جوان آنلاین: زمانی کودکی با بوی گل بازی، دوچرخه، آلبومهای برچسب، تیله و هشت سنگ، توپ چهل تیکه و خالهبازی تعریف میشد، اما حالا «کودکی» برای بسیاری از بچهها یعنی صداهای بازیهای موبایلی، تصویر یوتیوبرهای خارجی، برنامههای انیمیشنی و ساعاتی که در سکوت مقابل صفحه درخشان گوشی یا تبلت سپری میشود. والدینی که روزی برایمان قصه میگفتند، حالا خودشان گوشی به دست درگیرند و بچهها انگار وارد یک دنیای دیجیتال شدهاند، بیآنکه بلد باشند چطور بیرون بیایند و حتی از آن استفاده کنند. مهم نیست نتیجه چه خواهد شد. برای والدین مهم این است که برای ساعتی و حتی دقایقی صدای بچه را نشنوند. با این مقدمه، سراغ والدین و کودکان سه تا ۹ساله رفتیم تا از زبان آنها بشنویم که موبایل، تبلت و اینترنت چه سهمی از «کودکی» فرزندشان گرفته است.
والدین چه میگویند؟
مادر نازنین، چهار ساله: «گوشی رو وقتی میدم بهش که دیگه هیچ راهی برای آروم کردنش نیست. مخصوصاً تو مهمونیها یا وقتی خودم خستهم. چند تا بازی کودک دانلود کردم و سرش به اونا گرمه، ولی راستش بعضی وقتا خودمم حس میکنم یه جور وابستگی پیدا کرده. یه بار گوشی دستش نبود، به سمت من حملهور شد، ترسیدم واقعاً.»
پدر سپهر، هفت ساله: «ما براش قانون گذاشتیم. روزی بیشتر از ۳۰دقیقه اجازه نداره بازی کنه. یه بازی آموزش زبان داره، خوبه، ولی همیشه زیر نظرمونه. یه بار وقتی خونه دوستش بود، یهو دیدم یه بازی وحشتناک نصب کرده. تازه فهمیدم که کنترل باید همهجا باشه، نه فقط خونه.»
مادر دوقلوهای شش ساله (دختر و پسر): «صادقانه؟ اگه گوشی و تبلت نبود، من نمیدونم چطور باید با این دو تا تا شب سرمیکردم! مخصوصاً توی خونه. یکی عاشق کارتونه، یکی هم بازی، ولی خب، میدونم که دارم هزینه میدم. بچههام دیگه زیاد با هم بازی نمیکنن، هرکدوم با تبلتشون یه گوشهن.»
پدر لیلا، پنج ساله: «من مخالف سرسخت موبایلم. لیلا فقط آخر هفته اجازه داره از تبلت استفاده کنه، ولی این تصمیم باعث شده که توی جمع احساس «عقبافتادگی» کنه. بچههای دیگه اصطلاحات بازیها رو بلدن، اون بلد نیست. حس میکنم دارم بین تربیت درست و همقدمی با جامعه گیر میکنم.»
مادر آروین، سه ساله: «باور نمیکنید، ولی پسرم قبل از اینکه بتونه خوب جمله بسازه، میتونست با گوشی ویدئو پلی کنه. یه جورایی ترسناکه... بعضی وقتا میگم نکنه بیشتر از حد رشد ذهنیش داره تصویر و صدا میبینه، ولی از طرفی هم چارهای ندارم، وقتی منتظر دکترم و دو ساعت باید بشینم، چهکار کنم؟ چطور آرومش کنم؟ شما پیشنهادی دارید؟»
مادر علی، ۹ ساله: «کارتون زیاد میبینه با گوشی، اما خب منم گاهی همراهیش میکنم. وقتی با هم کارتون میبینیم، بعدش دربارهش حرف میزنیم. مثلاً چرا شخصیت بد این کار رو کرد؟ اینطوری میتونم چیز یادش بدم و حتی برخی نکات تربیتی خودم را به بهانه کارتون بهش تذکر بدم.»
کودکان چه میگویند؟
مصاحبهها در حضور والدین و با رعایت احترام به فضای کودکانه انجام شدهاند.
رها، پنج ساله:
- گوشی داری؟
- آره، مال مامانمه ولی منم دارمش. روش بازی دارم. یکی هست که ماشین داره، یکی هم که خوراکی جمع میکنی.
- بیشتر بازی میکنی یا میری پارک؟
- اگه مامانم منو بیاره، پارک رو دوست دارم میام، ولی اگه خونه بمونیم و حوصلهم سر بره مامانم گوشیشو میده بهم.
سینا، شش ساله:
- اگه گوشی رو ازت بگیرن چی میشه؟
- بد میشه، ولی خب اگه مامانم باهام بازی کنه، خوب میشه. یه بار گوشی خراب شد چند روز، بعد مامانم برام خمیر بازی خرید. اون روزا خیلی خوب بود. همهش بازی واقعی میکردیم، حتی رفتیم بیرون با دوستام فوتبال بازی کردم.
نگار، ۹ساله:
- دوست داری گوشی داشته باشی؟
- خیلی. همه دوستام دارن یا تبلت دارن، من ندارم. بعضی وقتا حس میکنم ازشون عقبم. مسخرم میکنن، میگن از دنیا عقبی، اونا همش با هم درباره یه بازی حرف میزنن که من بلد نیستم.
- اگه مامانت برات بخره، چیکار میکنی؟
- اول یه بازی میریزم، بعدم کارتون میبینم، ولی قول میدم زیاد بازی نکنم...!
آرمین، هشت ساله:
- چه بازیهایی دوست داری تو گوشی؟
- کال آف دیوتی! ولی مامانم نمیذاره زیاد بازی کنم.
- چرا دوستش داری؟
- هیجان داره. آدم تیر میزنه! ولی یه بار خواب دیدم یکی منو دنبال میکنه، مامانم گفت به خاطر بازیه.
- الان بازی میکنی هنوز؟
- کم. فقط جمعهها.
علی، ۵/۳ ساله (با کمک مادرش پاسخ داد):
- گوشی رو بیشتر دوست داری یا توپ؟
- توپ!
مادرش خندید و گفت: «اگه گوشی جلوش باشه، توپ رو پرت میکنه اونور»!
زهرا، چهار ساله:
- بیشتر با کی بازی میکنی؟
- با مامانم. وقتی گوشیرو میذاره کنار.
- دوست داری خودت گوشی داشته باشی؟
- آره! یکی عین مال بابام.
کودکان از رابطه حرف میزنند
کودکان، در سادهترین و صادقانهترین پاسخها، از چیزی حرف میزنند که ما گاهی فراموش میکنیم. آنها از رابطه حرف میزنند؛ رابطهای گرم با والد، بازی واقعی، لمس خاک، خنده با دوست و نه فقط نور یک صفحه. در میان پاسخهای بچهها، آنچه بیش از همه تکرار میشد، ساده بود؛ «دوست دارم مامانم باهام بازی کنه»، نه گوشی، نه تبلت، نه انیمیشنهای پرزرق و برق. بیشتر بچهها حتی اگر گوشی داشتند، باز هم ته دلشان دنبال بازی واقعی، ارتباط، توجه و همراهی بودند. در واقع، تبلت برای کودک بیشتر از آنکه یک ابزار ارتباطی باشد، تبدیل به یک جانشین توجه شده است.
راهکارهای ساده و کاربردی
وقتی والدین غایب هستند (از خستگی، کار بیرون، استرس، مشغله یا حتی اعتیاد خودشان به گوشی)، تبلت مثل یک پرستار دیجیتال وارد میشود؛ پرستاری که بیسر و صدا، قانعکننده و سرگرمکننده است، اما تهش چیزی به کودک جز انزوا یاد نمیدهد. در ادامه راهحلهایی از دل گفتوگوها ارائه کردیم. از میان حرفهای والدین مختلف، چند راهکار ساده و کاربردی هم شنیده شد که شاید برای خانوادههای دیگر مفید باشد:
محدودیت زمانی هوشمندانه: بیشتر والدینی که فرزندشان وابستگی شدید نداشت، زمان مشخص و ثابتی برای استفاده از گوشی تعریف کرده بودند. مثلاً فقط عصرها، فقط در حضور والد یا فقط آخر هفتهها. این مرزبندی نه تنها کودک را از زیادهروی دور نگه میدارد، بلکه به او یاد میدهد تکنولوژی قانون دارد.
جایگزینسازی واقعی، نه فقط ممنوعیت: «وقتی گوشی را ازش گرفتم، بردمش بیرون، توی کوچه با بچهها فوتبال زد. اصلاً فراموش کرد گوشی چی بود.» (مادر سینا، ششساله) ممنوعیت تنها، معمولاً نتیجهای معکوس دارد، اما وقتی کودک بداند جایگزینی جذاب وجود دارد، مثلاً گردش، اسباببازی جدید، نقاشی، آشپزی با والد و بازیهای رومیزی راحتتر از دنیای دیجیتال دل میکند.
همراهی به جای رها کردن: یکی از مادرها گفت: «وقتی باهم کارتون میبینیم، بعدش دربارهش حرف میزنیم. مثلاً چرا شخصیت بد این کار رو کرد؟ این طوری میتونم چیز یادش بدم.» این همراهی، باعث میشود تکنولوژی به ابزار تربیتی تبدیل شود.
سخن آخر
کودکی، حساسترین، شکلپذیرترین و مهمترین مرحله زندگی انسان است. رابطه کودک با تکنولوژی، آینده ذهن و جسم او را میسازد. اگر امروز در مقابل انتخابهای سادهای مثل «بازی در پارک» یا «بازی در تبلت»، توازن را نشناسیم، فردا با نسلی روبهرو خواهیم شد که حوصله گفتوگو ندارد، تمرکز ندارد و شادیاش وابسته به اعلانها و نمایشگرها خواهد بود. بازهم ما با نسلی مواجه میشویم که در آینده به دلیل والدینی که در کودکی آنها را رها کردند با هزاران مشکل روحی و روانی دست و پنجه نرم میکنند و آثار آن در بزرگسالی به جا میماند.