اثری که هم اینک در معرفی آن سخن میرود، زندگینامهای برای عالم مجاهد شهید آیتالله عبدالرحیمربانی شیرازی است. شخصیتی که بهرغم سوابق فراوان در نهضت اسلامی ایران، کمتر در باره وی سخن رفته است. این تحقیق از سوی فاطمه رحیمی انجام شده و انتشارات سوره مهر، آن را به زیور طبع آراسته است. سیدعلی زیدی، کارشناس حوزه کتاب، در یادداشتی به معرفی «من ربانی شیرازی هستم» پرداخته است. بخشهایی از این نوشتار را در ادامه میخوانید:
«بعضی آدمها، مبارزه در خونشان است. نهتنها خونشان، بلکه انگار دستی در غیب، مبارزه با زور را به ژنتیک این آدمها پیوند زده. پدرش دستی بر آتش مبارزه با استعمار داشت و خودش نیز از کودکی، در دامن آیتالله سیدنورالدین شیرازی با همین خو رشد کرد. زمانی که عبدالرحیم فصول نونهالی خودش را ورق میزد، استاد سالهای بعدترش یعنی آیتالله نورالدین شیرازی، تحت نظر حکومت قرار داشت و شبکه دوستان برای دور زدن این نظارت و ارتباط با استاد، راهی بهتر از عبدالرحیم نداشتند، هم او که در ایام نونهالی، بنا بر طفل بودنش، میتوانست بهراحتی در اندرونی خانه استاد رفتوآمد کند... کتاب من ربانی شیرازی هستم، ثمره قلم فاطمه رحیمی و چاپ شده در چاپخانه سوره مهر است که بنا بر مدعای درج شده روی جلد، قرار است که نو روایتی از زندگی و مبارزات شهید آیتالله عبدالرحیم ربانی شیرازی ارائه دهد. قلم نویسنده، راحت و روان کلمات را به هم پیوند میزند. فصول بر اساس خط زمان، مرتب در کنارهم چیده شدند، ولی اینگونه نیست که روایتها دانه به دانه به یکدیگر متصل باشند. مهمترین ویژگی کتاب، نوع تدوین و طراحیای است که در ادبیات متن، از سوی نویسنده به کار بستهشده. طبعاً همانطور که از توضیحات تا به اینجا نیز برمیآید، در این کتاب مخاطب با یک سوژه تاریخی طرف است. روحانیای که دست بر قضا، فصول مهمی از زندگی او از شباب تا کهنسالی، با تاریخ معاصر کشور گرهخورده و حالا در مقام واکاوی زندگی و سرگذشت او، ما نباید توقع یک زندگینامه شخصی متداول را داشته باشیم. نویسنده در این موضع، اینگونه ابتکار به خرج داده که بهجای اینکه مخاطبش را در معرض ۳۰۰ و اندی صفحه سیاهه تاریخی سخت و خشک قرار بدهد، کمی زبان و فرم را با کشاندن متن بهسوی قلمروی روایت تلطیف کند که تا حدود قابلتوجهی نیز موفق بوده. اما با تمام این نکات و تلاشهای نویسنده، باز آشنایی نسبی با کلیت تاریخ معاصر ایران از زمان پهلوی اول تا دهه ۶۰، پیشنیازی است که در خواندن کتاب بسیار به خواننده یاری میدهد. از طرفی فصول زندگی سوژه، در موارد متعددی با مقاطع مهم تاریخی تلاقی پیدا کرده و از جهتی نیز همین تلاقی پای اشخاص فراوان و وقایع گوناگونی را به متن باز نموده که در صورت فقدان این پیشنیاز، مخاطب در گردابی از اسامی و وقایع تاریخی رها میشود که ثمرهای جز کسالت و گیجی او به همراه ندارد. طبعاً با این کبری صغریای که تا به اینجا چیده شده، اینگونه میشود از اندر احوالات من ربانی شیرازی هستم نتیجه گرفت که جای این کتاب حتماً در طبقات کتابخانه علاقهمندان به تاریخ، بالأخص تاریخ انقلاب خالی است و علاقهمندان به تاریخ میتوانند، حظ وافری از ورق زدن این کتاب ببرند...».