباره اولویتهای خرید گفتوگو میکند، در واقع دارد به آنها سواد مالی میآموزد. دکتر امید فرجی، استادیار دانشکده مدیریت و حسابداری دانشگاه تهران، از این مهارتها میگوید تا خانوادهها یاد بگیرند در برابر نوسانات اقتصادی و وسوسههای بازار، رفتارهای عقلانی تری داشته باشند و فرزندانشان را هم از همان کودکی با مفاهیم درست پول آشنا کنند.
تصمیمهای مالی احساسی نگیرید
به گفته فرجی، نخستین گام برای کنترل شرایط مالی، درک همین واقعیت است که تصمیمگیری در موقعیتهای بحرانی معمولاً غیرعقلانی میشود. وی میگوید: «در شرایط اقتصادی ناپایدار، خانوادهها معمولاً به خاطر فشار و استرس، تصمیمهایی میگیرند که بعدها از آن پشیمان میشوند. برای همین تأکید دارم یا باید سواد مالی شان را افزایش دهند یا از مشاوران اقتصادی کمک بگیرند. این اولین قدم برای داشتن تصمیمهای عقلایی است.»
او در توضیح بیشتر میگفت: «در بازار امروز، رفتارهای هیجانی و جمعی یکی از دامهایی است که مردم باید از آن فاصله بگیرند. وقتی همه برای خرید کالایی هجوم میبرند، این رفتار از احساسات میآید نه از منطق. قیمتها بالا میروند و پایین میآیند، اما تصمیم عجولانه همیشه ضرر دارد. خانوادهها باید صبر و تحلیل داشته باشند.»
داراییها را پخش کنید و اسیر هیجان نشوید
این کارشناس معتقد است، خانوادهها نباید تمام داراییشان را در یک مسیر بگذارند. «سرمایه باید تقسیم شود. بخشی را میتوان در صندوقهای طلا یا بیمههای عمر مبتنی بر طلا سرمایه گذاری کرد. در بازار ارزهای دیجیتال هم اگر قصد ورود دارند با احتیاط و مشورت افراد خبره و فقط در حد سهمی کوچک باشد.» او اضافه میکند: «در شرایط تورمی، سپرده گذاری در بانک سود چندانی ندارد. بهتر است خانوادهها به صندوقهای با درآمد ثابت در بازار سرمایه فکر کنند که معمولاً سود بیشتری دارند.»
خریدهای قسطی راهکار یا دام مصرفگرایی؟
در سالهای اخیر، پلتفرمهای اعتباری و اپلکیشنهای مالی مثل اسنپی و دیجی پی کمک کردهاند تا مردم بتوانند بدون پرداخت نقدی، خریدهای خود را انجام دهند، اما این ابزارها در کنار مزیت، چالشهایی هم دارند.
این استادیار دانشگاه اظهار میداشت: «خرید قسطی به خانوادهها کمک میکند پول نقد خود را برای سرمایه گذاری نگه دارند، اما مشکل از جایی شروع میشود که افراد، چون پول را همان لحظه از جیب نمیدهند، احساس پولداری میکنند و به خریدهای غیرضروری عادت میکنند.»
به گفته او، در این مواقع باید قبل از هر خرید از خود میپرسید: «اگر این کالا را نخرم چه میشود؟ آیا نبودش واقعاً زندگیام را مختل میکند؟ باید فرق بین نیاز و خواسته را بدانیم. نیازها در اولویتند و خواستهها را باید با برنامهریزی و در زمان مناسب دنبال کرد.»
این کارشناس تأکید میکند: «خرج کردن برای خواستههایی که ارزش افزودهای ندارند، تنها باعث از بین رفتن سرمایه میشود. اگر چیزی صرفاً مصرفی است و در آینده سودی ندارد، خریدش را به تعویق بیندازیم و آن پول را سرمایه گذاری کنیم تا در آینده چند برابر شود.»
بودجه بندی، یعنی فکرکردن به آینده
موضوع بودجه بندی برای بسیاری از خانوادهها ساده به نظر میرسد، اما تفاوت اصلی خانوادههای موفق در مدیریت مالی، دقیقاً در همین نکته پنهان است. فرجی در این باره میافزاید: «خیلیها فکر میکنند پس انداز یعنی هرچه از درآمد ماند را ذخیره کنیم، در حالی که باید برعکس عمل کرد. از همان ابتدا بخشی از درآمد را کنار بگذاریم و اصلاً خرجش نکنیم. بعد برای باقی پول برنامه ریزی کنیم و آن را میان نیازها و خواستهها تقسیم کنیم. خود نیازها هم باید دسته بندی شوند. بعضی نیازها حیاتیتر هستند و بعضی در درجه دوم اهمیت قرار دارند. خانوادهای که بودجه بندی دقیق دارد در واقع دارد به معیشت و آیندهاش فکر میکند و این تفکر است که در شرایط سخت اقتصادی، از آسیبها جلوگیری میکند.»
آموزش مالی باید از کودکی آغاز شود
این کارشناس تأکید میکند، بهترین آموزگار برای یاد دادن مهارتهای مالی به فرزندان، خود والدین هستند. او میگوید: «آموزش سواد مالی باید از چهار یا پنج سالگی شروع شود. بچهها باید یاد بگیرند پول از کار کردن به دست میآید، نه از درخواست کردن. والدینی که خودشان مصرف گرا هستند، ناخواسته فرزندانی تربیت میکنند که در آینده هم از جامعه انتظار دارند برایشان خرج کند.»
او در ادامه میگوید: «کودک باید فرق نیاز و خواسته را بداند و یاد بگیرد صبر کند. اگر هر خواستهای را سریع برآورده کنیم، به ضررش تمام میشود. باید بفهمد پس انداز و سرمایه گذاری اثر تجمعی دارد، یعنی پولی که امروز خرج نمیکند، در آینده رشد میکند و چند برابر میشود.»
از پول توجیبی تا استقلال مالی
فرجی تأکید میکند: «از حدود هفت یا هشت سالگی زمانی است که بچهها کم کم وارد دنیای واقعیتر مالی میشوند. میتوان در خانه، وظایفی فراتر از کارهای معمولی به کودکان سپرد و در ازای آن پول توجیبی داد تا مفهوم بودجه بندی و ارزش کار را یاد بگیرند.»
به پیشنهاد وی، از همان سن، بچهها را با کتاب ها، بازیها و محتوای آموزشی مالی آشنا کنیم تا درک کنند پول آسان به دست نمیآید. «از ۱۰ یا ۱۱سالگی باید با مشاغل مختلف آشنا شوند و ببینند مردم چطور پول درمی آورند. از ۱۳ یا ۱۴ سالگی هم باید یاد بگیرند روی پای خودشان بایستند، پس انداز کنند، سرمایه گذاری کنند و برای رسیدن به خواسته هایشان تلاش کنند. این روش در بسیاری از کشورها اجرا میشود و نتیجهاش بچههایی است که مستقل و مسئولیت پذیر بزرگ میشوند و وقتی به دانشگاه میرسند، دیگر وابسته مالی به خانواده نیستند و میدانند چطور هزینه هایشان را مدیریت کنند.»
سواد مالی، یعنی زندگی بدون وابستگی
این کارشناس در پایان میگوید: «سواد مالی، یعنی سواد زندگی، یعنی بتوانی بدون وابستگی و حرص نسبت به مال دنیا زندگی کنی. سواد مالی به معنی پولدار شدن نیست، بلکه به این معناست که به آزادی مالی برسی. بتوانی بدون نیاز به دیگران و ترس از فردا زندگی ات را اداره کنی. این مهارت با آموزش، تمرین و تجربه شکل میگیرد و میتواند سرنوشت مالی و حتی شخصی انسان را تغییر دهد.»