جوان آنلاین: فضای مجازی این روزها مشحون است از روشنگری ازسوی کاربران آگاه و مستقلی که خیانتهای خاندان پهلوی به تمامیت ارضی ایران را توصیف میکنند. کانال یادداشتهای حسن انصاری مطلبی به قلم محمود اکبری را بازتاب داده که در آن به چگونگی خیانت جدایی قرهسو از ایران در دوره رضاشاه میپردازد.
بر اساس عهدنامه ترکمنچای، رودخانه ارس بهعنوان مبنا و ملاک اصلی برای تشخیص مرز ایران و روسیه تزاری تعیین شده بود.
اما از آنجا که در هنگام انعقاد عهدنامه ترکمنچای، روسیه تزاری بر کوه آرارات بزرگ و منطقه موسوم به ایگدیر (در غرب قلمرو ایران در منطقه آرارات کوچک) نیز حاکمیت داشت و در این منطقه هم رود ارس جاری نبود، نهر قرهسو از سرچشمه تا اتصال به رودارس بهعنوان ابتدای خط مرزی ایران و روس تعیین شد.
پس از التقای قرهسو به ارس، در مابقی مرز، رود ارس بهعنوان خط مرزی تعیین شد. یک سال پس از انعقاد عهدنامه ترکمنچای، پروتکل مرزی این عهدنامه نیز تنظیم و براساس این پروتکل، علائم مرزی نصب شد. در هنگام نصب علائم مرزی، مأموران ایرانی از پست مرزی (پاسگاه) بورآلان بالاتر نمیروند و در اثر این کوتاهی، مأموران روسیه سوءاستفاده کرده و بخش مهمی از منطقه قرهسو در حد فاصل میان آرالیق تا محل اتصال قرهسو به ارس در محل «شرور» را به تصرف درمیآورند. به هر روی، تصرفات روسهای تزاری در منطقه قرهسو از هنگام انعقاد عهدنامه ترکمنچای در تاریخ ۱۸۲۸ تا فروپاشی امپراتوری روسیه تزاری در ۱۹۱۷ ادامه یافت.
علاقه رضاخان به واگذاری
در ۲۲شهریور ۱۳۰۰ دولتهای شوروی و ترکیه، عهدنامه قارص را امضا کردند که بر اساس آن در کنار برخی مناطق دیگر منطقه قرهسو نیز به ترکیه واگذار شد. این واگذاری در حالی صورت گرفت که منطقه مورد نظر به لحاظ قانونی و مطابق توافق با روسیه تزاری، متعلق به ایران بود.
اقبالالسلطنه، فرماندار ماکو که بعد از سقوط تزارها مناطق اشغالی قرهسو را تصرف کرده بود در تاریخ ۴اردیبهشت ۱۳۰۲، گزارش مفصلی درباره دلایل مالکیت ایران بر قرهسو، به معتمدالوزاره ارائه کرد و به سابقه اشغال آن از سوی روسها، حضور عشایر ایرانی در قرهسو، مسئله مالکیت منطقه و مالکان آن، اشاره کرد. هر چند رضاخان هم میخواست قرهسو را نگه دارد، اما بهخاطر رقابت با اقبالالسلطنه، او را عزل کرد و از ادعای ایران عقب نشست.
تثبیت مالکیت قرهسو
در زمان نخستوزیری رضاخان (پهلویاول)، موضوع تثبیت مالکیت قرهسو پیگیری شد و او به امیر لشکر عبداللهخان امیرطهماسبی تأکید کرد که: «قرهسو را از دست ندهید»، ولی در پایان سال ۱۳۰۲، نظر او تغییر کرد.
وی در نامهای، در تاریخ هفتم اسفند ۱۳۰۲ به امیر طهماسبی، دستور مختومه شدن پیگیری موضوع مالکیت ایران بر قرهسو را صادر کرد. رضاخان در این نامه نوشت که روستاهای قرهسو از هنگام عهدنامه ترکمنچای، متعلق به روسیه بوده است. با این دستور موضوع مالکیت ایران بر منطقه شمالی قرهسو پیگیری نشد و به دنبال آن ترکیه این منطقه را اشغال کرد و در قرارداد مرزی سال۱۳۱۰ ایران و ترکیه، مالکیت ترکیه بر منطقه یاد شده بهطور رسمی مورد تأیید دولت ایران قرار گرفت. با هر دلیل و توجیهی که بود، آرارات کوچک از خاک ایران جدا و خط مرزی جدید ایران و ترکیه ترسیم شد.
شاه فرمودند تپه مهم نیست!
در این زمینه خاطرات سرلشکر ارفع که در سفر رضاشاه به ترکیه عضو هیئت همراه وی بود، خواندنی است. او مینویسد: «من عضو هیئت تحدید حدود و حل اختلافات بودم. یک روز که من و یک سرهنگ ترک سر موضوعی مورد اختلاف با حرارت بسیار بحث میکردیم؛ رشدی آراس گفت که ما ترکها به نظر اعلیحضرت شاهنشاه اطمینان و اعتقاد کامل داریم، سرهنگ ارفع پروندهها و نقشهها را به حضور ایشان ببرد هرچه فرمودند ما قبول داریم! من نقشهها و کاغذها را جمع کرده به پیش شاه رفتم... همین که نقشهها را دیدند فرمودند: موضوع چیست؟ من شروع کردم به توضیح دادن که فلان تپه چنین است فلان منطقه چنان است، آنجا سخت مورد نیاز ماست و از این حرفها... پس از مدتی که با حرارت عرایضی کردم با کمال تعجب دیدم اعلیحضرت چیزی نمیفرمایند. وقتی سرم را بلند کردم دیدم شاه با حالت مخصوصی به من نگاه میکند گویی به حرفهایم چندان توجهی ندارد و تنها چشم به چشم من دوخته است تا ببیند من چه میگویم؛ لذا من سکوت کردم. فرمودند: معلوم است منظور مرا نفهمیدی... بگو ببینم این تپه اینجا از آن تپه که میگویی بلندتر نیست؟ عرض کردم: بله قربان، فرمودند: آن را چرا نمیخواهی؟ این یکی چطور؟ عرض کردم بلی. فرمودند: منظور این تپه و آن تپه نیست. منظور من این است که دو دستگی و جدایی که بین ایران و ترکیه از چندین صد سال وجود دارد و همیشه به زیان هر دو کشور و به سود دشمنان مشترک ما بوده است از میان برود. مهم نیست که این تپه از آن که باشد. آنچه مهم است این است که ما با هم دوست باشیم!»
به این ترتیب زمینه برای تجزیه نزدیک به ۸۰۰ کیلومترمربع از خاک ایران فراهم شد.