کد خبر: 1314487
تاریخ انتشار: ۰۴ شهريور ۱۴۰۴ - ۰۴:۲۰
بازسازی پساجنگ و تاب‌آوری اقتصادی و صنعتی بازسازی اقتصادی و صنعتی ایران در دوران پساجنگ؛ چالش‌ها، تجربه‌های جهانی و راهکار‌های بومی‌سازی تدوین نقشه راه در حوزه اقتصاد
رضا موسایی* 

جوان آنلاین: دوره پساجنگ یکی از حساس‌ترین و پیچیده‌ترین مراحل تحول اجتماعی و اقتصادی هر کشور پس از پایان منازعات مسلحانه به شمار می‌رود. در این مرحله، بازسازی زیرساخت‌ها، احیای نهاد‌های دولتی و ایجاد ثبات سیاسی و اقتصادی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. فرایند بازسازی پساجنگ نه تنها به ترمیم خسارات فیزیکی محدود نمی‌شود، بلکه نیازمند تقویت نظام‌های اقتصادی، اجتماعی و حکمرانی است تا بتواند زمینه ساز توسعه پایدار و رفاه عمومی شود. 

ارزیابی پیامد‌های جنگ ۱۲ روزه بر ایران

در این بخش پیامد‌های مختلف جنگ ۱۲ روزه میان ایران و اسرائیل بر متغیر‌های کلیدی کشور بررسی شده است:

پیامد‌های اقتصادی جنگ: شوک به بازار‌ها و فشار بر بودجه

جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل، اگرچه کوتاه بود، اما تأثیرات قابل توجهی بر اقتصاد کلان ایران داشت. بازار‌های ارز، طلا و بورس با افزایش نوسانات و انتظارات تورمی مواجه شدند؛ نرخ ارز و طلا جهش کرد و شاخص بورس کاهش یافت. در بخش بودجه، هزینه‌های نظامی و امنیتی افزایش یافت و نیاز به بازسازی زیرساخت‌ها فشار مالی دولت را بیشتر کرد. همچنین تحریم‌ها و تهدید انسداد مسیر‌های صادراتی باعث کاهش درآمد‌های نفتی و ارزی شد که ضرورت تدوین راهبرد‌های مالی انعطاف‌پذیر در شرایط بحران را افزایش داد. 

پیامد‌های صنعتی: آشکار شدن آسیب‌پذیری زنجیره تأمین و ضرورت بازطراحی سیاست صنعتی

جنگ ۱۲ روزه تهدیداتی، چون حملات سایبری و اختلال در انرژی و حمل و نقل را به همراه داشت که زنجیره تأمین صنایع پتروشیمی، فولاد، خودرو و داروسازی را مختل کرد. این بحران، وابستگی به واردات و ضعف زیرساخت‌های لجستیکی را نشان داد و نیاز به بازطراحی سیاست صنعتی کشور را برجسته کرد. همچنین فرصت‌هایی برای توسعه صنایع دفاعی، تقویت ساخت داخل و بومی‌سازی فناوری‌ها ایجاد شد. در دوره پساجنگ، تمرکز بر کاهش آسیب‌پذیری و افزایش تاب‌آوری صنعتی ضروری است. 

پیامد‌های سیاسی و نهادی: انسجام ملی در کنار ضعف‌های ساختاری

جنگ ۱۲ روزه باعث تقویت انسجام ملی از طریق حمایت مردم و عملکرد سریع نهاد‌های امنیتی شد، اما ضعف‌هایی در مدیریت هماهنگ بحران و اطلاع رسانی هدفمند را نیز نمایان کرد. با ورود نیرو‌های مسلح به مسئله بازسازی و تأمین کالا‌های اساسی، علاوه بر مسائل دفاعی، بهره‌وری در کوتاه‌مدت افزایش یافت، ولی حفظ این بهره‌وری نیازمند بازتعریف جایگاه نهادی و تقسیم وظایف در بلندمدت است. بازبینی روابط قوا و سیاستگذاری در شرایط فوق‌العاده از الزامات حکمرانی پساجنگ است. 

ارزیابی تجارب جهانی در بازسازی اقتصاد و صنعت در دوره پساجنگ

تجارب جهانی بازسازی پساجنگ نشان می‌دهد موفقیت وابسته به حکمرانی قوی، ظرفیت نهادی، انسجام اجتماعی و دسترسی به منابع بین‌المللی است. کشور‌هایی که بازسازی زیرساختی، نهادی و نوسازی صنعتی را متوازن کرده‌اند، به توسعه پایدار رسیده‌اند در حالی که تکیه صرف بر بازسازی فیزیکی و کمک‌های خارجی موجب فساد و ناکارآمدی شده است. سه نمونه کلیدی مورد بررسی در این بخش شامل کره‌جنوبی، لبنان و اوکراین هستند. 

کره‌جنوبی پس از جنگ کره (۱۹۵۳): نهادسازی، آموزش و صنعتی‌سازی صادرات محور

کره‌جنوبی پس از جنگ با اقتصاد ویران و زیرساخت‌های تخریب شده، با تکیه بر کمک‌های امریکا، فرایند نهادسازی و بازسازی حاکمیت اقتصادی را آغاز کرد. اصلاحات در مالکیت زمین، ایجاد بانک‌های توسعه، نوسازی آموزش و بهداشت از اقدامات اولیه بود. در دهه ۱۹۶۰، با راهبرد صنعتی مبتنی بر صادرات و حمایت از شرکت‌های بزرگ خانوادگی (چبول‌ها)، رشد اقتصادی شتاب گرفت. سرمایه‌گذاری در آموزش فنی و مهندسی کره را به اقتصاد صنعتی نوظهور تبدیل کرد و نشان داد بازسازی موفق نیازمند چشم انداز راهبردی و حکمرانی مؤثر است. 

لبنان پس از جنگ ۳۳ روزه با اسرائیل (۲۰۰۶): بازسازی سریع و ناکامی نهادی

در تابستان ۲۰۰۶، جنگ ۳۳ روزه لبنان را با تخریب گسترده زیرساخت‌ها مواجه کرد. بازسازی سریع زیرساخت‌ها آغاز شد، اما به دلیل نبود دولت کارآمد، ضعف هماهنگی نهادی و وابستگی زیاد به کمک‌های خارجی، فرایند ناپایدار ماند. بازسازی در لبنان به جای توسعه اقتصادی به ابزار منازعات سیاسی و فساد تبدیل شد و فقدان برنامه‌ریزی صنعتی و شفافیت باعث از دست رفتن فرصت بازآفرینی اقتصادی شد. این تجربه نشان می‌دهد بدون حکمرانی قوی، دسترسی به منابع مالی به توسعه پایدار نمی‌انجامد. 

اوکراین پس از تهاجم روسیه (۲۰۲۲): بازسازی در میانه جنگ و الگوی دیجیتالی سازی

تهاجم روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲ باعث تخریب گسترده شهر‌ها و زیرساخت‌ها شد و بازسازی کشور را پیچیده کرد. با وجود جنگ، دولت اوکراین تلاش کرده است مدل نوینی از بازسازی را بر پایه دیجیتال سازی، شفافیت و جذب سرمایه گذاری خارجی اجرا کند. ایجاد پلتفرم‌های شفاف مالی، توسعه دولت دیجیتال و پیوند دادن پروژه‌ها به تعهدات بین‌المللی برخی از این اقدامات است. با این حال ناامنی، فرار سرمایه انسانی و تخریب زیرساخت‌های حیاتی مانع تسریع بازسازی در برخی مناطق شده‌اند. این تجربه نشان می‌دهد که حتی در شرایط جنگی با اراده سیاسی، حمایت بین‌المللی و ظرفیت نهادی می‌توان حکمرانی نوین را پایه‌گذاری کرد. 

الزامات حکمرانی اقتصادی، سیاسی و صنعتی ایران در دوران پساجنگ

جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل نیاز به بازبینی ساختار و مسیر اقتصاد کشور را نشان داد. برای مقابله با تهدید‌های منطقه‌ای و جهانی باید سیاست‌های صنعتی مقاوم و منعطف متمرکز بر تقویت زنجیره تأمین داخلی، کاهش وابستگی به واردات و ارتقای فناوری صنایع مادر تدوین شود. فاصله گرفتن از خام فروشی و تولید غیررقابتی و تعریف صنایع استراتژیک به عنوان پیشران اقتصاد و امنیت ملی ضروری است. همچنین بازنگری در سیاست‌های حمایتی و تخصیص منابع به بخش‌های فناورانه و مولد اهمیت دارد. نبود نهاد‌های پیش بین و ضعف در زیرساخت‌های تاب آور، کشور را آسیب‌پذیر کرده است. همچنین سیاست صنعتی پساجنگ باید با اهداف دفاع اقتصادی، امنیت غذایی، انرژی و فناوری همسو باشد. 

حکمرانی هماهنگ و اقتدارگرا در شرایط فوق‌العاده: یکی از چالش‌های اصلی پساجنگ، ایجاد حکمرانی هماهنگ، کارآمد و اقتدارگراست که توان تصمیم‌گیری سریع در بحران را داشته و همزمان پاسخگو و شفاف باشد. نیاز به جابه‌جایی منابع کلان و بسیج نهادها، ساختار حکمرانی را تحت فشار قرار می‌دهد و نبود هماهنگی می‌تواند روند بازسازی را کند و به بی‌اعتمادی عمومی منجر شود. تشکیل «ستاد ملی بازسازی اقتصادی» با اختیارات فرابخشی و شامل نهاد‌های مختلف به همراه نمایندگان بخش خصوصی، ضروری است. علاوه بر این باید نقش شورای عالی امنیت ملی در هماهنگی اقتصادی- امنیتی با تمرکز بر تصمیم‌سازی کارشناسی تقویت شود. تعادل میان اقتدار اجرایی و نظارت عمومی از ارکان حکمرانی سالم در دوره پساجنگ است. 

بازسازی اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی: بازسازی اقتصادی پایدار بدون ترمیم سرمایه اجتماعی و بازگرداندن اعتماد عمومی ممکن نیست. اگرچه در جنگ ۱۲ روزه انسجام ملی افزایش یافت، اما عدم پاسخگویی مؤثر می‌تواند به فرسایش اعتماد منجر شود، بنابراین بازسازی اعتماد باید بخشی از راهبرد پساجنگ باشد. شفافیت در سیاستگذاری، مشارکت در تصمیم گیری‌های محلی، اطلاع رسانی دقیق و ارائه گزارش عملکرد ازجمله ابزار‌های تقویت سرمایه اجتماعی هستند. همچنین بهره‌گیری از ظرفیت نهاد‌های غیردولتی، سازمان‌های مردمی و گروه‌های داوطلب به افزایش مشروعیت حکمرانی و تسریع بازسازی کمک می‌کند. توسعه پایدار پساجنگ مستلزم احیای رابطه دولت، جامعه و بازار است که تنها بر پایه اعتماد و مشارکت شکل می‌گیرد. 

دیپلماسی اقتصادی و بازتعریف جایگاه ایران در نظم منطقه‌ای: در دوران پساجنگ، ایران باید نقش منطقه‌ای خود را بازتعریف و دیپلماسی اقتصادی را فعال کند. افزایش قدرت بازدارندگی کشور می‌تواند فرصتی برای توسعه تعاملات اقتصادی با کشور‌های همسو مانند چین، روسیه و هند باشد. تمرکز بر توافق‌های منطقه‌ای در زیرساخت، انرژی و حمل و نقل و تقویت پیمان‌های پولی چندجانبه می‌تواند جایگاه ایران را در نظم نوین منطقه‌ای تثبیت کند. 

طراحی مدل سیاستی برای بازسازی اقتصادی و صنعتی ایران در دوران پساجنگ: تجربه نشان می‌دهد بدون نقشه راه جامع و منطبق با شرایط محلی، بازسازی می‌تواند بحران‌ها و نابرابری‌ها را تکرار کند، بنابراین تدوین مدل سیاستی منسجم که اتصال بین سطوح مختلف حکمرانی و الزامات اقتصادی، صنعتی، نهادی و منطقه‌ای را برقرار کند ضروری است. مدل پیشنهادی بر سه ستون اصلی استوار است: تاب آوری ساختاری (مقاومت اقتصاد در برابر شوک‌ها)، شفافیت حکمرانی (تصمیم‌سازی پاسخگو و مبتنی بر داده) و مشارکت چندسطحی (فعال‌سازی ظرفیت دولت، بخش خصوصی و جامعه). اجرای این مدل نیازمند اراده سیاسی، هماهنگی نهادی و تقویت سیستم‌های اجرایی است. 

اجزای کلیدی مدل سیاستی بازسازی

مدل سیاستی پیشنهادی ۵ محور اصلی دارد:
۱) بازطراحی سیاست صنعتی با تمرکز بر امنیت اقتصادی، فناوری، توسعه صنایع پیشرو مثل انرژی، فناوری اطلاعات و تقویت صنایع مناطق مرزی
۲) ایجاد نهاد ملی بازسازی فرابخشی زیر نظر ریاست جمهوری یا شورای عالی امنیت ملی برای هماهنگی سیاست‌ها و تخصیص منابع با نظارت عمومی
۳) استفاده از ابزار‌های نوین مالی داخلی و بین‌المللی شامل سرمایه‌گذاری مشترک، اوراق مشارکت، منابع صندوق توسعه ملی و همکاری با نهاد‌های بین‌المللی غیرغربی
۴) توسعه «مناطق ویژه بازسازی» در استان‌های آسیب پذیر با معافیت‌های قانونی، تسهیلات ویژه و اولویت پروژه‌های تولیدی و زیرساختی
۵) طراحی نظام ارزیابی داده محور و شفاف با شاخص‌های کمی و کیفی برای پایش دوره‌ای عملکرد بازسازی و انتشار گزارش‌های منظم. 

بومی‌سازی مدل پیشنهادی بر اساس اقتضائات ایران

اگرچه مدل پیشنهادی بر اساس تجارب جهانی است، اما بومی‌سازی آن برای شرایط خاص ایران ضروری است، چراکه تحریم‌ها، شکاف اعتماد عمومی، تمرکزگرایی نهادی و ملاحظات سیاسی- امنیتی چالش‌هایی مهم هستند. اجرای مدل در سه فاز زمانبندی می‌شود:
فاز نخست (۶- ۳ ماه): تثبیت اقتصادی، راه‌اندازی نهاد ملی بازسازی و تنظیم سیاست‌های فوری بازتوزیعی. 
فاز دوم (۱۸- ۶ ماه): اجرای پروژه‌های زیرساختی اولویت‌دار، تکمیل نقشه توسعه صنعتی و فعال‌سازی مناطق ویژه بازسازی
فاز سوم (۱۸ ماه به بعد): تثبیت سازوکار‌های حکمرانی نوین، گسترش سرمایه گذاری داخلی و بین‌المللی و ارتقای تاب آوری ساختاری. 
دوران پساجنگ فرصتی تاریخی برای اصلاحات عمیق اقتصادی و صنعتی است که نیازمند اراده سیاسی، انسجام نخبگانی، مشارکت اجتماعی و حکمرانی شفاف است، در غیر این صورت ممکن است فرصت بازسازی به تهدیدی تبدیل شود. 

جمع‌بندی

دوره پس از جنگ ۱۲ روزه، فرصتی بی‌نظیر برای اصلاحات عمیق اقتصادی و صنعتی در ایران است. این جنگ پیامد‌هایی نظیر نوسانات اقتصادی، آسیب به زنجیره تأمین صنعتی و تغییرات نهادی به همراه داشت که نیازمند بازطراحی سیاست‌های صنعتی مقاوم و حکمرانی مؤثر است. موفقیت در این مسیر، نیازمند اراده سیاسی، انسجام نخبگانی و مشارکت اجتماعی است. با الهام از تجارب موفق جهانی و اجرای یک مدل سیاستی بومی و هوشمند می‌توان از این آزمون تاریخی سربلند بیرون آمد و پایه‌های یک ایران قوی‌تر، تاب‌آورتر و توسعه‌یافته‌تر را بنا نهاد. در غیر این صورت، فرصت بازسازی به تهدیدی برای تکرار بحران‌ها تبدیل خواهد شد. 

*کارشناس مسائل اقتصادی

برچسب ها: جنگ ، بازار ، اقتصاد
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار